توسعه مهارت‌های فردی

کارآفرینی

روانشناسی

انگیزشی

اقتصاد و سرمایه گذاری

زندگی نامه و شرح‌حال

مهارت‌های اجتماعی

بازاریابی و فروش

هنر شاد زیستن

جامعه شناسی و فرهنگ

تکنولوژی و آینده جهان

سلامت، تغذیه و تناسب اندام

روابط عاطفی، خانواده و فرزندپروری

هنر و خلاقیت

فلسفه و معنویت

تاریخ

علمی

موفقیت شغلی

مدیریت و رهبری

با مطالعه این کتاب می‌آموزید:

فرض کنید کسی را می‌شناختید که از یک بحران یا بیماری ذهنی شدید مانند جدایی یا افسردگی رنج می‌برد؛ چه پیشنهادی به او می‌دادید؟ احتمالاً به او جمله‌ای را می‌گفتید که لوری گاتلیب (Lori Gottlieb) برای عنوان این کتاب انتخاب کرده است: «شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی.» منظور از «یک نفر» در این جمله یک روان‌درمانگر است.
[t4]
روان‌درمانگر (Psychotherapist) کسی است که از طریق گفتگو تلاش می‌کند تا مشکلات رفتاری افراد را تشخیص دهد. او با دادن توصیه‌های لازم به افراد مختلف کمک می‌کند تا به‌تدریج سلامت روانی خود را به دست آورند. در مجموع، به هر روان‌پزشک، روان‌شناس، مشاور یا مددکار اجتماعی که در زمینه سلامت روان خدمات‌رسانی می‌کنند، روان‌درمان‌گر می‌گویند.
[/t4]
اما اگر شخصِ روان‌درمانگر نیز همانند مراجعه‌کنندگانش، درگیر مشکلی خاص باشد، چطور؟ این دقیقاً همان وضعیتی است که نویسنده به آن دچار شد! اینکه یک درمانگر برای حل و فصل مشکلش به یک درمان‌گر دیگر مراجعه کند، ممکن است کمی خنده‌دار به نظر برسد، اما این اتفاق عجیبی نیست. روان‌درمان‌گرها هم مانند مردم عادی در زندگی با چالش‌های مختلفی مواجه می‌شوند. در حقیقت، به خاطر همین آشنایی با مشکلات زندگی است که آن‌ها می‌توانند با بیماران ارتباط برقرار کرده و اعتماد آن‌ها را جلب کنند.
متخصصان سلامت روان، نظریه‌ها و روش‌های درمانی زیادی را برای رویارویی با چالش‌های زندگی یاد گرفته‌اند و به‌خوبی می‌دانند که انسان‌های روی کره زمین با چه سختی‌هایی دست‌ وپنجه نرم می‌کنند. آن‌ها هم مثل همه ما حتی در محل کار نیز ممکن است به مشکلات شخصی‌شان فکر کنند. روان‌درمانگرها مانند هر انسان دیگری، نگرانی‌ها و انتظارات خود را از زندگی دارند و از اتفاقات آسیب‌زا تأثیر می‌پذیرند.
متخصصان این حوزه موظف هستند که در طول دوره آموزش خود، به عنوان یک بیمار به درمانگرهای دیگر مراجعه کنند. در آن جلسات آن‌ها می‌توانند به‌طور ملموس با چیزهایی که ممکن است بیماران آینده‌شان تجربه کنند، آشنا شوند. آن‌ها باید بیاموزند که پیشنهادات و انتقادات دیگران را بپذیرند، موضوعات ناراحت‌کننده را تحمل کنند، و درک کنند که رفتارهای گذشته و حال‌‌ انسان بر زندگی او و دیگران تأثیر می‌گذارد. آن‌ها حتی بعد از این که مجوز کار خود را می‌گیرند و بیماران را درمان می‌کنند، باز هم برای مشاوره و راهنمایی، به همکاران خود مراجعه می‌کنند.
<img src="/images/PICS/Maybe-You-Should-Talk-To-Someone/Maybe-You-Should-Talk-to-Someone-01.png" alt="" width="811" height="567" />
یکی از همکاران نویسنده به او گفت که یک روز دکترش با او تماس گرفت و به او اطلاع داد که نوزادی که در رحمش دارد به هیچ وجه زنده نخواهد ماند. او که در یک کافی‌شاپ ایستاده بود، با شنیدن این خبر اشک از چشمانش سراریز شد. از قضا، یکی از بیمارانش آن صحنه را دید و به همین دلیل قرار ملاقات بعدی‌اش را لغو کرد! احتمالا او تصور می‌کرد که روان‌درمان‌گرها انسان‌هایی هستند که هرگز اشک نمی‌ریزند و یا به‌خاطر چیزی متأثر نمی‌شوند. شاید به‌خاطر همین تصورات بود که آن بیمار دیگر برای ادامه درمانش به او مراجعه نکرد.
وقتی نویسنده با مشکلی جدی در زندگی شخصی‌اش مواجه شد، مانند بسیاری از روان‌درمانگرها، به یک متخصص سلامت روان مراجعه کرد. او از این کار چیزهای زیادی یاد گرفت؛ برای مثال توانست از زاویه یک بیمار به روند درمان اختلالات روانی نگاه کند و با یادآوری تجربه‌های کاری خود با بیمارانش، به درک عمیق‌تری از وضعیت خود به عنوان یک بیمار برسد.
لوری در این کتاب، درباره خودش و پنج نفر از بیمارانش صحبت می‌کند. او برای این‌که اسرار بیماران خود را حفظ کند، جزئیات داستان آن‌ها را تغییر داده است، اما حقایق و درس‌های نهفته در این داستان‌ها همچنان به قوت خود باقی‌اند. او در کتابش در مورد دلایل اصلی و ناخودآگاه مشکلات رفتاری، واکنش بیماران نسبت به این مشکلات و روند درمان آن‌ها صحبت می‌کند. او می‌خواهد به ما بیاموزد که مشکلات اصلی و حقیقی افراد چه هستند و آن‌ها چه کاری باید انجام دهند تا سلامت روانی خود را به دست بیاورند.
[t2]
[title]
در این بوک‌لایت بوکاپو به پرسش‌های زیر پاسخ داده می‌شود:
[/title]
<ul>
<li>افراد برای اینکه از مشکلات‌شان عبور کند، از چه روش‌هایی استفاده می‌کنند؛</li>
<li>بزرگ‌ترین ترس‌هایی که به مشکلات روانی دامن می‌زند، چه هستند؟</li>
<li>چگونه می‌توان با این ترس‌ها مواجه شد و بر آن‌ها غلبه کرد؟</li>
</ul>
[/t2]

چگونه می‌شود که یک روان‌درمانگر هم نیاز به روان‌درمانی پیدا می‌کند

maybe-you-should-talk-to-someone

Maybe You Should Talk To Someone

شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی

مشکلات بیماران اغلب بزرگ‌تر از چیزی است که در ابتدا به نظر می‌رسد

بیماران اغلب داستان‌هایی در مورد مشکلات‌شان سرهم می‌کنند که کمکی به درمان آن‌ها نمی‌کند!

بیماران برای روبرو نشدن با حقیقت از سازوکارهای دفاعی استفاده می‌کنند

فرایند درمان، بر محور از دست دادن و به دست آوردن ارتباطات انسانی استوار است

بیشتر وقت‌ها، درمان یک بیمار به وجود معنا در زندگی‌اش وابسته است

بازیابی احساس آزادی یکی از کلید‌های بهبود سلامت روان است

مقاومت در برابر تغییر به ما اجازه نمی‌دهد تا از آزادی‌مان استفاده کنیم

برای تغییر کردن باید احساسات خود را بیرون بریزید

سخن پایانی