زمانی که ترس از هیولاهای پنهان در تاریکی، خواب کودکانهام را برمیآشفت، زمانی که دست سنگی و سرد تنهایی قلب کوچکم را میفشرد، کتابها، واژهها، جملهها مأوایم شدند.
زمانی که انبوه اندوه، کلمهها را از زبانم ربود، زمانی که سکوت سرد بر قلبم سایه افکند، قلم دستم را گرفت و نگاشتن را آغاز کرد. و از از آن زمان ابدی و ازلی، آن کودک گمگشته، سرگردان وادی نامتناهی خواندن و نوشتن شد.
و سوگند به قلم و آنچه مینگارد… .
یکشنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۱
6 دقیقه
سوسیالیسم چیست؟ (ایدهای که هرگز نمی میرد)
در سال ۱۸۶۷، کارل مارکس با لحنی پیروزمندانه در کتاب «سرمایه» خود ادعا کرد: «به...