من اولینبار عشق رو لابهلای کتابهای روانشناسی لمس کردم؛ با یالوم دست گذاشتم روی کهنهترین زخمهای روحم. با یانگ، اتاق آشفته و تاریک ذهنم رو سروسامان دادم. با فروید، طفل گریزپا و چموش درونم رو رام کردم. با فرانکل، بزرگترین معنای زندگیم رو یافتم؛ اما در آخر، این واژگان بودند که تضاد عمیق
روح بلندپرواز و کالبد عزلتنشین من رو به تعادل رسوندند.
شنبه, ۸ مهر ۱۴۰۲
6 دقیقه
زندگینامه مت هیگ؛ روایت قهرمانی که قرار را به فرار ترجیح داد!
زندگینامه مت هیگ را میتوان روایتی از جرقههای امید و نشاط در سیاهترین روزهای زندگی...