استراتژی یا راهبرد، به خط مشی سازمانها درجهت شناسایی مهارتها و منابع موجود در جهت ورود به بازار و متمایز شدن از رقیبان گفته میشود. در این مقاله علاوه بر پاسخ دادن به سؤال راهبرد چیست، به تعریف انواع راهبرد در کسب و کار نیز پرداختهایم.
احتمالا بارها سؤال استراتژی چیست را در محیط کار و یا از دهان دوستان و همکارانتان شنیدهاید و بهدنبال پاسخی روشن برای آن هستید. اگر صاحب کسب و کار خودتان هستید، قطعا بیشتر از هر شخص دیگری اهمیت داشتن برنامه راهبردی در کسب و کارتان را درک خواهید کرد. کسانی که بهتازگی تصمیم به تأسیس کسب و کار خود گرفتهاند، شاید نتوانند تعریف درستی از این مفهوم داشته باشند. شاید بیشتر این افراد تصور میکنند که تنها به یک مورد از انواع راهبرد نیازمندند درحالیکه هر سازمان به راهبردهای مختلف و متعددی نیاز دارد. در این مقاله ما به تعریف راهبرد در کسب و کار و تأثیر آن در موفقیت سازمانها پرداختهایم. همچنین مراحل خلق یک برنامه استراتژیک موفق را برایتان توضیح دادهایم که قطعا برایتان مفید خواهد بود.
استراتژی چیست و چگونه میتوان آینده کسب و کارها را براساس آن مشخص کرد؟
قبل از هرچیز بهتر است تعریف دقیقی از راهبرد داشته باشیم. نظریهپردازان حوزه تجارت و رهبران بزرگ تجاری سالهاست که به تحقیق در مورد این مفهوم پرداختهاند و جواب درستی پیدا نکردهاند. دلیل این است که افراد مختلف به روشهای متفاوتی در مورد این اصطلاح فکر میکنند. برای مثال عدهای بر این باور هستند که بهترین راهبرد کسب و کار این است که با تجزیه و تحلیل دقیق بازار فعلی و حوزهای که در آن فعالیت میکنند، به پیشبینی آینده بازار بپردازند. آنها معتقدند که از این طریق میتوان خود را برای آینده و اتفاقات پیش رو بهخوبی آماده کرد. این در حالیست که مخالفان این دیدگاه، آینده را غیرقابل پیشبینی میدانند و بر حسب شرایط دست به تغییرات میزنند.
گری جانسون و کوان اسکولز (Gerry Johnson & Kevan Scholes) نویسندگان کتاب Exploring Corporate Strategy جواب روشنی به سؤال استراتژی چیست دادهاند. از نظر آنها راهبرد هر شرکت، مسیری که یک شرکت در دراز مدت طی میکند را بهخوبی نشان خواهد داد.
به عقیده نویسندگان این کتاب، مسیر هر شرکت باید به نحو جامع و قانعکنندهای پاسخگوی نیازهای سهامداران و البته بازاری که خدمات خود را در آن عرضه میکنند، باشد.
وجود راهبرد در کسب و کار همانند نقشهای است که نشان میدهد منابع موجود در یک شرکت، مهارتها و امور رقابتی آن چگونه مدیریت و در چه جهتی برنامه ریزی شوند. درواقع در سایه یک استراتژی خوب و تخصیص کارآمد امکانات موجود، میتوان سهمی بزرگ در بازار رقابتی موجود داشت.
در این راستا مطالعه خلاصه کتاب رقابت با ماهی بزرگ نوشته آدام مورگان توصیه میشود.
تعریف استراتژی در کسب و کار با بیانیه مأموریت آغاز میشود
شاید تا اینجا، تا اندازهای به پاسخ سؤال استراتژی چیست رسیده باشید. در حقیقت وجود استراتژی در کسب و کار باعث میشود که شرکتها بتوانند پیشبینی معقولی از آینده داشته باشند و بر آن اساس موقعیتهای جدیدی را برای خود خلق کنند. برای مثال یک سازمان بزرگ تجاری را درنظر بگیرید. در این سازمان بر اساس استراتژی مشارکتی، تمامی اعضا باید بر تصویر بزرگی که در جهت اهداف شرکت تداعی شده، متمرکز شوند. صرفنظر از اینکه چه بخشی عهدهدار چه وظایف و مسئولیتهایی است، استراتژی مشارکتی، یک خط تصویر بزرگتر یا هدفی مشترک را برایشان به تصویر میکشد.
استراتژی مشارکتی همانند پلتفرمی است که شامل همه ذینفعان یک مجموعه میشود. تمامی فعالیتهای شرکت اعم از نوآوری و خلاقیت، قیمتگذاری و یا حفظ مشتری میبایست براساس این پلت فرم تنظیم شود. در زیرمجموعه این پلتفرم، استراتژی تجارت قرار داد. هر واحد تجاری باید با توجه به بخشی که تحت مدیریت آن است، اصولی را بهکار گیرد تا در صحنه رقابت با دیگر رقیبان متفاوت عمل کند. درنهایت استراتژی تیمی، فعالیت روزانه افراد موجود در یک سازمان را تحت پوشش قرار میدهد.
اگر بخواهیم بهصورت کلی و سادهتر در مورد استراتژی کسب و کار صحبت کنیم، باید گفت که هر شرکت دارای یک استراتژی کلی است که بهصورت یک بیانیه مأموریت تعریف میشود. سرمایهگذاران اصلی یک سازمان بر اساس این بیانیه اهداف کلی آن را برای بخشهای زیرمجموعه خود تعریف کرده و آنها را از هدف اصلی سازمان مطلع میکنند. در بخش بعدی، واحدهای تجاری باید براساس بیانیه مأموریت به تأمین نیاز مشتریان، پیدا کردن راههای رقابتی و یا خلق روشهای نوین و ابداعی برای ارائه محصولات و خدمات بپردازند. درنهایت در بخش عملیاتی، از طریق استراتژی تیمی، افراد موظف هستند که اهداف تعریف شده را به مرحله اجرا بگذارند. بنابراین با مثالی که ذکر شد میتوان به جواب درستی از سؤال استراتژی چیست، رسید.
انواع استراتژی در کسب و کار هدف واحدی دارند.
حال که جواب سؤال استراتژی چیست، را تا اندازهای درک کردید، خوب است که دلیل اهمیت استراتژی در کسب و کارها را نیز توضیح دهیم. طبیعی است که هر سازمان و شرکتی با توجه به موقعیت و زمینه فعالیتشان از انواع استراتژی سود میبرند. بااینحال در حالت کلی، انواع استراتژی اهداف مشترکی دارند. از طریق ایجاد یک راهبرد خوب، میتوان چشماندازی از آینده کسب وکارتان داشته باشید. درواقع از طریق ایجاد راهبردهای اصولی مسیر حرکت شما روشن شده و میدانید که به کدام سمت در حال حرکت هستید.
راهبردها، دامنه فعالیتهای شرکتها را نیز مشخص میکند، بهعبارتی این بینش را به افراد خواهد داد که در چه نوع بازارهایی به رقابت بپردازند و چگونه از دیگر رقبا سبقت بگیرند. علاوه بر این اهمیت استراتژی کسب و کار در تخصیص درست منابعی است که دراختیار دارید. برای مثال از طریق استراتژی به درک روشنتری در زمینه تخصیص سرمایه، امکانات، مهارتها و تواناییهای خود خواهید رسید. همچنین در انواع استراتژیهای کسب و کار به ارزشها و انتظارات ذینفعان یک سازمان هم توجه بسیاری میشود. درواقع انواع استراتژی در کسب و کار به بررسی این موضوع میپردازد که چه عوامل درونی و بیرونی میتواند در پیشی گرفتن شما از رقبا و خدماترسانی بالا به مشتریانتان دخیل باشند.
در تعریف استراتژی باید به جایگاه و موقعیت فعلی شرکتتان توجه کنید.
همانطور که توضیح دادیم، وجود استراتژی ضامن دوام یک شرکت و جهت یابی درست آن در مسیر پیش روست. تعریف استراتژی در کسب و کار با تعیین اهداف سازمان و موقعیتی که در بازار تجاری دارد پیوند خورده است. بنابراین در جواب سؤال استراتژی چیست، هدف و جایگاه سازمان نیز از مواردی هستند که باید در جواب گنجانده شوند.
هر کسب و کاری باید براساس بیانیه مأموریت و جایگاهی که در میان دیگر رقبایش دارد، سیاستها و تصمیماتی را بهاجرا بگذارد. وجود این سیاستها یا همان استراتژی در دراز مدت باعت تأثیربخشی عملکرد سازمانها شده و بهتدریج بقای آن را تضمین میکند.
اهداف هر کسب و کار با سایر رقیبانی که در آن حوزه فعالیت میکنند متفاوت است. برای مثال ممکن است هدف یک شرکت تنها افزایش گردش مالی باشد و شرکتی دیگر بهدنبال ایجاد خدماتی نوین و یا حتی انجام عملی خیرخواهانه باشد. برخی شرکتها نیز همزمان اهداف متفاوتی دارند که باید در راستای یکدیگر تأمین شوند. بااینحال در انواع استراتژی، اهداف ماهیتی ثابت ندارند بلکه به تدریج و براساس رشد سازمانها ممکن است تغییر کرده و یا اصلاح شوند.
برای کسانی که بهتازگی کسب و کاری را شروع کردهاند، این مرحله همانند تعیین اهداف اهمیت زیادی دارد. درواقع تعریف استراتژی در کسب و کار، به بازاری که در آن فعالیت میکنید و یا مشتریهایی که خواهید داشت نیز اشاره میکند. در این مرحله باید مشخص کنید که مشتریان شما دقیقا چه کسانی هستند و چه خدمات و محصولاتی را باید به آنها ارائه دهید. در این روند استفاده از یک استراتژی چندان مفید نیست چون شما با انبوهی از مشتریان با سلایق و نظرات متفاوت روبهرو هستید. بنابراین میتوان در مورد هر قشری از مشتریانتان از سیاستهایی خاص و مخصوص به آنها استفاده کنید.
جمع بندی
جواب دادن به سؤال استراتژی چیست میتواند کمی دشوار باشد اما یک تعریف خوب و ساده برای آن وجود دارد: استراتژی همان چیزی است که به شما نشان میدهد در دراز مدت موفق خواهید بود یا نه؟
همانطور که در این مقاله توضیح دادیم، در کسب و کارهای مختلف استراتژیهای متفاوتی براساس اهداف کلی سازمان وجود دارد. بااینحال بیانیه مأموریت، سیاستی مشترک در همه سازمانهاست که اهداف کلی سازمان را مد نظر قرار میدهد. پس از آن در واحدهای مختلف کسب و کار سیاستهایی در رابطه با تولید محصول، پیشی گرفتن از رقبا و چگونگی تخصیص منابع و مهارتها تنظیم میشود. در نهایت اعضای یک سازمان براساس اهداف تعریف شده و استراتژیهای تعیین شده، نقش تأمین نیازهای سازمان را برعهده دارند.
همانطور که خواندید یکی از مهمترین مهارتهای هر مدیر و رهبر این است که تعیین کند که برای سازمان، بهترین استراتژی چیست؛ اما مهارتهای رهبری دیگری هم هستند. اگر میخواهید با آنها آشنا شوید مقاله چرا رهبران باید آخر از همه غذا بخوردند را مطالعه کنید.
به سیاستها و راهبردهایی که سازمانها برای پیشبرد اهداف کلی خود تعیین میکنند، استراتژی گفته میشود. هر سازمان براساس موقعیت و جایگاهی که در بازار دارد از انواع استراتژیهای مناسب با جایگاه خود سود میبرد. پیشنهاد میکنیم حتما خلاصه کتاب استراتژی خوب، استراتژی بد نوشته ریچارد روملت را مطالعه کنید.
تفکر استراتژیک نشاندهنده تشخیص درست و هوشمندانه صاحبین کسب و کارها در پیشبینی آینده بازار است. در تفکر استراتژیک، افراد قادر هستند که موقعیت سازمان در بازار را تجزیه و تحلیل کرده و با اتخاذ تصمیماتی هوشمندانه، موفقیت کسب و کار خود را در دراز مدت تضمین کنند.
راهبرد یا استراتژی طرحی اصولی و جامع برای مشخص کردن مسیر کلی یک سازمان است. درواقع وجود راهبرد مشخص میکند که کسب و کار شما در چه مسیری قدم میگذارد و دامنه فعالیتهای آن به چه صورت باید باشد.