نکات ارزشمندی در مورد ترس از شکست، بازاریابی اجازهای و جلب توجه کردن کسبوکار از زبان ست گودین که حتما باید بدانید.
کشف بزرگترین نقطهقوت ست گودین (Seth Godin) کار سادهای نیست. او نویسنده، سخنران، متخصص مارکتینگ و کارآفرینی بسیار برجسته است. اما او بیش از هرچیزی، از بحثهای حاشیهای پرهیز میکند و به عبارتی استاد «سر اصل مطلب رفتن» است.
تا بحال به بلاگ او سر زدهاید؟ با دقت فراوان هریک از پستهای خود را در قالب چندصد کلمه (حدود ۴۰۰ کلمه) در بلاگ قرار میدهد. در پستهای او اثری از رنگ و لعاب دادن به جملات دیده نمیشود. نوشتههای او تماماً عصاره و جان مطلب مورد بحث است. در قسمت خلاصه کتاب های بازاریابی و فروش بوکاپو، میتوانید خلاصه کتاب های این نویسنده موفق و مشهور را مطالعه کنید.
او همواره به این شیوهی خود مقید است، چه برای پستهای بلاگ، ارائه سخنرانی، تدریس درسی در کلاس و چه در یک مصاحبه! مصاحبه اخیر او با CreativeLive هم از این ویژگی برخوردار بود.
در بخشی از سری کلاسهای ۳۰ روز با نابغهها (Thirty Days Of Genius Series)، شخصی از کمپانی CreativeLive با گودین به بحث و گفتگو درباره شکست و بازاریابی اجازهای گرفته تا جلب توجه کردن، پرداخته است. در مقالهی ۳ درس ارزشمند از ست گودین در مورد شکست، بازاریابی اجازهای و جلبتوجه کردن، به این گفتگو نگاهی گذرا میاندازیم.
۳ درس ارزشمند از ست گودین
۱- چگونه با ترس از شکست مقابله کنیم؟
به عنوان متخصص بازاریابی، ترس از شکست امری طبیعی است. هنگامی که پای خود را از محدوده آسایشتان فراتر میگذارید (خواه برای استفاده از یک ابزار جدید، خواه بررسی یک رسانه جدید)، بسیار دشوار است که نگرانیتان معطوف به «اگر اینطور شود چه؟»ها نشود.
با گذشت زمان، طریقه زندگی با این ترس را در پس ذهن خود میآموزید. البته که مجبورید! اگر طرز رفتار با این ترسها را فرانگیرید، ریسک و فکر کردن خارج از چارچوب برایتان تبدیل به امری غیر ممکن میشود.
گودین در ادامه توضیحاتش به بیان قدرت روانشناختی نهفته در این موضوع میپردازد که چرا معمولاً به خود میگوید ایدهی خلاقانهی بعدیاش ممکن است نگیرد.
بجای تلاش برای متقاعد کردن دیگران که این کار میتواند فوراً به ثمر بنشیند (برای مثال شروع یک کسبوکار جدید)، گودین به وضوح بیان میکند که همواره احتمال شکستی وحشتناک وجود دارد. این احتمال همان هنگامی رخ میدهد که در حال تلاش برای یک ریسک در کسبوکار هستید.
او به جای اینکه ترس از شکست را در ذهن خود دفن کند، خود را به چالش رقص با ترسش دعوت میکند.
هنگامیکه قرار است یک ریسک خلاقانه بکنید و از محدودهی امن خود خارج شوید، در اینصورت چیز زیادی را از دست نمیدهید و در واقع مساله انتخاب بین مرگ و زندگی نیست.
متأسفانه اغلب اوقات به ترسهای اولیهمان اجازه میدهیم تأثیری منفی روی فرایند تصمیمگیری ما بگذارند. حتی در مواقعی به سادگی سخن گفتن در جمع، پست گذاشتن در بلاگ و یا اعتماد کردن به غریزه در یک شرایط حساس!
۲- بازاریاب اجازهای چگونه تعریف میشود؟
گودین در یک تعریف بسیار ساده بازاریابی اجازهای را توضیح میدهد:
او میگوید: «آن افراد (کسانی که قصد تأثیر گذاشتن روی آنها را دارید) اگر فردا حاضر نشوید، آیا دلتنگتان میشوند؟ اگر محصول یا پروژهی جدیدتان پا به عرصه جهان نگذارد، آیا سراغتان را میگیرند؟»
به گفته گودین مشتریان فقط محصول شما را نمیخرند. آنها در واقع داستانی که همراه آن محصول است را نیز خریداری میکنند. این مهم است که شما داستانتان را متناسب با نیاز مشتری تعریف کنید. داستانی که از اصالت و اعتبار برخوردار باشد. او در کتاب تمام بازاریاب ها دروغگو هستند به خوبی مرز باریک بین دروغ و کلاهبرداری را با داستانی که به محصول شما اعتبار میبخشد و مشتری را نسبت به آن مشتاق میکند، تعریف میکند.
در جهانی که تمایلی افراطی به فاکتورهایی نظیر نرخ بالای باز شدن و تعداد کلیک خوردن مشاهده میشود، گودین از ما میخواهد با بررسی دقیقتر ارتباطمان با مشتریان و مشترکینمان، ببینیم که آیا واقعاً با آنها در تعامل هستیم یا صرفا در حال تحمل کردن ما هستند؟!
چگونگی پاسخ به این سوال، نکات زیادی در مورد عمق رابطه با مشتریانتان را نمایان میکند.
۳- وقتی میگوییم جلبتوجه دقیقا از چه حرف میزنیم؟
جالب توجه!
احتمالاً کلمهی بالا را زیاد شنیدهاید. از مهمانیها گرفته تا عناوین بلاگهایی که در آن گشتوگذار میکنید. ممکن است حتی چند بار از این کلمه برای خودتان استفاده کردهاید، اما واقعاً معنی آن چیست؟
گودین با این جمله آغاز میکند: «انجامدادن کاری که مورد توجه مردم باشد ساده است، اما منظور من از جالبتوجهبودن این نیست.»
نگرش او نسبت به جالب توجه بودن بدین شکل است: تفاوت ظریفی میان انجام کاری که برای افراد قابل توجه جلوه کند و کاری که واقعا جالب توجه مردم باشد، وجود دارد.
هنگامی که کاری جالبتوجه انجام میدهید، افراد راجع به آن با دیگران صحبت میکنند و این جلب توجه به شکلی بسیار واقعی گسترش میابد.
اما به صحبت درآوردن مردم در رابطه با شما فقط نیمی از چالش است. طبق مقایسه گودین، جلب توجه با پوشیدن لباس دلقک در مراسم خاکسپاری کار سادهای است. اما آیا این جلب توجه واقعی است؟ مطمئناً خیر!
اکنون، تفاوت آشکار است، وقتی قرار باشد بهصورت استراتژیک عکسالعمل مشتریان و شنوندگان پیام تبلیغاتی شما، دستکاری شود این تفاوت نمایان میشود.
گودین میگوید: اگر میخواهید در موردتان اینطور بگویند: «حتما باید اینو ببینی، میتونه دنیات رو تغییر بده»، «باور نکردنیه!! چه کار سخاوتمندانهای!» و «اینم از یه ایدهی جدید!!»، بروید و آن استراتژی را بچینید!
اما چطور کاری کنیم که جملات بالا دهان به دهان بین طرفداران محصولاتمان گردش کند؟ بهترین راه استفاده از دستورالعملهای ست گودین است. او در کتاب بازاریابی یعنی این به صاحبین کسب و کار کمک میکند تا مشتریان هدف خود را پیدا کنند و با بازاریابی موثر از آنها یک قبیله بسازد. به این ترتیب دایره مشتریان را به کمک اثر شبکهای گسترش میدهد و از آنها طرفدارانی دو آتشه میسازد.
بهعلاوه، برای خلق فرایندی استراتژیک باید بسیار فکر کرد. بایستی اینکار را طوری انجام دهید که نتیجه آن به قدری الهامبخش باشد که دیگران آن را به اشتراک گذارند و این امر در راستای رشد و ارتقای شما باشد.
بدین منظور، گودین میگوید:
باید در مورد خلق کار بینظیر به قدر کافی جدی و مصمم بود که پس از اتمام به آن افتخار کنیم. این کار را به شیوهای انجام دهیم که افرادی که برایمان مهم هستند، آن را به دیگران بگویند.
این تعریفی درست از یک کار تأثیرگذار است. تفاوتی که این شیوه را متمایز میسازد در این است که به شکلی ویروسی در جوامع انتشار میابد. از نظر گودین، این روش، روشی بسیار مناسب و کارامد برای بازاریابی است که میتوان به آن اتکا کرد.
ست گودین این موضوع را به خوبی در کتاب گاو بنفش شرح میدهد و میگوید چطور اشتثنایی و متمایز نبودن، عامل مرگ یک کسب و کار میشود. همچنین با ارائه راهکارهایی به خواننده کمک میکند تا محصولش را به شکل متمایزی معرفی و بازاریابی کند.
همچنین میتوانید خلاصه و نکات مهم دیگر کتابهای ارزشمند و پرفروش اثر ست گودین را در وبسایت بوکاپو مطالعه کنید.