تعریف عادت
بسیاری از مردم عادت دارند با تلویزیون روشن بخوابند یا آنها همیشه عادت دارند در پایان روز میز کار خود را مرتب کنند. مردم در زندگی خود دچار عادتهای مختلفی میشوند که برخی از ما آنها را عادتهای خوب و برخی دیگر عادتهای بد مینامیم. برای مثال، ناخن جویدن همیشه عادت بدی قلمداد میشده است یا دویدن روزانه به مدت ۳۰ دقیقه، عادت خوبی است که همه آن را تحسین میکنند.
معنی عادت کردن چیست؟
عادات (Habits) حدود ۴۰ درصد از رفتارهای ما را در هر روز تشکیل میدهند. عادتها تصمیمات کوچکی هستند که هر روز میگیریم و انجام میدهیم. زندگی امروز ما اساساً مجموع عادتهایمان است. اینکه چقدر خوشحال یا ناراضی هستیم؟ چقدر موفق یا ناموفق هستیم؟ همۀ اینها نتیجه عادتهای ما خواهند بود.
آنچه مرتباً انجام میدهیم، درنهایت شخصیتی که داریم، چیزهایی که به آنها معتقد هستیم و کاراکتری که از خود به تصویر میکشیم را شکل میدهد. وقتی یاد میگیریم عادتهای خود را تغییر دهیم، میتوانیم زندگیمان را نیز به کلی تغییر دهیم.
جنبه مثبت شکل گیری عادت این است که به انگیزه تکیه ندارد؛ اما شما مجبور به انجام یک عمل هستید زیرا ذهن شما احساس میکند که این کار پیش فرض است. به عبارتی، عادتهای خوب و سالم در رشد و تکامل شخصی مؤثر هستند. عادتها قدرت نظم بخشیدن به زندگی ما را دارند و به ما در رسیدن به موفقیت کمک میکنند.
عادتها چگونه شکل میگیرند؟
اگر میخواهید قدرت بیشتری بر عادتها خود داشته باشید، باید نحوۀ شکل گیری آنها را بدانید. شما میتوانید به شکل گیری یک عادت از دو دیدگاه از جمله «خودآگاه» و «ناخودآگاه» نگاه کنید. برخی رفتارها یک واکنش غیرارادی هستند که انرژی یا توجه کمی را میطلبند که منجر به عادتهای ناخودآگاه میشوند. از سوی دیگر، برخی از عادتها انرژی و توجه بیشتری میگیرند که به عنوان عادتهای خودآگاه شناخته میشوند.
سه عامل اصلی ایجاد عادت عبارتند از:
۱- محرک
همۀ عادتها از برخی محرکهای جسمی یا روانی ناشی میشوند. آگاهی از محرک میتواند به شما در ایجاد عادت های خوب کمک کند. به عنوان مثال، ساعت زنگدار یک محرک است که به شما کمک میکند تا از خواب زود بیدار شوید. برای اینکه عادت کنید صبح زود از خود بلند شوید باید از زنگ هشدار استفاده کنید.
۲- تکرار
تکرار اصل تعیین کننده یک عادت است. بدون تکرار یک رفتار، نمیتوانید عادتی در خود ایجاد کنید. اگر میخواهید عادت را آگاهانه شکل دهید یا آن را ترک کنید، باید اقدامات رفتاری را در نظر بگیرید که عادت شما را تغییر خواهند داد.
به عنوان مثال، اگر میخواهید مصرف قهوه خود را کاهش دهید، هر بار که هوس خوردنش را میکنید قهوه را کنار بگذارید. شما رفتارهای جدیدی را از طریق تکرار یاد میگیرید و به تدریج یک عادت قدیمی را ترک میکنید.
۳- نتیجه
نتایج برای شما انگیزهای برای تکرار یک رفتار هستند. اگر سعی میکنید عادتهای جدیدی ایجاد کنید یا عادتهای بد را به حداقل برسانید، باید نتیجه آن عادت را در نظر بگیرید. نتیجه را واقع بینانه نگه دارید تا بتوانید پیشرفت خود را راحتتر دنبال کنید. به عنوان مثال، اگر میخواهید تأثیر خوبی روی همکاران خود ایجاد کنید (نتیجه)، زود به دفتر بروید (تغییر در روال عادی).
دنیل پینک در کتاب انگیزه از منطق پنهان ما برای انجام کارها میگوید. مطالعه نکات کلیدی این کتاب به درک بهتر انگیزههای ما از انجام کارها کمک میکند.
انواع عادت
در حالت کلی، عادات را میتوان به انواع عادت های خوب و عادت های بد تقسیم کرد؛ اما موضوع این است که خوب و بد بودن ممکن است در نزد هر فرد متفاوت باشد. به همین دلیل، برای ایجاد عادت های مناسب، باید چهار نوع عادت که بر تصمیم گیری تأثیر میگذارند را بشناسیم:
۱- عادتهای تحریک کننده (Instigating Habits)
این عادتها ما را به سمت ایدهای انتخاب شده ترغیب میکند. آنها ما را راهنمایی میکنند و ما را به سمت سفری مشخص حرکت میدهند که به هیچ هدف نهایی تکیه نمیکنند. اگرچه ممکن است اهداف موجود باشند اما انگیزه نهایی نیستند. سفر تعیینکننده میشود و نه مقصد!
به عنوان مثال، شما برای ترویج زندگی پایدار، به روشهای سازگار با محیط زیست در خانه روی میآورید. حتی کوچکترین اقدامی مانند حمل کیسه پارچهای برای جلوگیری از پلاستیک یک دستاورد مهم محسوب میشود.
۲- عادتهای اجتنابی (Avoiding Habits)
اینها عادتهایی هستند که ما تمایل داریم آنها را ترک کنیم یا به نفع خود آنها را تغییر دهیم. به عنوان مثال، سیگار کشیدن، به تعویق انداختن و اعتیاد به حرفزدن با تلفن، مواردی هستند که ما میخواهیم از آنها اجتناب کنید ولی خلاص شدن از آنها برای ما دشوار است؛
اما اگر میخواهید تلاشهای آگاهانهای انجام دهید و بر این عادتهای بد کنترل داشته باشید، باید آنها را از نظر ذهنی تغییر دهید. به عنوان مثال، اگر عادت به حرفزدن با گوشی دارید، به جای آن سعی کنید کاغذی بردارید و هر چه نیاز به گفتن دارید را روی کاغذ بنویسید.
۳- عادتهای آگاهانه (Conscious Habits)
وقتی برای تکرار یک فعالیت آگاهانه تلاش میکنید، عادتهای آگاهانهای در شما ایجاد میشوند. تشخیص این عادتها آسان است زیرا شما به آنها توجه کرده و خودتان آنها را مرور میکنید.
به عنوان مثال، شما به طور منظم به باشگاه میروید زیرا در مورد سلامتی و تناسب اندام شخصی خود آگاه هستید. هرچه توجه بیشتری در توسعه این عادتها داشته باشید، پیگیری پیشرفت و اندازه گیری عملکرد شما آسانتر میشود.
۴- عادتهای غیرآگاهانه (Unconscious Habits)
کنترل عادتها ناخودآگاه یا پنهان دشوار است زیرا ما از آنها آگاه نیستیم. ممکن است بگویید که مغز ما دارای «حالت خلبان خودکار» است که بر رفتارها و اعمالمان تأثیر میگذارد. اتفاقا قسمت بزرگی از عادات بد ما در این دسته جای میگیرند و اغلب بدون اینکه فکر کنیم، به صورت خودکار آنها را در واکنش به شرایط خاصی انجام میدهیم. در واقع ما کنترل این عادتها را در دست نداریم اما آنها بیشتر عادتهای شخصی ما را تشکیل میدهند.
فارغ از اینکه عادات ما در کدام دستهبندی باشد، میدانیم که بر اساس نوع نتایجی که دارند، زندگی ما را تحت کنترل خود میگیرند. استفان گایز در کتاب ریز عادت ها به خوبی نتایج بزرگ عادات کوچک برای زندگیهایمان را بررسی میکند. همچنین به صورت شفاف بیان میکند که چرا فقط داشتن انگیزه و اراده برای جایگزینی عادات بد کافی نیست. پیشنهاد میکنیم اگر مایلید برای تغییر عادتهایتان قدمی بردارید، راهکارهای موثر این کتاب را حتما مطالعه کنید.
اما چگونه میتوانیم عادتهای غیرآگاهانه خود را پیدا کنیم؟ در زیر چند سؤال وجود دارند که میتوانید برای تشخیص عادتها پنهان آنها را از خود بپرسید:
۱- عادتهای جسمانی
- آیا من خم میشوم یا مستقیم مینشینم؟
- آیا امروز به اندازه کافی آب نوشیدهام؟
- آیا امروز تمرینهای ورزشی خود را انجام دادهام؟
۲- عادتهای اجتماعی
- آیا با دیگران ارتباط چشمی سالمی برقرار میکنم؟
- آیا حرکتهای ما توهین آمیز هستند؟
- آیا هنگام مکالمه به فضای شخصی کسی وارد شدهام؟
۳- عادتهای ذهنی
- چگونه میتوانیم با انتقادات درباره کارم برخورد کنم؟
- اولین پاسخم به اخبار بد چیست؟
- چگونه میتوانم از فکر کردن به چیزهای بد دست بکشم؟
۴- عادتهای بهره وری
- آیا کارهای خود را سازماندهی و اولویت بندی میکنم؟
- چگونه در مورد اینکه چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست، قضاوت میکنم؟
- آیا شبکههای اجتماعی و ایمیل خود را در فواصل مکرری بررسی میکنم؟
۵- عادتهای انرژی
- هر شب قبل از خواب چه کار میکنم؟
- هر روز صبح بعد از بیدار شدن از خواب چه میکنم؟
- چقدر در طول روز غذای ناسالم مصرف میکنم؟
تفاوت بین عادت های بد و عادت های خوب
وقتی عادتی شکل میگیرد، مغز مجبور نیست سخت کار کند. شما وارد خلبان خودکار مغز خود میشوید. حالت خلبان خودکار به این معناست که ما کاری را بدون فکر کردن انجام میدهیم، مانند زمانی که در جاده بدون فکر کردن به مسیر به خانۀ خود میرسیم.
شما یاد میگیرید که محرک، رفتار و پاداش را به هم متصل کنید اما لزوماً با پیامدهای بلندمدت ارتباط برقرار نمیکنید. ممکن است یاد بگیرید که کشیدن سیگار احساس استرس شما را کاهش میدهد، بنابراین این کار را ادامه دهید تا زمانی که به یک پاسخ خودکار تبدیل شود.
حتی وقتی میدانید که سیگار کشیدن عامل اصلی مرگومیر است و سالانه از هر پنج مرگ یک نفر را شامل میشود. به عبارت سادهتر، یک عادت بد پیامدهای منفی جسمی، روحی و روانی به همراه دارد، در حالی که یک عادت خوب عواقب مثبتی به همراه خواهد داشت.
متاسفانه روشی که ذهن ناخودآگاه ما برای پاسخ دادن به استرس انتخاب میکند شکلدهنده یک سری از عادتهای بد ما میتواند باشد. به این منظور بهتر است درباره ساز و کار استرس و روشهای مدیریت آن بیشتر بدانیم تا در جایگزینی این عادتهای بد موفقتر عمل کنیم.
درباره عادت های خوب
برای اینکه عادات خوب جا بیفتند، باید به انجام مکرر اعمال یا رفتار مثبت ادامه دهید. به عنوان مثال، اگر میخواهید صبح زود قبل از شروع روز خود ورزش کنید، باید اقدامات لازم را انجام دهید تا بتوانید این کار را پیش ببرید. به عنوان مثال، شما باید زودتر به رختخواب بروید تا مطمئن شوید صبح وقت دارید تا تمرین کنید.
برخی از عادتهایی که به نظر ما خوب هستند عبارتند از:
- صبح زود از خواب بیدار شدن
- تشکر کردن از دیگران
- تهیه صبحانه بدون اختلال در خواب
- انجام برخی از تمرینهای یوگا و ورزش
- حمام صبحگاهی
- انجام افکار مثبت
- وقت گذراندن با خود
- انجام سروقت کارها
- احترام به سالمندان
- مهربانی با دیگران
- حفظ حقوق دیگران
- توجه به نظر دیگران
- عدم انداختن آشغال به بیرون
- خیانت نکردن و فریب ندادن
- ببخش راحت دیگران
- ارزش گذاشتن به دوستیها
- احترام به حقوق حیوانات
- حفظ آرامش
- دروغ نگفتن
- خوردن غذای سالم
- آهسته غذا خوردن
همه ما میدانیم که این رفتارها و عادتها خوبند و با اینکه انجام آنها نسبتا آسان است اما اغلب اوقات انگیزه کافی برای انجام آنها در لحظهای که باید انتخابشان کنیم، نداریم. شاید آنقدر کوچک به نظرمان بیایند که به خودمان بگوییم اگر امروز یک ساعت بیشتر بخوابم مگر چه اتفاقی میافتد؟!
برای این مشکل یک راه حل عالی وجود دارد که به خلق عادتهای کوچکِ پرفایده کمک میکند و مل رابینز در کتاب قانون ۵ ثانیه به شما میگوید که آن راهکار ساده چیست. بعد از مطالعه این کتاب دیگر هیچگاه وسوسه نمیشوید تا منتظر لحظه مناسب برای انجام هیچ کاری بمانید.
درباره عادت های بد
عادات بد آنهایی هستند که واقعاً باید آنها را ترک کنید و نباید اجازه دهید که آنها شما را تحت کنترل خود درآورند. برای انجام این کار، باید مطمئن شوید که اعمالی که منجر به عادت های بد میشوند، دیگر اتفاق نمیفتند. مثلاً اگر دیر به رختخواب بروید یا درست قبل از خواب فعالیتهایی را انجام دهید که باعث خواب راحتی نمیشوند، احتمال اینکه نخواهید زود بیدار شوید زیاد است. بنابراین، دیر خوابیدن یا انجام فعالیتهای سنگین درست قبل از خواب، منجر به عادت بد ورزش نکردن در صبح میشود.
برخی از عادتهایی که به نظر ما بد هستند عبارتند از:
- به تعویق انداختن کارها
- عدم پاسخگویی به تماسها و پیامها
- بیتوجهی به دیگران
- بیش از حد فکر کردن
- عدم نشان دادن احساسات
- صرف زیاد وقت در شبکههای اجتماعی
- عدم توانایی در نه گفتن
- کثیف کردن محیط اطراف
- سیگار کشیدن
- خوردن مداوم غذاهای چرب و فست فودی
- دیر خوابیدن
- حمام نرفتن
- ناخن جویدن
- تنبلی در مسواک زدن
- اعتیاد به سکس
- اعتیاد به مواد مخدر
- عدم ورزش کردن و تحرک
اما ما اغلب در اندازهگیری نتایج عادات بدمان خطا میکنیم! ممکن است به خود بگوییم مگر یک بار فستفود خوردن یا یک ماه ورزش نکردن چقدر میتواند مضر باشد که از لذتش صرف نظر کنیم؟ دارن هاردی در کتاب معروف و پرفروش اثر مرکب با محاسبات دقیق و شگفتانگیزی تاثیر همان دفعات کم انجام ندادن یک کار درست یا انجام دادن یک کار بد را به شما میگوید. هماکنون میتوانید نکات کلیدی آن را در وبسایت بوکاپو مطالعه کنید.
ترک عادت های بد چگونه است؟
اگر میخواهید یک عادت بد را ترک کنید، باید مغز خود را دوباره سیم کشی کنید. شما میتوانید از سیستم پاداش مغز خود برای تغییر واکنش به محرکها از رفتارهایی که پیامدهای منفی به رفتارهای خوب دارند، استفاده کنید.
سه مرحله وجود دارند که میتوانند در ترک عادت بد مؤثر باشند:
از محرکها و رفتارها خود آگاه شوید
کمی وقت بگذارید تا از خودتان دور شوید و به حلقه عادت خود فکر کنید. چه عواملی باعث میشوند که شما به این عادت روی بیاورید؟ ممکن است بیش از یک محرک وجود داشته باشد، بنابراین ببینید آیا میتوانید همۀ آنها را کشف کنید. به احساس خود و محیط خود توجه کنید. اگر پاسخ شما مثبت است، احتمالاً محرک شما هم احساسی است و هم محیطی!
پاداشها را بررسی کنید
به جای تلاش برای غلبه بر عادت خود با نیروی اراده از آگاهی استفاده کنید. به احساسات جسمی که از عمل به دست میآورید، توجه کنید. آیا انجام این رفتار باعث میشود تا شما احساس بدی داشته باشید (مثلاً احساس گناه یا احساس سیری ناخوشایند یا خستگی)؟ ببینید یک عادت چه پاداشی در پی دارد؟ مثلاً خودارضایی یک پاداش لذت بخش بههمراه دارد اما آیا بعدش احساس گناه میکنید یا اصلاً با این کار به بد خود آسیب میرسانید؟
پاداشهای جدیدی پیدا کنید
از حس کنجکاوی خود برای کشف پاداشهایی که نتیجه مثبتی دارند استفاده کنید. عادت های بد خود را با یافتن پاداشهایی که بازدهی بهتری دارند، به عادت های خوب تبدیل کنید. برای مثال، مهمترین پاداش برای عدم سیگار کشیدن این است که طول عمر خود را افزایش میدهید. بدین معنا که آگاهانه می دانید که از اگر سیگار نکشید، طول عمر خود را بالا میبرید.
دن آریلی در کتاب پاداش این موضوع را به خوبی شرح دادهاست. او میگوید بهترین پاداش برای انجام کاری، یافتن معنا و ارزشی برای آن است. پیشنهاد میکنیم نکات کلیدی این کتاب را در وبسایت بوکاپو مطالعه کنید.
عادات افراد موفق
بر هیچکس پوشیده نیست که اداره یک شرکت موفق نیازمند سخت کوشی و پشتکار است. اما عوامل نامشهود چطور؟ به نظر میرسد افراد موفق به طور کلی از چیزی برخوردارند که آنها را بر میانگیزانند تا اولین قدم جسورانه را بردارند. آنها اغلب عادتهای خوب زیر را در خود تقویت کردهاند:
۱- شانس خود را امتحان میکنند
افراد موفق منتظر آینده نیستند. در عوض آنها در ایجاد آینده روشن پیشقدم هستند. کارآفرینان میدانند که ایجاد شانس بسیار بهتر از این است که منتظر بمانید تا کسی برای شما آیندهای بسازد! به اَپل و فیس بوک نگاه کنید. هر یک از این شرکتهای چند میلیارد دلاری، مدیران بزرگ داشتند که شانس خود را امتحان کردند.
۲- از شکست نمیترسند
شاید تعجب کنید که بدانید ریسک پذیری یکی از مهمترین عادتهای افراد موفق است. درحقیقت، هیچ پاداشی بدون ریسک وجود ندارد. وقتی ریسک میکنید، تجربه کسب خواهید کرد. هنگامی که از منطقه راحتی خود خارج میشوید، مجبور شده تا محدودیتهای خود را پشت سر بگذارید و راههای ابتکاری را برای موفقیت بیابید.
افراد موفق مایلند برای پیشروی ریسک کنند. باید بدانید که شکست بخشی از زندگی است و اجازه ندهید که ناامید ناشی از شکست به سراغتان بیاید.
۳- مراقبت از خود را تمرین میکنند
افراد موفق مراقب خود هستند. مدیریت استرس و تندروی ذهنی به آنها کمک میکند تا هر روز بهترین عملکرد را داشته باشند. چه این کار به معنای مدیتیشن باشد وچه صبحانه سالم یا ورزش صبحگاهی، افراد موفق میدانند که باید رفاه جسمی و روحی را در اولویت قرار دهند تا بهترین عملکرد خود را نه تنها در محل کار بلکه در زندگی شخصی خود نیز داشته باشند. اگر سالم باشید، در هر وظیفهای که برای خود تعیین میکنید، بهتر عملکرد را نشان خواهید دادید.
۴- به جزئیات توجه میکنند
ما تمایل داریم افراد موفق را اشخاصی ایده پردازی در نظر بگیریم. بچهای در گاراژ فکر درخشانی دارد و سپس مایکروسافت را ایجاد میکند. این مهم میتواند درست باشد اما بزرگترین ایده در جهان به موفقیت نمیانجامد، مگر اینکه بدانید چگونه آن را به واقعیت تبدیل کنید. رسیدن به واقعیت به معنای پرداختن به جزئیات است.
پرداختن به جزئیات یکی از عادتها افراد موفق است که آنها هر روز آن را تمرین میکنند. در هر کاری که انجام میدهند، لحظهای توقف میکنند تا به آن فکر کنند. گاهی اوقات اصلاح جزئیات کوچک میتواند منجر به تغییر بزرگی در جهت بهتر شدن شود.
۵- لیست مشخصی از کارها دارند
بسیاری از افراد موفق یک لیست کارهای روزانه دارند. ایجاد و پیروی از یک لیست وظایف، به آنها حس تمرکز میدهد. ایجاد یک لیست جامع از کارها راهی عالی برای سازماندهی ایدهها و ارائه راه حلهای نوآورانه برای مشکلاتی هستند که افراد موفق با آن روبرو میشوند. همچنین، سازماندهی بصری دادهها در قالب یک لیست، قضاوت را برای شما آسانتر میکند و به شما کمک میکند تا مطمئن شوید که چیزی دارید و چه چیزی را از دست دادهاید.
اگر هنوز به تاثیر جادویی تهیه یک لیست الویت بندی شده برای انجام کارهای روزانهتان پی نبردید و همچنان ترجیح میدهید در ذهنتان برنامهریزی کنید، مطالعه خلاصه کتاب چک لیست را به شما پیشنهاد میکنیم.
۶- اهداف بلندمدت دارند
افراد موفق ارزش تعیین هدف را میدانند. بدون هدف مشخص، زندگی و تجارت میتواند بیمعنا به نظر برسد. در مورد اداره یک کسب و کار، افراد موفق میتوانند موفقیت را اندازه گیری کنند. اگر آنها اهداف خود را برآورده نکرده باشند، اهداف را رها نمیکنند بلکه شیوه رسیدن به آنها را تغییر میدهند. آنها اهداف خود را روی کاغذ میآورند و مرتباً آنها را مرور میکنند تا مطمئن شوند که در مسیر درستی حرکت میکنند.
۷- موفقیت را تجسم میکنند
هدف افراد موفق این است که بهترین باشند و این مهم شامل تجسم موفقیت است. تجسم ساده، چه از طریق مدیتیشن و چه از راههای دیگر، مکانیزمی قدرتمند برای موفقیت است. بسیاری از افراد موفق، صبح روز اول هفته اهداف و برنامههای خود را یادداشت میکنند تا نقشه راه خود را برای کل روز و هفته ارائه دهند. این اقدام ساده ذهن را برای موفقیت پیش میبرد و آنها را در برابر چالشها محافظت میکند.
۸- از دیگران میآموزند
یکی از عادتها افراد موفق این است که آنها همیشه آماده یادگیری و توسعه دانش خود هستند. این مهم ممکن است شامل ادامه تحصیل یا صرفاً پذیرفتن صحبتهای اطرافیان خود باشد. افراد موفق میدانند که چگونه مهارتها و اطلاعات جدیدی را به سرعت در اختیار بگیرند. کارآفرینان دائماً باید پایگاه دانش خود را برای ارتباط با دنیای در حال تغییر گسترش دهند. کنجکاو بودن و ذهن باز داشتن از ویژگیهای مهم افراد موفق هستند.
۹- شبکهای از دوستان و همکاران دارند
افراد موفق قدرت یک شبکه گسترده از دوستان و همکاران را درک کردهاند. آنها در اطراف خود جمعی از بهترین افراد را دستچین کردهاند تا بتوانند موفقیت خود را تضمین کنند. درحقیقت، آنها میدانند که شبکه سازی یک مهارت حیاتی برای اداره یک کسب و کار است. شبکه سازی به آنها کمک میکند تا از پیشرفتها و فرصتهای صنعت مطلع شوند و خود را به روز نگه دارند.
۱۰- فناوری را در آغوش میگیرند
افراد موفق از فنآوری برای اداره کسب و کار خود و همچنین زندگی شخصیشان استفاده میکنند. بسیاری از فنآوریهای جدید به گونهای طراحی شدهاند که زندگی ما را سریعتر و کارآمدتر اجرا میکنند. این کار باعث صرفه جویی در وقت و تلاش میشود و انرژی بیشتری را برای اختصاص دادن به کارهایی که پویایی ندارد، به شما ارائه میدهد. همگام بودن با فنآوری جدید برای موفقیت هر کسب و کاری مهم است.
چرا کتاب هفت عادت مردمان موثر را باید بخوانیم؟
کتاب هفت عادت مردمان موثر یکی از این کتابهایی است که تأثیر بسزایی در شکل گیری تفکر و دیدگاه ما نسبت به جهان دارد. این کتاب نوشته «استفان کاوی» است و میتواند زندگی ما را تغییر دهد. این کتاب الگویی را برای ما فراهم میکند که به خود، به رابطه خود با دیگران و جهان از دریچه جدیدی نگاه کنیم.
این کتاب ایدهها را برای کشف بیشتر زندگی به ما ارائه میدهد. این کتاب مفهوم تغییر درون و بیرون و مفهوم استقلال و وابستگی متقابل را آموزش میدهد. این کتاب از افراد آدم بهترین میسازد و معجزه تغییر در زندگی را نشان میدهد. به عبارتی، کتاب هفت عادت مردمان موثر میتواند شما را در زندگی شخصی و حرفهای به فرد موثرتری تبدیل کند.
کتاب عادتهای اتمی از چه میگوید؟
صرف نظر از اهداف، کتاب عادت های اتمی یک چارچوب اثبات شده برای بهبود زندگی ارائه میدهد. «جیمز کلیر» نویسنده این کتاب یکی از برجستهترین متخصصان جهان در زمینه ایجاد عادت، استراتژیهای عملی است که که به شما نحوه ایجاد عادات خوب، ترک عادت های بد و تسلط بر رفتارهای کوچک آموزش میدهد.
اگر در تغییر عادات خود مشکل دارید، مشکل از شما نیست. مشکل از سیستم شماست. عادت های بد بارها و بارها تکرار میشوند نه به این دلیل که شما نمیخواهید تغییر کنید بلکه به این دلیل است که سیستم اشتباه تغییر را دارید.
عادت های اتمی شکل تفکر شما در مورد پیشرفت و موفقیت را تغییر میدهد و ابزارها و استراتژی های لازم را برای تغییر عادات در اختیار شما قرار میدهد. این کتاب برای اهداف شخصی و سازمانی به شدت توصیه میشود.
آیا کتاب قدرت عادت زندگی ما را متحول میکند؟
در کتاب «قدرت عادت» ، روزنامه نگار نیویورک تایمز و برنده جایزه، «چارلز دوهیگ» ما را به لبه هیجان انگیز کشفیات علمی میرساند که توضیح میدهد چرا عادتها وجود دارند و چگونه میتوان آنها را تغییر داد. دوهیگ با داشتن هوش نافذ و توانایی در انتقال وسیع اطلاعات با روایتهای جذاب، درک کاملاً جدیدی از طبیعت انسان و پتانسیل دگرگونی آن ارائه میدهد.
در طول راه ما می فهمیم که چرا برخی از افراد و شرکتها با وجود سالها تلاش برای تغییر هنوز درجا میزنند و برخی دیگر یک شبه خود را بازسازی میکنند. ما در مییابیم که چگونه عادات صحیح برای موفقیت شناگر المپیک مایکل فلپس، هاوارد شولتز مدیرعامل استارباکس و مارتین لوتر کینگ قهرمان حقوق مدنی بسیار مهم بود.
کتاب قدرت عادت در مورد ورزش منظم، کاهش وزن، پرورش کودکان استثنایی، بهره وری بیشتر، ایجاد شرکتهای انقلابی و جنبشهای اجتماعی صحبت میکند. این کتاب دستیابی به موفقیت با درک نحوۀ عملکرد عادات را نشانه میگیرد. همانطور که چارلز دوهیگ میگوید: «عادتها سرنوشت نیستند آنها زائیده ذهن ما هستند!»
کلام آخر
یادگیری و حذف عادـ های بد از زندگی میتواند چالش برانگیز باشد اما غیر ممکن نیست. حذف عادت های بد می تواند زندگی را معنادار و رضایت بخشتر کند. جایگزین کردن عادت های خوب به جای عادت های بد راهی برای تغییر آینده در سطح فردی و حتی اجتماعی است. حتی یک صبح زود بیدار شدن نیز میتواند تغییر چشمگیری در کارهای روزانه ما در کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشد؛ اما آموزش تغییر عادتها باید با آگاهی و کسب اطلاعات مفید از طریق مطالعه انجام شود.
در مرحله او باید محرک و رفتارهایی که باعث عادات بد میشوند را کشف کرد. سپس با دنبال جایگزین کردن عادات بد با عادات خوب از طریق پاداش دادن، میتوان آنها را کنار گذاشت. هر عادت بد نیاز به یک راه مجزا دارد، مثلاً ترک عادت سیگار کشیدن با ناخن جویدن متفاوت است.
یکی از مهمترین راه ها برای تقویت عادات موفقیت، نگاه کردن به زندگی افراد موفق است. اکثر افراد موفق یک زندگی مشابه را در دستور کار خود قرار میدهند، آنها اغلب صبح زود بیدار میشوند، برنامه ریزی دارند، تلاش زیادی میکنند و افرادی هستند که از شکست میآموزند.
عادت فکردن به یک خاطره خوب میتونه برای بدن مثبت باشه یامنفی ؟ایا به باورهاش مربوط میشه که مثبت طبقه بندی بشه یامنفی؟
سلام افشان عزیز؛
قطعاً فکر کردن به خاطرات خوب، میتونه خیلی اثرگذار باشه و کمکمون میکنه که عادتهای خوبی رو شکل بدیم که دوباره احساسی که توی اون خاطرات داشتیم رو تجربه کنیم.