در اساطیر یونان باستان آوردهاند که نارسیس، مردی جوان و زیبارو بود که دلباختگان فراوان داشت اما به هیچ یک از آنها توجهی نمیکرد. سرانجام نارسیس به نفرین خدایان گرفتار میآید: به تصویر خودش در آب دل میبازد و برای رسیدن به تصویرش به دریا میزند و غرق میشود. خدایان او را تبدیل به گل نرگس میکنند تا بر لب آب بروید و همواره تصویر خودش را ببیند. نارسیس، مثال اسطورهای و بارزی از افراد خودشیفته است.
این افراد عاشق خودشان هستند و بیتوجهی به دیگران، احساسات و دستاوردهای آنها از مشهودترین رفتارهای آنهاست. خودشیفتهها در واقع از اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) رنج میبرند که شیوع آن چندان هم کم نیست و موجب رنج و عذاب این افراد و به ویژه اطرافیانشان میشود.
در این مقاله از مجله بوکاپو میخواهیم درباره افراد خودشیفته صحبت کنیم، ویژگیهای شخصیتی آنها را بررسی کنیم، دلایل بروز این اختلال را برشماریم و درباره چگونگی درمان و مواجهه با این افراد بیشتر بدانیم. با ما همراه باشید.
خودشیفته کیست و خودشیفتگی چیست؟
آنها از اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic Personality Disorder یا NPD) رنج میبرند. این افراد نظراتی اغراقشده و غرورآمیز درباره خود دارند و معمولاً نیازمند دریافت تأیید و توجه از سوی اطرافیانشان هستند.
افراد خودشیفته زمانی که موردستایش و تحسین دیگران قرار نمیگیرند و آن توجهی که فکر میکنند شایسته آن هستند را دریافت نمیکنند، ناراضی و سرخورده میشوند. از دیدگاه اطرافیان افراد خودشیفته، آنها پرافاده، مغرور و خودمحور هستند. معمولاً کسی از معاشرت و مصاحبت با آنها لذت نمیبرد و از جمعها طرد میشوند.
رفتار افراد خودشیفته به گونهای است که تقریباً به راحتی میتوان متوجه خودشیفتگی آنها شد. با وجود این در ادامه به ۱۱ نشانه رفتاری و ویژگی شخصیتی این افراد اشاره میکنیم که آنها از دیگر افراد متمایز میکند.
۱۱ ویژگی افراد خودشیفته
۱- آنها با تمام وجود میخواهند در هر جمع و محیطی، بهترین باشند؛ همیشه حق با آنها باشد و همه، آنها را کاملاً شایسته بدانند. میخواهند همواره راه خودشان را بروند، همه چیز را تصاحب و دیگران را کنترل کنند.
۲- خودشیفتهها تشنه توجه هستند. با سادهترین کارها سعی میکنند توجه شما را به خودشان جلب کنند.
۳- همواره به صورت پیدا یا پنهان دنبال کسب تأیید و تصدیق از سوی دیگران هستند. آنها خود را با نظرات دیگران معتبر و تأییدشده میدانند.
۴- میخواهند همه چیز بینقص باشد. آنها نهتنها معتقدند خودشان باید کامل باشند، بلکه فکر میکنند هیچچیز نباید ضعفی داشته باشند. حتی جریان زندگی هم باید بینقص پیش برود.
۵- افراد خودشیفته باید بر همهچیز سلطه داشته باشند. احساس حقبهجانب بودن، باعث میشود خود را مسئول کنترل همهچیز بدانند.
۶- هرگز مسئولیت چیزی را قبول نمیکنند مگر آنکه همهچیز مطابق میل خودشان پیش رفته باشد. اگر نتیجه نهایی آنطور که باید نباشد، تمام تقصیرها را گردن دیگران یا شرایط میاندازند؛ مبادا تصویر ایدئال خودشان خراب شود.
۷- با حدومرزها بیگانهاند. فکر میکنند همه چیز باید به آنها تعلق داشته باشد و همه باید مثل خودشان فکر کنند.
۸- توانایی همدلی با دیگران در افراد خودشیفته دیده نمیشود. معمولاً درک درستی درباره احساسات دیگران ندارند.
۹- همواره در ترس طرد شدن، نادیده گرفته شدن یا تأیید نشدن به سر میبرند. به همین دلیل مدام تلاش میکنند اعتماد دیگران را جلب کنند.
۱۰- به دلیل درک نادرستی که از احساسات دیگران دارند، معمولاً نمیتوانند روابط عاطفی خوبی را تجربه کنند، نمیتوانند به عنوان عضوی از یک گروه فعالیت کنند و از برقراری ارتباط و تعامل صحیح با دیگران ناتوانند.
۱۱- معمولاً احساس گناه نمیکنند. چون معتقدند تقریباً همیشه حق با آنهاست. معمولاً در درون خود شرمی عمیق احساس میکنند و ناامنیهای درونی و ترسهای خود را زیر نقابی از اعتمادبهنفس کاذب میپوشانند، آنقدر که حتی خودشان را نیز گول میزنند.
برای شناخت اعتمادبهنفس واقعی خلاصه کتاب زیر را از دست ندهید.
چرا برخیها تبدیل به افراد خودشیفته می شوند؟
علت بروز اختلال شخصیت خودشیفته که علت اصلی همه مشکلات افراد خودشیفته است، مانند بسیاری از اختلالات روانی دیگر، به طور دقیق مشخص نیست.
در بررسیهای انجامشده مشخص شده است که مغز افراد خودشیفته، تفاوتهای اندکی با مغز افراد نرمال دارد. اما محققان هنوز به درستی نمیدانند که آیا وجود این تفاوتها باعث بروز خودشیفتگی میشود یا به دلیل خودشیفته بودن این افراد، این تغییرات به وجود آمدهاند.
در حال حاضر عوامل اصلی شکلگیری شخصیت خودشیفته را میتوان موارد زیر دانست:
ژنتیک: احتمال اینکه افراد خودشیفته، والدینی خودشیفته داشته باشند یا در میان بستگان نزدیکانشان کسی به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا باشد بیشتر است.
مشاهده و تقلید: کودکان در صورت ارتباط داشتن با افراد خودشیفته، ممکن است با مشاهده آن رفتارها، دست به تقلید آن رفتارها بزند و در نهایت تبدیل به فردی خودشیفته شود.
تجربیات منفی کودکی: تجربیات ناخوشایند دوران کودکی مانند تروما، طردشدگی، نادیده گرفته شدن و فقدان حمایت کافی از سوی خانواده میتواند باعث خودشیفتگی شود.
سبک والدگری والدین: والدین بسیار سختگیر یا والدین محافظتکننده ممکن است کودکانی تربیت کنند که انتظار دارند همه با آنها طوری رفتار کنند که والدین خودشان رفتار میکردند.
عوامل فرهنگی: محققان نشان دادهاند که محیط رشد و تربیت افراد در شکلگیری شخصیت خودشیفته موثر است. در فرهنگهایی که فردگرایی و استقلال فردی را بسیار مهم میداند، احتمال خودشیفته شدن افراد بیشتر میشود.
والدین خودشیفته چه رفتاری با فرزندشان دارند؟
والدین خودشیفته، مثل همه افراد خودشیفته، خود را تافته جدابافته میدانند و تصویری ایدهآل و بینقص از خودشان در ذهن دارند. به همین دلیل آنها والدینی خودمحور و خودپسند هستند که تنها به خواستهها و احساسات خودشان اهمیت میدهند و از این رو اغلب نیازهای فرزندان- به ویژه نیازهای عاطفی- و دغدغههای آنها را نادیده میگیرند.
والدین خودشیفته معمولاً:
– تمام فکر و ذکرشان با نیازهای احساسی خودشان درگیر است؛ خودشان را در بالاترین اولویت قرار میدهند و انتظار دارند اولویت اصلی دیگران باشند. همین مسئله باعث میشود آنها نیازهای خودشان را بر نیازهای فرزندانشان، ترجیح بدهند و خواستهها و نیازهای عاطفی آنها را نادیده بگیرند.
– والدینی کنترلگر هستند و خودشان را محق میدانند که در تصمیمگیریهای فرزندانشان دخالت کنند و آنها را مجبور کنند مطابق میل خودشان رفتار کنند. والدین خودشیفته برای کنترل فرزندانشان به آنها احساس شرم و احساس گناه تزریق میکنند و با خشونت با فرزندانشان رفتار میکنند.
– با فرزندانشان همدلی و همراهی نمیکنند. آنها مانند همه افراد خودشیفته، بسیار سرد، جدی، خودخواه و بیاعتنا به نیازهای دیگران هستند و مشکلات دیگران برایشان بیاهمیت است.
– مسئولیت اشتباهاتشان را نمیپذیرند. والدین خودشیفته، در مواجهه با مشکلات و تعارضاتی که بین والدین و فرزندان پیش میآید، هرگز اشتباه خود را نمیپذیرد. چرا که خود را بینقص و برتر میداند و به همین دلیل بار عذاب وجدان و تقصیرات را بر دوش فرزندان میاندازند.
آیا افراد خودشیفته قابل درمان هستند؟
بله. متخصصان معتقدند موثرترین راه درمان اختلال شخصیت خودشیفته، تراپی است. تراپی میتواند به افراد خودشیفته کمک کند:
– تجربیات نامطلوب و ریشههای بروز خودشیفتگی را بشناسند و بر آنها غلبه کنند.
– تمایلات خودشیفتگی خود را کاهش دهند.
– از تأثیر رفتارهایشان بر دیگران آگاه شوند.
– احساسات خود و دیگران را درک کرده و احساسات خود را تنظیم و تعدیل کنند.
– همدلی کردن و همراهی با دیگران را بیاموزند.
– مسئولیت اعمال و تصمیمهای خود را بپذیرند.
– اعتماد به نفس کاذبشان را از بین ببرند و عزت نفس و اعتماد به نفس واقعی کسب کنند.
– به دنبال ارائه تصویر بینقص از خود نباشند و اشتباهاتشان را بپذیرند.
با افراد خودشیفته چه رفتاری داشته باشیم؟
تقابل مستقیم با افراد خودشیفته و بحث کردن با آنها درباره رفتارهایشان، تقریباً هیچ وقت کارساز نیست. در بیشتر موارد آنها سعی میکنند خودشان را برتر نشان دهند، دست بالا را بگیرند و در برابر تغییر مقاومت میکنند.
به جای تلاش برای اصلاح خودشیفتهها، بر روی رفتار خودتان تمرکز کنید؛ ۶ نکتهای که در ادامه میآید در این مسیر به شما کمک میکند.
– اطلاعات درباره اختلال شخصیت خودشیفته و رفتارها و ویژگیهای افراد خودشیفته، افزایش دهید تا بتوانید این افراد را بهتر بشناسید و گرفتارشان نشوید.
– مرزها و حدود خودتان را مشخص و پررنگ کنید و بر آنها اصرار بورزید. افراد خودشیفته عادت دارند که از مرزهای دیگران بگذرند و تنها امیال خودشان را به رسمیت بشناسند. در مواجهه با این افراد، باید اصول خود را مشخص کنید و آنچه که خط قرمز شماست و از آن کوتاه نمیآیید را در حرف و در عمل نشان دهید.
– به جای واکنش نشان دادن، پاسخ دهید. بسیاری از اوقات ممکن است هنگام بحث با افراد خودشیفته، وسوسه شوید که خشم، عصبانیت و انزجار خود را در برابر آنها نشان دهید. اما باید بدانید که این رفتارها مانند ریختن نفت بر آتش خودشیفتگی آنهاست و حتی برایشان مطلوب است.
مراقب این رفتارها باشید!
در مواجهه با این افراد نباید واکنشی عمل کنید. بلکه باید رفتارهای خودشیفتهگونه آنها را نادیده بگیرید و فضایی برای خودشیفتگی به آنها ندهید. نگذارید حاشیه بروند و توجهشان را به اصل موضوع برگردانید و نگذارید موضوع را عوض کنند و ورق را به نفع خودشان برگردانند.
– مراقب پدیده چراغ گاز (Gaslighting) باشید. افراد خودشیفته میتوانند کاری کنند که شما در باورها، ادراک و قضاوتهای خود دچار تردید شوید؛ چیزی که به عنوان پدیده چراغ گاز یا گسلایتینگ شناخته میشود.
– اجازه ندهید آنها احساسات شما را فاقد اعتبار جلوه دهند و زیر سوال ببرند. فارغ از هر چیزی احساسات شما مهم هستند و باید در نظر گرفته شوند.
– اگر مجبور هستید با مدیران خودشیفته سروکله بزنید، بهتر است خودتان را نسبت به گفتههای آنها علاقهمند نشان دهید. لزوماً مجبور نیستید موافق یا مخالف باشید، بلکه میتوانید با عبارتی مانند اوه! چقدر جالب! با او همراهی کنید.
– اگر همکار خودشیفتهای دارید که میتوانید از او فاصله بگیرید، با عبارات مودبانه از گفتگو کردن با او اجتناب کنید.
– مراقب عزت نفس خود باشید. ارتباط داشتن با افراد خودشیفته که مدام احساس بیارزشی و بیاهمیتی به اطرافیان خود منتقل میکنند، باعث میشود به تدریج احساس عزت نفس و اعتماد به نفس شما خدشهدار شود. بنابراین عزت نفس خودتان را تقویت کنید و به خودتان یادآوری کنید هیچ یک از اینها تقصیر شما نیست.
پیشنهاد مطالعه: با افزایش عزت نفس، دنیای خود را دگرگون کنید! (راهکارهای کاربردی افزایش عزت نفس)سخن آخر
افراد خودشیفته از اختلال شخصیت خودشیفته رنج میبرند. آنها به دلایلی مانند داشتن والدین کنترلگر یا تجربیات منفی دوران کودکی دچار این اختلال شدهاند و درمان آنها از طریق تراپی و مراجعه به روانشناس ممکن است.
اگر بهدنبال کسب اطلاعات بیشتر از این نوع اختلالات هستید یا بهطور کلی به شگفتیهای روح و روان انسانها و تأثیر آن بر پدیدههای اجتماعی علاقه دارید، میتوانید به وبسایت و اپلیکیشن بوکاپو مراجعه کنید و در کمترین زمان، خلاصه کتابهای ارزشمند حوزههای روانشناسی و جامعهشناسی و فرهنگ را بخوانید و بشنوید.
افراد خودشیفته همواره خود را بهترین جلوه میدهند، میل به بینقص بودن دارند، اشتباهاتشان را نمیپذیرند و دیگران را مقصر میدانند، دستاوردهای دیگران را بیاهمیت میدانند، احساسات و نیازهای عاطفی دیگران را به رسمیت نمیشناسند، توانایی همدلی کردن ندارد و خود را بر هر چیز دیگری اولویت میدهند.
تقابل مستقیم با این افراد باعث بهبود آنها نمیشود. بلکه در ارتباط با این افراد باید دانش خود درباره خودشیفتگی را افزایش داد، در برابرشان حدود و مرزهای مشخصی داشت، واکنشی عمل نکرد و عزت نفس خود را تقویت کرد.