یک مثال بارز از اعتیاد به کار (workaholism) چیزی است که احتمالاً شما هم بارها در فیلمهای تلویزیونی دیدهاید: یک کاراکتر پرمشغله که تمام ساعات شبانهروز در مأموریت است، همه تفریحاتش با تماسهای کاری ناتمام میماند و هیچ چیز بیش از حل کردن مسئلهای که درگیرش کرده یا به ثمر رساندن پروژهای که در دست دارد، برایش مهم نیست.
بیشتر ما کسانی را دیدهایم که همواره از کار کردن غر میزنند و فقط منتظر تعطیلات آخر هفته هستند؛ اما نقطه مقابل این افراد کسانی هستند که از اعتیاد به کار رنج میبرند. کسانی که تمام هم و غمشان کارشان است و ساعات زیادی را در محل کار سپری میکنند.
در این مقاله از مجله بوکاپو میخواهیم به مسئله اعتیاد به کار بپردازیم، با آن بیشتر آشنا شویم و آن را به عنوان یک مشکل مهم که باید در پی رفع آن برآمد نگاه کنیم. با ما همراه باشید.
اعتیاد به کار به چه معناست؟
گاهی وقتها ممکن است احساس کنید دلتان میخواهد بیش از آنچه کارفرما از شما توقع دارد یا لازم است کار کنید. چنین چیزی قابلدرک است. اما اگر شما به چنین روندی عادت کنید، درگیر مشکلاتی جدی خواهید شد که دیگر طبیعی محسوب نمیشود و میتواند همه جوانب زندگیتان را تحتتأثیر قرار دهد.
اینجاست که پای مقوله «اعتیاد به کار» یا workaholism (مشابه واژه Alcoholic، به معنای معتاد به مصرف الکل) به میان میآید. این مفهوم را روانشناس امریکایی، وین اوتس برای اولین بار در کتاب «واقعیتهایی درباره اعتیاد به کار» مطرح کرد.
بنا به تعریفی که اوتس در کتابش مطرح میکند، اعتیاد به کار به معنای «احساس نیاز اجباری یا غیرقابلکنترل به کار کردن مداوم است.» به بیان سادهتر کسی که به کارش معتاد است، میلی اجبارگونه و غیرقابلمقاومت به کار کردن دارد.
ابعاد این اعتیاد
محققان معتقدند اعتیاد به کار دو بعد دارد:
- بعد رفتاری که با کار کردن بیشاز حد و اختصاص دادن ساعات طولانی به کار کردن در طول روز مشخص میشود.
- بعد روانی که با وسواس پیدا کردن بر روی کار مشخص میشود، به این معنا که این افراد نمیتوانند خود را از کارشان جدا کنند و به صورت اجبارگونه کار میکنند.
دقت داشته باشید که اعتیاد به کار را نباید با مواردی مثل پایبندی به اخلاق حرفهای، سختکوشی در کار، عشق به شغل یا هرازگاهی طولانی کار کردن برای رسیدن به ضربالعجلها اشتباه گرفت.
پیشنهاد مطالعه: رضایت شغلی چیست و چرا در موفقیت تأثیر زیادی دارد؟اعتیاد به کار بنا به دلایل مختلفی بروز میکند که به طور کلی میتوان آنها در دستههای زیر جای داد:
- دلایل هیجانی: افراد معتاد به کار اگر کار نکنند دچار احساس اضطراب و احساس گناه میشوند.
- دلایل رفتاری: معمولاً اعتیاد به کار با پاداشهای مالی و ارتقا جایگاه همراه است.
- دلایل انگیزشی: افرادی که از اعتیاد به کار رنج میبرند، معمولاً احساس میکنند با کار کردن بیش از حد و ارتقا وضعیت مالی و اجتماعی، عزت نفسشان بهتر میشود.
- دلایل مربوط به دوران کودکی: افراد معتاد به کار احتمالاً والدینی بسیار محافظتکننده یا پرتوقع داشتهاند.
۷ علامت اصلی اعتیاد به کار چه هستند؟
محققان نروژی دپارتمان روانشناسی دانشگاه برگن در مطالعات خود ۷ علامت مهم را که نشاندهنده اعتیاد به کار است، ذکر کردهاند. این محققان یک مقیاس اعتیاد به کار ایجاد کردهاند که بر اساس این ۷ علامت احتمال ابتلای شما به اعتیاد به کار را ارزیابی میکند.
- به دنبال پیدا کردن زمان آزاد برای بیشتر کار کردن هستید.
- نسبت به آنچه از شما انتظار میرود، ساعات بسیار بیشتری را کار میکنید.
- هدفتان از کار کردن برطرف کردن فشار روانی ناشی از احساس گناه، اضطراب، درماندگی یا افسردگی است.
- دیگران مدام به شما تذکر میدهند که کار کردن را متوقف کنید اما گوشتان بدهکار نیست.
- اگر از کار کردن بازداشته شوید، احساس استرس به شما دست میدهد.
- تفریح، فعالیتهای جانبی غیرکاری یا ورزش کردن را به خاطر کار کنار گذاشتهاید.
- به حدی کار میکنید که بر روی سلامت شما اثر منفی گذاشته است.
اگر به سوالات بالا، پاسخ «همیشه یا غالباً اینگونه است» دادهاید، ممکن است معتاد به کار شده باشید.
پیشنهاد مطالعه: برای موفقیت شغلی نیازی نیست سخت کار کنیدافراد معتاد به کار معمولاً سه ویژگی شخصیتی را از خود نشان میدهند. آنها:
- سازگار و اهل توافق هستند. معمولاً رفتارهای نوعدوستانه از خود نشان میدهند. مطیع و معتدل هستند.
- حالت روانرنجوری دارند و معمولاً مضطرب و تکانشی عمل میکنند.
- باهوش و خلاق هستند.
اگرچه برخی مدیران ممکن است ته دلشان از اینکه فردی معتاد به کار در مجموعه آنها کار میکند خوشحال باشند اما وضعیتی که اعتیاد به کار برای افراد ایجاد میکند، در درازمدت قطعاً خطرناک است و هم به فرد و هم به محیط کارش آسیب میزند.
پژوهشی در سال ۲۰۱۳ نشان داد احتمال اینکه افرادی که بیش از ۵۰ ساعت در هفته کار میکنند، با پیامدهای روانی و جسمی روبرو شوند، بیشتر است. بنابراین این روند بیمارگونه باید متوقف شود.
۵ راهکار عملی برای درمان اعتیاد به کار
در ادامه به چند راهکار برای بهبود این وضعیت اشاره میکنیم.
- زمان مشخصی را برای پایان کار تعیین کنید و بیش از آن زمان کار نکنید.
- مابین کارتان به خودتان استراحت بدهید. مثلاً اگر عادت کردهاید ناهار را همراه با کار کردن و پشت میزتان صرف کنید، از این به بعد ناهار را در خارج از محیط کار میل کنید. هر زمانی که کارتان سبکتر شد، کمی قدم بزنید و با همکارانتان صحبت کنید و گشتی بزنید. این استراحتهای کوتاه هم به شما انرژی میدهد و هم شما را از وسواس بر روی کار کردن دور میکند.
- کار خود را به منزل نبرید. پس از ساعات کاری، ایمیل و شماره تلفن کاری خود را غیرفعال کنید. به اعلانهای کاری توجه نکنید و همه کارهای خود را در ساعت مشخص اداری انجام بدهید. سعی کنید زمانی که در خانه هستید را صرفاً به خانواده و استراحت اختصاص دهید.
- مرز مشخصی بین کار و زندگی داشته باشید. برای کار خود برنامهریزی کنید و به آن پایبند باشید. در برنامه خود حتماً زمانی را به تفریح و وقتگذرانی با خانواده اختصاص دهید و هرگز از آن چشمپوشی نکنید.
اگر گاهی لازم شد که مقداری بیشتر کار کنید، این کار را انجام دهید اما ساعات کاری خود را صرفاً به این دلیل که هنوز خسته نشدهاید و میتوانید بیشتر کار کنید، طولانی نکنید.
- «نه» گفتن را تمرین کنید. لازم نیست هر مسئولیتی که اضافهتر از توان و وظایف مشخصشده خودتان است را بپذیرید. باید بتوانید در برابر کارهایی که در حیطه وظایف شما نیستند مقاومت کنید و بار کاری بیش از حد را برخودتان تحمیل نکنید.
چگونه به فردی که اعتیاد به کار دارد کمک کنیم؟
اگر مثال ابتدای این مقاله درباره کاراکتر معتاد به کار فیلمهای تلویزیونی را به یاد داشته باشید، حتماً این را هم به خاطر میآورید که در این فیلمها، در کنار این کاراکتر پرکاری که کل زندگیاش کارش بود، معمولاً همسری وجود داشت که از این وضعیت به ستوه آمده بود.
اعتیاد به کار قطعاً میتواند اثرات نامطلوبی بر زندگی خانوادگی افراد داشته باشد و باعث دور شدن افراد خانواده به ویژه زوجها از یکدیگر شود. بنابراین شاید بد نباشد بدانیم که اگر روزی همسر یا شریک زندگیمان گرفتار اعتیاد به کار شد چطور میتوانیم به او کمک کنیم.
- درباره کارشان با آنها بحث نکنید و به جای بحث کردن با آنها همدلی کنید، تلاشهایشان را قدر بدانید و به آنها اولتیماتوم ندهید. به جای این رفتارها، برای بیان رنجش خود از عبارات نرم و ملایم استفاده کنید.
مثلاً نگویید تو فقط به کارت اهمیت میدهی. خانوادهات برای تو اهمیتی ندارد. بلکه بگویید وقتی بدون اطلاع دادن به من چندین ساعت پس از پایان ساعت کاری به خانه برمیگردی، واقعاً احساساتم لطمه میخورد.
- یک روتین مشخص داشته باشید. میتوانید روتینهایی طراحی کنید که همسرتان در آنها مشارت مستقیم داشته باشد و زمانهایی را در کنار خانواده سپری کند. این روتینها میتوانند به سادگی پختن یک غذا در کنار هم یا یک قدم زدن دو نفره باشد.
- زمانهایی را به دور بودن از تکنولوژی اختصاص دهید. زمانی که همسرتان خانه است، هم خودتان و هم همسرتان، تلفن همراه را کنار بگذارید و به تماسها یا ایمیلهای کاری کمتر اهمیت بدهید.
سخن آخر
اعتیاد به کار، نوعی احساس اجباری و غیرقابلکنترل برای کار کردن است. این افراد به طور پیوسته کار میکنند و کار نکردن باعث احساس اضطراب و گناه در آنها میشود.
اعتیاد به کار به معنای احساس نیاز اجباری یا غیرقابلکنترل به کار کردن مداوم است.
تعیین زمان مشخص برای پایان دادن به کار، کار نکردن در منزل، استراحتهای کوتاه در فواصل کارها، محدود کردن وظایف پذیرفتهشده و تعیین مرز کار و زندگی