مدل های تصمیم گیری در مدیریت
همه انسانها حداقل یک بار در طول زندگی خود تصمیمی گرفتهاند. گاهی این تصمیمها باعث موفقیت و سربلندی شخص شده و گاهی هم مشکلساز و زیانآور بوده است. اما تصمیم گیری در مقیاس کل یا بخشی از یک سازمان، از این جنبه که سرنوشت افراد دیگری را نیز درگیر میکند، حائز اهمیت است.
تصمیم گیری به معنای انتخاب یک گزینه یا راه حل از میان راه حلهای مختلف است. گزینه انتخاب شده باید بیشترین احتمال موفقیت و بهترین تناسب را با اهداف و خواستهها داشته باشد. برای بررسی روشهای تصمیمگیری از شما دعوت میکنیم با مقاله دیگری از مجله بوکاپو همراه باشید.
در واقع تصمیمگیری یک مهارت است، چه در زندگی شخصی و چه در موقعیتهای شغلی مثل مدیریت
در این مقاله ۵ مدل تصمیم گیری در مدیریت که یک مدیر برای تصمیمات کاری میتواند از آنها استفاده کند را به شما معرفی میکنیم:
- مدل تصمیمگیری منطقی
- مدل تصمیمگیری منطقی محدود
- مدل تصمیمگیری Vroom-Yetton
- مدل تصمیم گیری بصری
- مدل تصمیم گیری مبتنی بر شناخت
۱. مدل تصمیم گیری منطقی
هنگامی که یک مدیر میخواهد یک انتخاب پیچیده و پر مخاطره داشته باشد و زمان کافی برای تفکر و تحقیق نیز دارد، از روش منطقی برای تصمیم گرفتن استفاده میکند. در میان روش های تصمیم گیری در مدیریت مدل منطقی دارای شش مرحله است:
- تعریف مشکل
- مشخص کردن معیارها برای قضاوت در مورد راه حلهای احتمالی
- تصمیم گیری در مورد این که هر معیار چقدر مهم است
- تهیه لیستی از گزینههای احتمالی
- ارزیابی گزینههای جایگزین
- تعیین بهترین راه
همانطور که میبینید اولین گام برای تصمیمگیری، درک و تعریف صحیح مشکل است. برای سردرگم نشدن بین روابط علت و معلولی (بین یک مشکل و تبعات آن) لازم است فرد از اشتباهاتی که ممکن است حین تصمیمگیری به آنها دچار میشود، آگاهی پیدا کند.
رولف دوبلی در کتاب هنر شفاف اندیشیدن به خوبی خطاهای ذهنی که به هنگام تصمیم گیری ممکن است دچار آن شویم را توضیح میدهد.
۲. مدل تصمیم گیری منطقی محدود
در مورد مدل عقلانیت محدود باید گفت که این مدل را “رضایتبخش” هم میگویند .یعنی مدیر به جای اینکه به دنبال بهترین تصمیم ممکن باشد، فقط به دنبال یک تصمیم به اندازه کافی خوب است. به عبارتی، مدیر میخواهد در سریعترین زمان ممکن، یک تصمیم خوب بگیرد.
وقتی زمان یا اطلاعات کافی برای پیروی از مدل تصمیم گیری منطقی در دسترس مدیر نیست، میتواند از عقلانیت محدود استفاده کند.
۳. مدل تصمیم گیری Vroom-Yetton
طبق این مدل هیچ فرایند ایدهآلی برای تصمیمگیری وجود ندارد. در عوض، بهترین فرآیند براساس موقعیت تغییر میکند. ابتدا این مدل مدیریت به هفت سوال بله یا خیرپاسخ میدهد. این سوالات عبارتند از:
- آیا کیفیت تکنیکال تصمیم، یعنی شکست و پیروزی پس از آن، اهمیت دارد؟
- آیا کارکنان نیز در مسیر موفقیت نقش تاثیرگذاری دارند؟
- آیا اطلاعات کافی برای تصمیمگیری به دست آمده؟
- آیا ساختار مشکل مورد نظر برای تصمیمگیری به طوری است که بتوان اقدامات را مرحله به مرحله تنظیم کرد؟
- آیا تصمیمات مورد تایید کل اعضای تیم هستند؟
- آیا اهداف تیم با اهدافی که سازمان برای یک راه حل موفقیتآمیز تعریف کرده است سازگار است؟
- آیا اختلاف نظری در بین افراد تیم در مورد اینکه کدام راه حل بهترین است وجود دارد؟
۴.مدل تصمیم گیری بصری
جالب است که گاهی تصمیمات به صورت شهودی یا غریزی گرفته میشوند، تصمیمات شهودی تقریباً فوری اتفاق میافتد. در این روش مدیر همه چیزهایی که از موقعیتهای مشابه گذشته آموخته است را در ذهنش مرور میکند تا افکارش به او در تصمیمگیری برای موقعیت فعلی کمک کنند.
۵. مدل تصمیم گیری تشخیص اولیه
مدل تشخیص اولیه وجههای مشترکی با مدلهای بصری دارد، نحوه کار این روش به صورت زیر است:
- مدیر الگویی را در اطلاعات موجود تشخیص می دهد.
- یک مسیر عمل را انتخاب کرده و به صورت یک فیلم در ذهن خود اجرا می کند.
- اگر به نظر برسد که فیلمنامه قابل اجرا شدن باشد تصمیم گیرنده جلو میرود در غیر اینصورت آن را تغییر میدهد یا کنار میگذارد یا روش جدیدی را پیش میگیرد.
مزایا و معایب انواع مدل های تصمیم گیری
تا اینجا با انواع روشهای تصمیم گیری در مدیریت آشنا شدیم ولی هر روش مزایا و معایبی دارد:
مدل منطقی
مزایا: مدل منطقی بسیاری از عوامل مثل فرضهای غلط که میتواند مدیر را به سمت تصمیمات بد سوق دهد را خنثی میکند. ریسک پذیری و عدم قطعیت را به حداقل میرساند که در ابعاد تصمیم گیری های سازمانی محاسبه آن بسیار مهم است. یک مدیر باید بداند روی چه بخشی از منابعش برای به دست آوردن چه سودی ریسک میکند. پیشنهاد میکنیم برای آشنایی بیشتر در مورد ابعاد مختلف ریسک پذیری، مقاله “ریسک پذیری چیست؟” را در مجله بوکاپو مطالعه کنید.
معایب: در موقعیتهایی که محدودیت زمانی برای تصمیمگیری وجود دارد مناسب نیست. همچنین همیشه تمام اطلاعات مورد نیاز برای استفاده از این مدل در اختیار مدیر قرار ندارد.
مدل منطقی محدود
مزایا: این روش زمان، انرژی ذهنی و منابع کمتری در مقایسه با روش منطقی از مدیر میگیرد و نوعی راه میانبر است. در واقع تمام اطلاعات در ذهن تصمیم گیرنده به سرعت پردازش میشود.
معایب: احتمال وجود خطا و اشتباه در روشهای میانبر وجود دارد، زیرا مدیران تصمیم گیرنده وقت کمتری برای بررسی دارند و ممکن است نتوانند همه جوانب را بسنجند.
مدل Vroom-Yetton
مزایا: انعطافپذیری مدل Vroom-Yetton یکی از مزایای آن است. هر کسی در هر سطحی که باشد میتواند از آن استفاده کند، حتی اگر در موقعیتی ناآشنا قرار داشته باشد.
معایب: ممکن است سوالاتی که طرح میشود برای برخی شرایط به اندازه کافی دقیق نباشند و ممکن است برای گروههای بزرگ به خوبی کار نکند.
مدل بصری یا شهودی
مزایا: مدل تصمیم گیری بصری هنگامی که مدیر در آن حوزه تخصص یا تجربه زیادی داشته باشد نتایج بسیار خوبی دارد.
معایب: در میان روشهای تصمیم گیری در مدیریت روش شهودی برای تصمیم گرفتن در شرایط ناآشنا و کارهای جدید موثر نیست.
مدل تشخیص اولیه
مزایا: در این روش مدیر همچون مدل شهودی میتواند از تجربههای گذشته یا تخصص خود استفاده کند.
این روش برای مواقعی که مدیر تحت فشار زمان است بسیار مفید است.
معایب: شرط استفاده از این روش مانند روش شهودی تجربه زیاد است. مدیرانی که به تازگی وارد محیط کاری خود شدهاند هرگز نباید از این روش استفاده کنند.
تصمیم گیری در مدیریت
امروزه تصمیم گیری بخشی جدانشدنی از مدیریت است. به طور کلی تصمیم گیری منطقی وظیفه اصلی مدیریت به حساب میآید. هر مدیر در طول دوران مدیریت خود صدها تصمیم را به صورت ناخودآگاه یا آگاهانه میگیرد که این تصمیمات نقش مهمی در تعیین فعالیتهای سازمانی و مدیریتی دارند.
یک مدیر نیاز دارد که نتایج و عواقب احتمالی تصمیماتش را برآورد و بررسی کند. در بخشهایی از کتاب مدیر اثربخش، پیتر دراکر به خواننده کمک میکند چگونه هزینه، ریسک و نتایج احتمالی تصمیمات مدیریتی خود را بسنجد. پیشنهاد میکنیم نکات کلیدی این کتاب را در وبسایت بوکاپو مطالعه کنید.
نظریه تصمیم گیری هربرت سایمون
نظریه هربرت سایمون یکی از روش های تصمیم گیری در مدیریت است که طبق این نظریه فرایند تصمیمگیری کسب و کار دارای سه مرحله است:
- چشم انداز: تجزیه و تحلیل مشکل
- تصور و ادراک: ایجاد راه حل
- تصمیم گیری: قضاوت و انتخاب یکی از راه حل ها
سایمون عقیده دارد که جنبه عقلانی تصمیم گیری راهحلهای پیشنهادی را محدود میکند. طبق نظر سایمون آنچه باید یک مدیر به دنبال آن باشد راه حل ایدهآل نیست بلکه باید به دنبال رضایتبخشترین راه حل باشد.
بنابراین تاکید این نظریه بیشتر بر روی در نظر گرفتن جنبه عاطفی تصمیم گیری سازمانی است.
سایمون تصمیمات را به سه نوع تقسیم میکند:
- تصمیمات برنامهریزی شده:
تصمیمات تکراری و روتین که میتواند هدف فرایند اتوماسیون یا خودکارسازی کسب و کار باشد.
- تصمیمات برنامهریزی نشده:
جایی که تصمیمگیرنده باید از قضاوت، شهود و خلاقیت خود استفاده کند.
- تصمیمات نیمه برنامهریزی شده:
این تصمیم ترکیبی از دو نوع بالاست، در اینجا پشتیبانی از سیستمهای اطلاعاتی و همچنین قضاوت، تجربه و درک زمینه تصمیمگیری وجود دارد.
بر این اساس سایمون نظریه «عقلانیت محدود» را ارائه داده است.
۳ عامل تاثیر گذار بر روی تصمیمات شامل:
- منطق
- ادراک
- زمان
سبک های تصمیم گیری در مدیریت
همانطور که در این مقاله گفتیم تیپ شخصیتی بر روش های تصمیم گیری در مدیریت تاثیر گذار خواهد بود. یکی از عوامل موثر در انتخاب سبک مورد نظر فردگرا یا جمعگرا بودن مدیریت است.
سبک اتوکراتیک در تصمیم گیری (Autocratic)
نام دیگر آن تصمیم گیری فرمانی است. در این سبک مدیر نظر خود را به عنوان یک انتخاب نهایی به دیگران اعلام میکند. در واقع تصمیم گیری گروهی در این سبک مطرح نیست.
این سبک برای مدیران هنگامی که با محدودیت زمان مواجه هستند بهترین روش است.
سبک مشورتی در تصمیم گیری (Consultative)
در این سبک هم تصمیم نهایی با مدیر بوده اما تفاوتی که با سبک اتوکراتیک دارد این است که مدیر یا سرپرست پیش از اعلام تصمیم نهایی با اعضاء تیم مشورت میکند و نظر آنها را در تصمیم خود لحاظ میکند.
حاکمیت اقلیت (Minority Rule)
در این سبک تصمیم گیری، اکثریت تابع اقلیت هستند. در واقع این اقلیت کارشناسان و متخصصان در حوزههای مختلف هستند. مثلا در تیمهای استارتآپی بنیانگذاران و اعضاء قدیمی تصمیم میگیرند و دیگران تابع آنها خواهند بود.
همچنین از تکنیک دلفی برای تصمیمگیری و ارزیابی یک اقلیت کارشناس برای یک مجموعه بزرگ استفاده میشود که این کارشناس میتواند درون سازمانی یا برونسازمانی باشد.
حاکمیت اکثریت (Majority Rule)
سبک رای اکثریت به عنوان رایجترین تکنیک شناخته شده است، در این تکنیک همه افراد حتی آنها که جزو کارشناسان یا اقلیت هستند میپذیرند که باید تابع اکثریت باشند.
تصمیمگیری بر اساس اجماع
در این تکنیک، باید همه افراد نظر خود را بگویند، در نهایت گزینهای پذیرفته میشود که مورد قبول همگی باشد.
مثلا در یک گروه ۱۵ نفری همه باید گزینههای مورد نظر خود را مطرح کنند و در مورد آنها با یکدیگر گفتگو کنند و در نهایت گزینهای انتخاب میشود که ۱۲ نفر با آن موافق باشند.
ابزارهای تصمیم گیری در مدیریت
چهار ابزار اصلی برای انتخاب یک روش از بین روشهای تصمیم گیری در مدیریت برای فرد تصمیم گیرنده لازم است که عبارتاند از:
- درک
- تجربه
- دانش
- اطلاعات
واضح است که هر کدام از این ابزارها به تنهایی نمیتواند موثر باشد. به عبارتی، مدیر یا همان فرد تصمیم گیرنده زمانی میتواند ادعا کند که تصمیمی درست و بجا گرفته است که از تمام ابزارها و روش های تصمیم گیری در مدیریت که در بالا گفته شد استفاده کند.
ابزار اول: درک
منظور از درک در تصمیم گیری همان ذات و جوهره است. مدیر باید با جوهره یا حس برتر خود اوضاع را درک کند و به وسیله این حس تصمیم درست را بگیرد.
یکی از پارامترهایی که در قدرت درک هر فرد تاثیر گذار است، تیپ شخصیتی افراد است. هر کس با توجه به تیپ شخصیتیاش برداشت متفاوتی از پیرامون خود دارد.
مثلا برخی کلینگر و برخی جزئینگر هستند، معمولا پلیسهای جنایی تیپ شخصیتی جزئینگر دارند، مدیر یک مجموعه هم باید همچون یک پلیس شخصیتی جزئینگر داشته باشد تا بتواند قبل از تصمیم گیری همه چیز را در نظر بگیرد.
ابزار دوم: تجربه
تجربه در حوزه کاری به سن فرد ربطی ندارد، بلکه چالشهایی که یک فرد در حوزه تخصص خود با آن مواجه بوده در میزان تجربه موثر است.
مثلا شاید به نظر برسد یک فرد ۴۰ ساله که ۱۵ سال سابقه کار دارد نسبت به فرد ۳۵ ساله با ۱۰ سال سابقه کار باتجربه تر باشد. اما صرفا سالهای کاری ملاک بالا بودن تجربه نیست.
ابزار سوم: دانش
دانش نیز مانند تجربه ارتباطی به سن ندارد. شاید اینطور تصور شود که به مدرک تحصیلی مربوط است. جالب اینجاست که معیار آن کاربرد دانش در زندگی است و دانش فقط در درس و دانشگاه نیست. بلکه در موارد بسیاری، دانش با تجربه فرد رابطه مستقیم دارد.
ابزار چهارم: اطلاعات
اطلاعات یکی از ابزارهای ضروری برای تصمیم گیری در مدیریت است. مدیر اطلاعات مورد نیاز را از طریق محیط اطراف کسب می کند. صحت اطلاعات بسیار حائز اهمیت است. این ابزار برخلاف سه ابزار دیگر عامل بیرونی است. یعنی اطلاعات از محیط اطراف کسب و کار گرفته می شود.
حال ممکن است این سوال پیش بیاید که یک مدیر چگونه باید دامنه اطلاعات خود را بالا ببرد؟
- گردش در بازار
- مشاهده گزارشات فروش
- صحبت با مشتریان و کارمندان
- مطالعه اخبار روزانه
- بررسی اوضاع بازار و سایر کسب و کارها
- در نظر گرفتن رقبای کاری
- بررسی دفترهای حسابداری
به طور کلی، تصمیمگیری در هر زمینهای نقش مهمی دارد. بنابراین بهتر است اصول، مدلها، ابزار و سایر عوامل تاثیرگذار در آن را دانست. نمیگوییم دانش عمیق در این عوامل همیشه ضروری است، اما حداقل داشتن آشنایی نسبی به شما کمک میکند در تصمیمگیریهایتان موفقتر عمل کنید!
در نهایت برای اینکه در اجرای تصمیمات خود تردید نکنید، مطالعه خلاصه کتاب قاطع را در وبسایت بوکاپو به شما پیشنهاد میکنیم.
روش های تصمیم گیری در مدیریت به دو دسته کلی منطقی و شهودی تقسیم میشوند که تنوع را برای مدیران به هنگام تصمیمگیری در هر شرایطی فراهم میکنند. هر کدام از این دستههای کلی انواعی دارند که در این مقاله به آنها اشاره شد.
یک مدیر موفق باید هنگام تصمیمگیری از زمان و فکر خود به بهترین شکل استفاده کند. روش مورد نظر خود را از بین روش های تصمیم گیری در مدیریت انتخاب کند. سپس تصمیم قطعی خود را در همان بار اول بگیرد و دیگر در مورد آن تردید نکند.