فرهنگ سازمانی یکی از مهمترین مفاهیمی است که در علم مدیریت و رفتار سازمانی موردبحث قرار میگیرد. بسیاری از محققان فرهنگ قوی و متناسب با هر سازمان را یکی از کلیدیترین عوامل موفقیت و رشد سازمانها میدانند.
با این وجود تقریباً ۸۵% سازمانها در ایجاد یک فرهنگ صحیح یا اصلاح آن شکست میخورند. در این مقاله از مجله بوکاپو میخواهیم با مقوله فرهنگ در سازمانها، اهمیت و انواع آن و ویژگیهای یک فرهنگ صحیح بیشتر آشنا شویم. با ما همراه باشید.
تعریف فرهنگ سازمانی چیست؟
فرهنگ سازمانی (Organizational Culture) را میتوان یکی از زیرمجموعههای مقوله مهم و گسترده «فرهنگ» دانست. به تعبیر گرت هافستد (Geert Hofstede) یکی از برجستهترین محققان این حوزه، فرهنگ را میتوان برنامهریزی جمعی ذهن انسانها دانست؛ چیزی که اعضای یک گروه را نسبت به اعضای یک گروه دیگر متمایز میکند.
پس این مفهوم را میتوان به این صورت تعریف کرد:
مجموعهای از ارزشها، باورها، تفاهمها و روشهای تفکر که در بین اعضای سازمان مشترک است و اعضای جدید سازمان نیز آنها را به عنوان روش صحیح تفکر و راه درست انجام وظایف میپذیرند.
فرهنگ هر سازمان دربرگیرنده ارزشها و رفتارهایی است که محیط کاری، اجتماعی و روانی منحصربهفرد آن سازمان را شکل میدهد و دارای چهار وجه مختلف است:
- قوانین رفتاری جمعی
- هنجارها و آیینهای سازمانی
- الگوهای تعامل کارکنان با یکدیگر، با مدیران و با مشتریان
- ارزشها و ایدئولوژیها و باورهای سازمان و تقویت آنها
یکی از بهترین منابع در این زمینه، کتاب فرهنگ ساختن فرهنگ است که میتوانید خلاصه آن را در سایت بوکاپو بخوانید.
۴ مورد از مهم ترین دلایل اهمیت فرهنگ سازمانی
از آنجایی که فرهنگ یک سازمان تمامی ابعاد آن را تحتتأثیر قرار میدهد، در رشد و پیشرفت کسبوکارها نقش بهسزایی دارد. به گونهای که شرکتهای دارای فرهنگ قوی، با احتمالی ۱.۵ برابر بیشتر از سایر شرکتها رشد درآمد و سوددهی را تجربه میکنند.
در ادامه به چهار دلیل اشاره میکنیم که نشان میدهند چرا فرهنگ چنین نقش مهم و موثری دارد:
-
تعیین هویت سازمان و شرکت شما
همانطور که در بخش اول اشاره کردیم، فرهنگ یک سازمان همه مولفههای کاری و اجتماعی آن را دربرمیگیرد، بنابراین نشان میدهد که چه چیزهایی برای شرکت شما بیشترین اهمیت را دارد و سرمایهگذاریهای شرکت شما بر اساس چه ارزشهایی شکل میگیرد.
-
تبدیل کارمندان به مدافع یا منتقد سازمان
یکی از مهمترین مزایای فرهنگ قوی در یک سازمان این است که میتواند کارمندان را به چیزی بیش از یک کارمند معمولی ارتقا دهد و کارمندان را به مدافعان و حامیان دلسوز برای شرکت تبدیل کند.
در سازمانی با فرهنگ قوی، کارمندان احساس میکنند که موردتوجه قرار میگیرند، دیده میشوند و نظراتشان مهم است. در چنین شرایطی آنها احساس تعلق بیشتری به سازمان و اهداف آن دارند و از سازمان حمایت میکنند.
خلاف این مسئله نیز صادق است و در یک فرهنگ ضعیف و ناکارآمد، با نادیده گرفتن کارمندان و اهمیت ندادن به نیازها و نقطهنظراتشان آنها را به دشمنان و منتقدانی در دل سازمان تبدیل میکند.
-
حفظ نیروهای خوب و کارآمد در سازمان
همانطور که گفته شد در سازمانهایی که از فرهنگ سازمانی قوی برخوردار هستند، جایگاه و ارزش نیروهای شایسته کاملاً حفظ میشود و کارمندان فرصت رشد و ارتقا دارند.
بنابراین نیروهایی که در این فضا رشد میکنند، تبدیل به کارمندانی موثر و کارآمد میشوند که به سازمان وفادارند و باعث ارتقا شرکت میشوند.
-
تبدیل همه اعضای یک سازمان به یک تیم قوی
فرهنگ درست سازمانی میتواند علیرغم وجود تفاوتها و اختلافنظرها، همه اعضای سازمان را در قالب یک فرهنگ صحیح گردهمآورده و آنها را همسو نگه دارد.
پیشنهاد مطالعه: ۷ مهارت مدیریت ارتباط سازمانی موثروقتی یک سازمان فرهنگ مشخص، دقیق و صحیحی داشته باشد، شرح وظایف رفتاری، کاری و اجتماعی همه کارکنان را مشخص میسازد و اعضا همگی در راستای هدف سازمان و با التزام به فرهنگ خاص آن در یک تیم قرار میگیرند.
انواع فرهنگ سازمانی
نکتهای که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و باید به آن توجه داشت این است که هر سازمان بسته به اهداف، چشمانداز و رسالتی که برای خود تعریف کرده است نیازمند نوع خاصی از فرهنگ است.
یکی از مشهورترین مدلهای فرهنگ سازمانی که در سال ۱۹۹۹ ارائه شده است، براساس انعطافپذیری در مقابل ثبات و تمرکز داخلی در برابر تمرکز خارجی، چهار نوع فرهنگ را در سازمانها معرفی کردهاند. این چهار نوع عبارتند از:
-
فرهنگ قبیلهای (یا فرهنگ مشارکتی)
همانگونه که از نام این فرهنگ برمیآید، فرهنگ قبیلهای بر کار تیمی تأکید دارد و نوعی روحیه خانوادگی در چنین سازمانی حاکم است.
کارمندان در این سازمانها میتوانند به راحتی نظرات خود را مطرح کنند و هر کارمند در جایگاه خود کاملاً دیده میشود و موردتوجه قرار میگیرد.
در این سازمانها، رهبران در مقام مربی و راهنما عمل میکنند و همه اعضا برای رسیدن به یک هدف مشترک میکوشند. میتوان گفت تعامل و جایگاه اعضا در این نوع فرهنگ، افقی است؛ به این معنا که همه اعضا در یک مرتبه قرار میگیرند.
وفاداری به سازمان و تعاملات قوی و سازنده بین اعضا باعث پیشبرد اهداف سازمانهایی میشود که از این فرهنگ بهره میبرند.
-
فرهنگ سلسلهمراتبی (فرهنگ کنترلگرانه)
در بین انواع مختلف فرهنگهای سازمانی، فرهنگ سلسلهمراتبی درست مقابل فرهنگ قبیلهای قرار میگیرد. مهمترین تفاوت بین این دو فرهنگ، ساختار و سبک رهبری است.
در فرهنگ سلسلهمراتبی، ساختار رهبری عمودی است؛ بالاترین جایگاه به رهبران سازمان تعلق دارد و در مراتب بعدی مدیران قرار میگیرند.
در این سازمانها قدرت (و نظارت) کاملاً مرکز محور است و نگاه بالا به پایین در ردههای بالا نسبت به ردههای پایین مشهود است. به علاوه در این فرهنگ، تعامل و مشورت نقش کمرنگی ایفا میکند و دستورات از مقام بالا صادر میشود.
-
فرهنگ بازار (یا فرهنگ رقابتی)
فرهنگ بازار، سودآوری را در رأس امور میداند و تمرکز آن بر روی رقابت و رشد است. مبنای ارزیابی همهچیز در این سازمانها نتیجه نهایی است.
این سازمانهای نتیجهمحور، نه تنها با سازمانهای دیگر برای کسب بهترین نتیجه و سود رقابت میکنند بلکه در ساختار داخلی سازمان نیز خود اعضا با یکدیگر دائماً رقابت میکنند.
-
فرهنگ ادهاکراسی (Adhocracy) یا خلاقانه
واژه ادهاکراسی از ترکیب دو واژه ad hoc به معنای «برای هدف معین» و cracy به معنای «حکومت» شکل گرفته است و در مقابل بوروکراسی به معنای نظامهای اداری سلسلهمراتبی و مبتنی بر کاغذبازی قرار میگیرد.
این فرهنگ سازمانی، محیطی بسیار پویا، سرشار از تعامل و همکاری و به دور از ساختارهای رسمی را ایجاد میکند که در آن شغلها بر اساس آموزشهای دادهشده، تخصصی شدهاند.
پایه و اساس آن، فراهم آوردن شرایطی است که موجب بروز و ظهور ابتکار، خلاقیت، نوآوری و احساس مسئولیت کارکنان شود. ادهاکراسی، فرهنگی است که بیشترین تطابق را با شرکتهایی دارد که نیازمند نوآوری و توسعه دائمی هستند؛ مانند شرکتهای مرتبط با تکنولوژی و استارتاپها.
پیشنهاد مطالعه: رهبری سازمانی و سبک های آن + معرفی ۶ کتاب که رهبران موفق باید بخوانندیک فرهنگ سازمانی خوب چه ویژگیهایی دارد؟
در سازمانی که از یک فرهنگ خوب سازمانی برخوردار است:
- افراد اهداف بلندمدتی دارند، به مشکلات فعلی و وضعیت مطلوبی که باید به آن برسند آگاهند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند.
- افراد بر بیرون از سازمان متمرکز هستند، به این معنا که بر رقبا و مشتریانشان تمرکز میکنند و از حواشی دوری میجویند.
- همه کارکنان از فرصت رشد برخوردارند و به دنبال ارتقا خود و توسعه و بهبود کارشان هستند.
- کارکنان نقش خود را در تیم میدانند و پشتیبان تیم خود هستند و اعضا را به پیشرفت و تلاش بیشتر دعوت میکنند.
- سیستم پاداشدهی عادلانه و قدرتمندی وجود دارد که مشوق اعضایی است که برای پیشبرد اهداف سازمان میکوشند.
- روابط بین کارمندان و ارتباط کارمندان با مدیران و رهبران، مثبت، سازنده و شفاف است. همه افراد میتوانند با مدیرانشان به خوبی ارتباط برقرار کنند و نگرانیهایشان را مطرح کنند.
راهکارهایی برای اصلاح یک فرهنگ سازمانی غلط
برخی مواقع اعضای یک سازمان متوجه میشوند که فرهنگ حاکم بر سازمان نقایصی دارد که بر بازدهی و بهرهوری کارکنان اثر منفی دارد یا بنا به دلایلی فرهنگی که پیشتر برای سازمان کاربردی بوده است، نیاز به تغییر دارد.
در چنین شرایطی رهبران و مدیران باید برای تغییر فرهنگ غلط و رفع نواقص اقدام کنند. در ادامه به سه راه کاربردی برای تغییر و اصلاح فرهنگ کاری اشاره میکنیم. البته باید توجه داشت اصلاح فرهنگ یک سازمان میتواند زمانبر باشد و گامهای رسیدن به فرهنگ صحیح ابتدا باید از سوی مدیران و رهبران اجرایی شود.
-
ارزشهای مطلوب سازمان را مشخص کنید
آنچه که فکر میکنید ارزشهایی است که در سازمان کمرنگ شده است، مشخص کنید و مطمئن شوید این ارزشها برای همه روشن و شفاف است. به کارمندان نشان دهید این ارزشها چگونه باعث پیشرفت خودشان و تحقق اهداف شرکت میشود.
-
تلاشها و دستاوردهای کارکنان را به رسمیت بشناسید
اهمیت دادن به تلاشها و موفقیت هر یک از کارمندان باعث ترغیب و ایجاد انگیزه در کارکنان میشود و تقویت روحیه آنها را در پی دارد. فرهنگ سپاسگزاری و تشویق را در میان کارکنان ترویج کنید و بازخوردهایتان در آنها انگیزه ایجاد کنید.
-
بر یادگیری، تحقیق و توسعه تمرکز کنید
همه سازمانها کم یا زیاد نیازمند نوآوری و خلاقیت هستند. همه کارمندان نیز مشتاق افزایش مهارتها و ارتقا موقعیت خود هستند.
برای پیشرفت سازمان و کارمندان باید برنامههای آموزشی منظم در هر سازمانی برگزار شود تا همه افراد و تیمها هم به خوبی مهارت کسب کنند و هم تعاملات سازنده بین اعضا شکل بگیرد.
-
در استخدام نیروها دقت کنید
هنگام جذب نیروهای جدید توجه داشته باشید نیروهایی را به جمع کارمندان سازمان خود اضافه کنید که همسو با ارزشهای اصلی سازمان شما هستند و میتوانند بر اهداف شرکت شما متمرکز شوند.
کارمندان جدید باید به اندازه دیگر کارکنان، اهداف سازمان را بشناسند و عمیقاً به محقق کردن آنها تعهد داشته باشند. به این منظور علاوه بر ارزیابی مهارتهای افراد، شخصیت و اهداف کوتاه و بلندمدت کارجویان را مدنظر قرار دهید.
سخن آخر
فرهنگ سازمانی یک مفهوم گسترده است که همه اصول و ارزشهای حاکم بر یک سازمان و کیفیت روابط و تعاملات کارمندان یک شرکت را تعیین میکند. فرهنگ قوی در یک سازمان باعث پیشبرد اهداف شرکت و بهبود عملکرد کارمندان میشود.
تحقق این امر چالشهای خاص خود را دارد، با این حال با بهرهگیری از داتش متخصصان این حوزه، میتوانید به بهترین نحو فرهنگ سازمان خود را ارتقاء دهید. مجموعهای از خلاصه کتابهای حوزه مدیریت و رهبری در وبسایت و اپلیکیشن بوکاپو منتظر شما است.
مجموعهای از ارزشها، باورها، تفاهمها و روشهای تفکر که در بین اعضای سازمان مشترک است و اعضای جدید سازمان نیز آنها را به عنوان روش صحیح تفکر و راه درست انجام وظایف میپذیرند.
فرهنگ سازمانی مهم است زیرا: تعیینکننده هویت سازمان و شرکت شماست و میتواند کارمندان را به مدافعان یا منتقدان سازمان تبدیل کند. به علاوه فرهنگ سازمانی قوی، نیروهای خوب و کارآمد را در سازمان حفظ میکند و فرهنگ سازمانی، همه اعضای یک سازمان را به یک تیم قوی تبدیل میکند.