اگر میخواهید بدانید خود کم بینی چگونه احساسی است، فردی را در نظر بگیرید که در محیط کارش از مهارتهای قابلقبولی برخوردار است و وظایف خود را به خوبی انجام میدهد اما سطح تحصیلاتش نسبت به سایر همکارانش پایینتر است.
او به همین دلیل خودش را در سطح دیگران نمیبیند، احساس بیکفایتی میکند و فکر میکند موردتمسخر دیگران است و دیگران پشت سرش حرف میزنند. چنین فردی به تدریج عزت نفس خود را از دست میدهد و از جمع کناره میگیرد.
خودکمبینی یا عقده حقارت یکی از موضوعات مهم در روانشناسی است که تأثیرات عمیقی بر زندگی افراد میگذارد. از این رو تصمیم گرفتیم در این مقاله از مجله بوکاپو، درباره ماهیت، علل و علایم آن و راههای کمک به افراد خود کم بین صحبت کنیم. با ما همراه باشید.
خود کم بینی به چه معناست و چه علایمی دارد؟ ۱۰ نشانه هشداردهنده خودکمبینی
خودکمبینی حالتی است که فرد احساس بیکفایتی یا ناکافی بودن دارد و این احساس میتواند واقعی یا خیالی باشد. احساس خودکمبینی ممکن است از یک نقص فیزیکی یا ظاهری منشأ بگیرد و فرد درباره بدن خود احساس شرم داشته باشد.
از سوی دیگر در موقعیتهایی که فرد احساس میکند نسبت به همتایان خود از هوش یا تواناییهایی کمتری برخوردار است، ممکن است دچار احساس خودکمبینی و عدم اعتماد به نفس شود. گاهی اوقات، این احساس از کاستیهایی ناشی میشود که در عالم واقع وجود ندارند بلکه ساخته تصورات و باورهای منفی ما هستند.
باید توجه داشت که احساس خودکمبینی با آن نوع از ناراحتی که پس از ارتقاء یک همکار به مرتبهای بالاتر از خود احساس میکنید، تفاوت زیادی دارد.
حتی ناراحتی و احساس شرمی که پس از کسب یک نمره بد یا یک رتبه بد در آزمون سراسری، به شما دست میدهد هم با احساس خود کم بینی یکسان نیست. این ناراحتیها واکنشهای سالم و قابلانتظار در برابر ناامیدیها هستند و معمولاً جای نگرانی ندارند.
بنابراین براساس تعریف انجمن روانشناسی آمریکا، خودکمبینی به احساس دائمی بیکفایتی یا ناامنی در زندگی روزمره گفته میشود که از باور به پایینتر بودن از دیگران از نظر جسمی یا ذهنی ناشی میشود. این احساس فارغ از اینکه چنین باوری مبتنی بر ارزیابی منطقی باشد یا خیر، ایجاد میشود.
علائم خود کم بینی
افرادی که از خودکمبینی رنج میبرند معمولاً علایم و ویژگیهای زیر را از خود نشان میدهند:
- نشانههای عزت نفس پایین را نشان میدهند (پیشنهاد مطالعه: عزت نفس چیست؟ چه کارهایی برای تقویت آن انجام دهیم؟)
- مسائل و بحران را بیش از حدی میکاوند و به طور افراطی تجزیه و تحلیل میکنند
- همواره به دنبال تأیید و ستایش از جانب دیگران هستند.
- از خانواده، دوستان و همکاران به ویژه در موقعیتهای جمعی دوری میجویند
- برای آنکه احساس خودکم بینی و بیکفایتی خود را تسکین دهند، در دیگران نیز احساس ناامنی ایجاد میکنند
- برای جلوگیری از مقایسه شدن با دیگران از حضور در محیطهای رقابتی سر باز میزنند
- علایمی از افسردگی مانند تحریکپذیری، مود پایین یا تحرک کم را نشان میدهند
- سرعت تغییر مودشان زیاد است
- احساس شرم و گناه دارند
- گفتگوهای ذهنی منفی دارند.
چرا برخی افراد دچار احساس ناکافی بودن می شوند؟
مسئله خودکمبینی یا عقده حقارت اولین بار توسط روانشناس مشهور اتریشی، آلفرد آدلر مطرح شد. آدلر معتقد بود انسانها با احساس حقارت به دنیا میآیند و اساساً انسان بودن با احساس حقارت کردن مترادف است.
او که چشمپزشک و سپس روانشناسی موفق بود، کودکی بسیار سختی را تجربه کرد. در کودکی مبتلا به ذاتالریه شد و تا پای مرگ پیش رفت. همواره به برادر بزرگترش حسادت میکرد و نزد مادرش هیچ محبوبیتی نداشت و از سوی مادرش طرد میشد.
در مدرسه دانشآموزی بیاستعداد بود که معلمانش او را تنها برای کفاشی مناسب میدانستند. او بیشتر مدت نوجوانی و جوای خود را تلاش کرد تا بر ضعفها و حقارتهایش غلبه کند. شاید به همین دلیل باشد که بعدها زمانی که نظریه شخصیت خود را ارائه داد، عمدتاً درباره احساس حقارت و عقده حقارت سخن گفته بود.
آدلر احساس حقارت را باعث پیشرفت و انگیزهای جهت رشد و تلاش افراد میدانست. اما او معتقد بود زمانی که احساس حقارت بیش از حد در وجود فرد ریشه بدواند و فرد نتواند با تلاشهایش بر آن غلبه کند، عقده حقارت یا خود کم بینی شکل میگیرد.
عواملی که باعث شکلگیری خودکمبینی میشوند عبارتند از:
-
نقایص ظاهری
معمولاً اینکه گاهی افراد درباره وضعیت ظاهری و فیزیکی خود احساس خوبی نداشته باشند، قابلدرک است اما برخی افراد درباره وزن، سلامت پوست، زیبایی چهره و دیگر ویژگیهای فیزیکی بدنی خود به شدت حساس میشوند و برای حفظ زیبایی آنها وسواسگونه عمل میکنند. در این افراد کوچکترین نقص ظاهری باعث میشود خود را پایینتر از دیگران بدانند.
-
تجارب دوران کودکی
فقدان والدین: برخی کودکان ممکن است به دلیل طلاق یا فوت، فقدان یکی از والدین خود را تجربه کنند. این تجربه میتواند به شدت روی احساسات کودک اثر سوء داشته باشد و کودک با مقایسه خود و دیگر کودکانی که در یک کانون خانوادگی سالم زندگی میکنند احساس خود کم بینی کند.
والدین بیاعتنا: از سوی دیگر در خانوادههایی که کودک از وجود هر دو والد برخوردار است اما والدین نسبت به کودک بیاعتنا هستند، او را نادیده میگیرند یا تحقیر میکنند، کودکان به شدت دچار احساس بیارزشی، ناکافی بودن و در نهایت خودکمبینی میشوند. آنها باور میکنند که از دیگران پایینتر هستند.
والدین نازپرور: در نقطه مقابل چنین والدینی، پدر و مادرهایی هستند که فرزندانی نازپرورده و لوس بار میآورند. این کودکان عادت کردهاند که تمام خواستههایشان بیحرف و حدیث برآورده شود و نمیتوانند به تنهایی از پس زندگی خودشان بربیایند. این مسئله در بزرگسالی زمانی که زندگی مستقل را تجربه میکنند، مشکلساز میشوند و آنها خودشان را نسبت به همسن و سالهایشان بیدستوپا میبینند.
-
چالشهای اقتصادی و اجتماعی
زمانی که کودکان در خانواده یا جامعهای فقیر زندگی میکنند، بسیاری از نیازهای آنها برآورده نمیشود و سطح آموزشها و خدمات اجتماعی که دریافت میکند نیز پایینتر است. این کودکان در مقایسه خود با دیگر کودکان درمییابند که در سطح پایینتری قرار دارند و قادر به جبران آن هم نیستند. بنابراین ریشههای اولیه عقده حقارت در آنها شکل میگیرد.
از سوی دیگر در دوران بزرگسالی نیز خودکمبینی به دلیل ناتوانی در پیدا کردن شغل مناسب، شکستهای اجتماعی و ناموفق بودن در پیدا کردن پارتنر مناسب میتواند ایجاد شود.
خودشیفتگی پنهان یا خود کم بینی؛ مسئله این است!
در پاسخ به خودکمبینی معمولاً افراد دو رویکرد را پیش میگیرند یا فرد به قدری گوشهگیر میشود که به ندرت با دیگران تعامل میکند، یا با رقابتی شدن بیش از حد تلاش میکند نشان دهد از دیگران پایینتر نیست و از این طریق احساس خودکمبینی خود را جبران میکند.
تلاش گروه دوم برای اثبات خود، معمولاً تلاش سالمی نیست، آنها به شدت رقابتی عمل میکنند و با پرخاشگری و برخورد نامناسب و مغرورانه با دیگران سعی در جبران احساس خود کم بینی خود دارد.
این افراد در واقع برای جبران خودکمبینی یا عقده حقارتشان به دام مشکل دیگری میافتند که خودبزرگبینی یا عقده برتری نام دارد.
این افراد خود بزرگبین و خودشیفته درباره تواناییها و موفقیتهایشان بیش از حد اغراق میکنند. آنها معمولاً احساس رضایت درونی ندارند (چرا که در درون از خودکمبینی رنج میبرند) ولی با صدای بلند خوشبختی و دستاوردهایشان را جار میزنند.
آنها بسیار خودخواه و متکبر هستند، نسبت به دیگران بیاعتنایی میکنند و وانمود میکنند کاملاً بینیاز از دیگران هستند در حالی که در باطن به علت عقده حقارت نیازمند تأیید دیگرانند.
پیشنهاد مطالعه: خودشیفتگی چیست؟ شخصیت خودشیفته چگونه برخورد میکند؟این افراد دیگران را تحقیر میکنند و نمیتوانند دستاوردهای دیگران را ببینند یا شاهد تحسین دیگری باشند، چرا که رشد دیگری را حقارت خود میداند. آنها معمولا دیگران را نردبان اهداف شخصی خود میکنند و سعی میکنند با سوءاستفاده از دیگران خود را بالا بکشند و اندکی از احساس خودکمبینی درونی خود را تسکین دهند.
کارهایی که افراد خود کم بین باید برای کمک به خود انجام دهند
خودکمبینی مسئلهای است که نباید آن را دستکم گرفت و بیاهمیت دانست. افراد خود کم بین در معاشرت و ارتباط دیگران به شدت دچار مشکل هستند و در زندگی خانوادگی و عاطفی نیز دچار شکست میشوند. به همین دلیل آنها بیش از دیگران در معرض افسردگی و اضطراب قرار میگیرند.
پس باید برای خود کم بینی چارهای اندیشید. در ادامه به راههایی که میتواند به افراد خود کم بین کمک کنند اشاره میکنیم:
-
شرکت در جلسات مشاوره
صحبت کردن با یک متخصص علاوه بر اینکه تا حد زیادی باعث خالی شدن ذهن و افزایش آرامش افراد میشود، به این افراد کمک میکند مسائل و چالشهای خود را که عمدتاً ریشه در کودکی دارند حل کنند و با ریشههای عقده حقارتشان روبرو شوند.
-
یادداشت کردن افکار
نوشتن به افراد خود کم بین کمک میکند افکارشان را بهتر بشناسند و افکار منفی و گفتگوهای ذهنی آزاردهنده خود را تسکین دهند. به علاوه میتوانند در هر روز فهرستی از اقدامات مثبت خود را یادداشت کنند و بابت آنها خودشان را تشویق کنند.
-
جملات تأکیدی مثبت
افراد خود کم بین باید به تدریج یاد بگیرند که نقاط قوت خود را ببینند. به همین منظور آنها میتوانند از جملات تأکیدی مثبت درباره کاستیهایی که فکر میکنند دارند، استفاده کنند. مثلاً افرادی که درباره وضعیت فیزیکی خود نگران هستند، میتوانند در برابر آینه از جملاتی که بر زیبایی آنها تأکید میکنند استفاده کنند.
-
پذیرش واقعیتها
واقعیت را انکار نکنید. باید قبول کنید که هیچکس بینقص نیست و دیگرانی که شما خودتان را با آنها مقایسه میکنید هم نقایصی دارند که شما از آنها بیخبرید. نقاط قوت و ضعف خود را بپذیرید و قبول کنید که هیچ کس نمیتواند کامل و بیعیب باشد.
کارهایی که اطرافیان افراد دچار خود کم بینی باید انجام دهند
اطرافیان افراد خود کم بین نقش بسیار مهمی در بهبود آنها ایفا میکنند. همانطور که گفتیم این افراد به تأیید اطرافیان بسیار وابسته هستند، بنابراین خانواده و دوستان این افراد با رفتارهای صحیح میتوانند به آنان کمک کنند.
اگر در دایره دوستان یا خانواده خود فرد مبتلا به خود کم بینی دارید راههای زیر برای کمک کردن به آنها سودمند است:
-
گوش شنوا بودن
خودتان را آماده کنید تا بدون قضاوت، جبههگیری و ترحم نابجا شنوای حرفهای افراد خود کم بین باشید. اجازه دهید شما را فردی امن بدانند که میتوانند بدون ترس و تردید دغدغههای خود را با شما مطرح کنند. سپس آنها را یاری کنید با احساسات آزاردهندهشان روبرو شوند.
-
مقابله با افکار منفی
سعی کنید رشته افکار و احساسات منفی آنها را قطع کنید. نگذارید درباره ضعفهایشان بیش از حد صحبت کنند یا کاستیهای خلاف واقع را باور کنند. به آنان اطمینان دهید که باورهای منفیای که دارند واقعی نیستند و بسیاری از کاستیهایشان تنها ساخته و پرداخته ذهنشان است.
-
تشویق به دریافت درمانهای تخصصی
فرد را به کمک گرفتن از مشاور یا روانشناس تشویق کنید و نگذارید مراجعه به روانشناس را یک عیب یا کاستی دیگر تلقی کند. به او اطمینان بدهید درمان تخصصی زندگی او را دگرگون خواهد کرد.
-
القاء باورهای مثبت
سعی کنید درباره توانمندیهایش در حضور دیگران سخن بگویید. باورهای منفیاش را با باورهای مثبت جایگزین کنید. توانمندیهایی که خودش آنها را نادیده میگیرد، برجسته سازید و تشویقش کنید.
سخن آخر
خود کم بینی یا عقده حقارت به معنای پایینتر دانستن خود از دیگران است که باعث کاهش عزت نفس، اعتماد به نفس و افسردگی و اضطراب میشود. این افراد با کمک درمانهای تخصصی و تصحیح افکار نادرست درباره خودشان بهبود مییابند.
خود کم بینی به احساس دائمی بیکفایتی یا ناامنی در زندگی روزمره گفته میشود که از باور به پایینتر بودن از دیگران از نظر جسمی یا ذهنی ناشی میشود. این احساس فارغ از اینکه چنین باوری مبتنی بر ارزیابی منطقی باشد یا خیر، ایجاد میشود.
مراجعه به مشاور و روانشناس، قطع گفتگوهای ذهنی منفی، پذیرش واقعیتها و دوری از کمالگرایی، استفاده از جملات تأکیدی مثبت از جمله راههای درمان خود کم بینی هستند.