زمانی که انگیزش شغلی وجود نداشته باشد، انجام کوچکترین کارها بهاندازه جابهجا کردن کوه از شما انرژی میگیرد. شما به عنوان کارمند یا مدیری امروزی، به دلایلی قوی نیاز دارید تا آتش درونی اشتیاق خود را برای انجام کارهای چالشبرانگیز هرروز حفظ کنید.
اما انگیزه از کجا سرچشمه میگیرد؟ آیا اینکه شغلمان را دوست داشته باشیم کافی است یا شرایط بیرونی هم در میزان انگیزهٔ ما موثر است؟
در گذشته سیستم پاداش و تنبیه برای بالا بردن انگیزه روش موثری بود تا اینکه محققان دریافتند، مهمترین عامل ایجاد و بالا بردن انگیزه کاری، احساسی است که از انجام دادن خود شغل به دست میآید.
از آنجاییکه این احساس درونی است و قابل مشاهده نیست در این مقاله از مجله بوکاپو به پیدا کردن پاسخ سوالاتمان درباره انگیزه میپردازیم؛ در این ماجراجویی با ما همراه باشید.
تعریف انگیزش شغلی
انگیزش شغلی عبارت است از مجموعهای از انرژیها که از درون فرد سرچشمه میگیرد و محرکی برای انجام فعالیتهای مربوط به شغل است.
میزان تلاش، اشتیاق برای پیشرفت و مدت زمان تابآوری در برابر سختیها و مشکلات هر کاری، ارتباط مستقیم با میزان انگیزه برای انجام آن کار دارد.
اهمیت انگیزش شغلی در چیست؟
انگیزه شغلی فرد را به مشارکت کامل در کار و تلاش برای دستیابی به نتایج بهتر سوق میدهد. وقتی کارکنان انگیزه داشته باشند، بهاحتمال زیاد با خوشحالی سرکار حاضر میشوند، در برابر سختیهای کار مقاومت بالاتری دارند و روند پیشرفت در شغلشان برایشان مهم است.
طبق مطالعات، کارکنانِ باانگیزه ۲۰ درصد بهتر کار میکنند. آنها آماده مقابله با چالشهای جدید هستند و بیشترین پتانسیل خود را برای انجام کارها به کار میگیرند.
انگیزهٔ بالای کارکنان با ایجاد تعامل بیشتر در سازمان، منجربه بهرهوری بالاتر و تمایل به یافتن راهحلهای خلاقانهتر برای مشکلات سازمان میشوند.
انگیزه شغلی برای کارکنان و سازمان سودآور خواهد بود. در این میان، انگیزه به کارکنان انرژی میدهد تا سریعتر و مؤثرتر به اهداف شرکت برسند.
همچنین سبب میشود کارکنان به اهداف شغلی خود زودتر دست یابند؛ زیرا احتمال بیشتری وجود دارد که از فرصتهای خود در محل کار نهایت استفاده را ببرند.
یک مطالعه از شرکت جهانی مشارکت کارکنان Reward Gateway نشان داد که تقریباً از هر ۱۰ کارمند، ۷ نفر از کارفرمایان خود میخواهند کار بیشتری برای ایجاد انگیزه در آنها انجام دهند.
این تحقیق که ۵۸۱۲ کارمند را در سراسر بریتانیا، ایالات متحده و استرالیا مورد بررسی قرار داد، نشان داد که وقتی از کارکنان آمریکایی در مورد احساسات آنها نسبت به شغل فعلیشان پرسیده شد، ۵۴% از کارکنان فقط گفتند که با حقوقمان میتوانیم قبضها را پرداخت کنیم!
این تحقیق اثرات هشداردهندهای را که بیانگیزه بودن بر کارمندان دارد، آشکار کرد. پنج اثر اصلی بیانگیزه بودن بر کارمندان در ایالات متحده عبارتند از:
- کاهش خلقوخو (بدرفتار شدن)
- کاهش بهرهوری
- کاهش سلامت روان
- کاهش کیفیت کار
- تمایل به رژیم غذایی مضر
بررسی انگیزش شغلی
انگیزه شغلی به دو دسته تقسیم میشود: انگیزه درونی و بیرونی
انگیزه بیرونی
همانطور که از اسمش پیداست انگیزهای است که به عوامل و افراد بیرونی وابسته است، مثل پول یا تهدید که عوامل بیرونی هستند. اما آیا پول، شور و شوقی همیشگی برای انجام کار ایجاد میکند؟
انگیزه درونی
درواقع احساساتی است که از انجام دادن خود شغل ایجاد میشود. به طور مثال، زمانی که مشکلی را در کار حل میکنید و رئیستان شما را تحسین میکند، احساسات مثبتی که از ستایش شدن در شما شکل میگیرد، اشتیاقتان را برای انجام کار افزایش میدهد.
به جمله قبل دوباره دقت کنید. اینکه کاری را خوب انجام دهید و در آن پیشرفت کنید، باعث بهوجود آمدن انگیزه بیشتر برای انجام آن میشود؛ اما اکثر ما فکر میکنیم تا انگیزه و اشتیاق سوزان برای کاری نداشته باشیم، اصلا نباید آن را شروع کنیم!
این همان اشتباه بزرگ ما درباره انگیزه است که کال نیوپورت به خوبی در کتاب آنقدر خوب که نتوانند نادیده ات بگیرند به آن اشاره کرده است. او تلههایی که در مسیر رضایت شغلی ما را به دام میاندازند را به خوبی توضیح میدهد.
عوامل مؤثر بر انگیزش شغلی
عوامل زیادی در اشتیاق شما نسبت به شغلی که دارید موثر هستند. اما در ادامه قصد داریم به ۵ مورد از مهمترین آنها اشاره کنیم:
-
ارتقاء شغلی و افزایش مسئولیت
ارتقا شغلی علاوه بر اینکه با افزایش حقوق انگیزه بیرونی کارکنان را افزایش میدهد، نقشی کلیدی در افزایش انگیزه درونی دارد.
فردریک هرزبرگ، استاد مدیریت در دانشگاه یوتا میگوید: مسئولیت بیشتر دادن به کارکنان، سبب افزایش احساس مفید بودن در آنها میشود و انگیزه کارکنان را بالا میبرد. آنها با افزایش مسئولیت نقش خود را در سازمان پررنگتر تصور میکنند.
بسیاری از کارمندان صرفاً با فرصتی برای غلبه بر چالشهای سختتر یا پیچیدهتر انگیزه پیدا میکنند. چالشها فرصتهایی را برای رشد شخصی و حرفهای فراهم میکنند.
کارکنان همچنین وقتی با چالش مواجه میشوند، احساس موفقیت و غرور میکنند. احساس موفقیت در واقع انگیزه درونی برای انجام کار است. افزایش خودمختاری اغلب با ترفیع همراه است.
زیرا کارکنانی که در شغل خود ارتقا پیدا میکنند معمولاً این شانس را دارند که مستقلتر، با نظارت کمتر و با اختیارات بیشتر کار کنند. خودمختاری موجب احساس استقلال بیشتر برای استفاده از استعدادها میشود که انگیزه کاری را بالا میبرد.
-
کار معنادار و هدف
کارکنانی که در کار خود حس معنا و هدف را پیدا میکنند، معمولاً باانگیزهتر از کسانی هستند که این حس را از کار خود نمیگیرند.
کارمندان میخواهند بدانند کاری که انجام میدهند در واقع به موفقیت سازمان کمک میکند و وظایف و دستاوردهای آنها از رشد کلی شرکت حمایت میکند.
همچنین برای تداوم انگیزش شغلی، نیاز است دستاوردهایی که از شغلشان کسب میکنند در راستای اهداف فردی و پیشرفت شخصیشان نیز باشد.
اطمینان از اینکه نقش شما نقش مهمی در فرآیندها و موفقیت شرکت ایفا میکند و اینکه کار شما معنایی فراتر از انجام بهموقع وظایف برای کسب درآمد دارد، در ایجاد احساس رضایت و افزایش انگیزه درونی موثر است.
داشتن کار معنادار مهمترین عامل پنهانی ایجاد انگیزه است. نقش پررنگ این عامل را زمانی درمییابید که در سختیها و تنگناهای شغلی قرار میگیرید.
کاری را که برای شما معنا داشته باشد و هدفی از انجام آن داشته باشید، به راحتی رها نمیکنید. اگر هنوز نمیدانید معنا و هدف شما در شغل فعلیتان چیست، سایمون سینک در کتاب چرایی خود را بیابید به نکات مفید و موثری برای یافتن معنای واقعی اشاره میکند.
-
اراده
در نگاه اول ممکن است تصور کنید انگیزه احتمالا عامل موثری در تقویت اراده است نه برعکس. اما این هم یکی از همان اشتباهات بزرگ ما درباره انگیزه است.
کال نیوپورت میگوید: «اشتیاق فراوان پس از تلاش فراوان برای عالی شدن در کاری ارزشمند به سراغتان میآید نه قبل از آن». به همین دلیل تقویت اراده میتواند به طور مستقیم به افزایش انگیزش شغلی منجر شود.
اراده یک عمل آگاهانه است در صورتی که انگیزه، احساسی در ناخودآگاه است. زیرا اراده، ماهیچهای خودآگاه است که راحتتر میتوانیم آن را تقویت کنیم.
شما با تقویت اراده به صورت خودآگاه آسانتر به سمت چالشها قدم برمیدارید و فاصله بین انگیزه درونی و انجام کار را کمتر میکنید.
اما معمولا حفظ اراده برای رسیدن به اهداف یکی از چالشبرانگیزترین کارها برای تمام کسانی است که میخواهند به اهداف خود برسند. تفاوت انسانهایی که به اهدافشان میرسند و کسانی که از جاده رقابت جا میمانند همین نداشتن اراده قوی است.
پیشنهاد مطالعه: تقویت اراده – چگونه اراده خود را تقویت کنیم؟-
خلاقیت
در شرکت گوگل کارکنان میتوانند ۲۰ درصد زمان خود را روی پروژههای نوآورانه و ایدههای خود صرف کنند. این استراتژی انگیزشی در نوع خود اثربخشتر از زمانی است که مستقیم از کارکنان بخواهیم در ازای پاداش دست به خلق ایدههای نو بزنند.
امروزه داشتن یک گروه خلاق از داشتن یک ایده جدید مهمتر است؛ زیرا این افراد هستند که باید ایدهها را شناسایی کنند و اجرای آن هم به عهده آنها است.
اما این تنها مزیت شرکت گوگل نیست که باعث میشود افراد دوست داشته باشند در این کمپانی کار کنند. اسرار دیگری در این شرکت هست که باعث میشود انگیزه چشمگیر و بهرهوری بالایی در کارکنانشان مشاهده کنیم.
این حقایق را لازلو باک به خوبی در کتاب اسرار کار بیان کرده است که پیشنهاد میکنیم خلاصه آن را در وبسایت بوکاپو مطالعه کنید.
-
رهبری و مدیریت
ارتباطات قوی رهبر با کارکنان، عنصری کلیدی برای تقویت انگیزه کارکنان است. طبق نظرسنجی گالوپ در سال ۲۰۱۴، ۴۶٪ از ۱۰۱۵ کارمند هرگز متوجه نمیشوند که در بیشتر جلسات چه چیزی به آنها گفته میشود.
این باید زنگ خطری برای هر رهبر باشد تا روش ارتباطی خود را با کارکنان اصلاح کند. رهبران کارآمد، ارتباطات خوبی با کارکنان دارند و انگیزش شغلی همیشه محصول ارتباطات خوب است.
این مهم است که چگونه وظایف و خواستههای خود از کارمندانتان را به آنها انتقال میدهید. ساختن ارتباط قوی با کارکنان، نیازمند مهارتهایی است که با مطالعه، آموزش و تجربه به دست میآیند. کیم اسکات فهرستی از مهمترین آنها را در کتاب صراحت بیان برای مدیران گردآوری کرده است.
کارکنانی که از طرف مدیر مورد تحسین قرار میگیرند باانگیزهتر و سازندهتر هستند. یک رهبر باید به وضوح برای کارهای اعضای گروه خود ارزش قائل باشد و از آنها قدردانی کند تا احساس انگیزه بیشتری کنند.
اصلاح اشتباهات یا اقدامات نادرست به همان اندازه مهم است. نادیده گرفتن عملکرد ضعیف همچنین میتواند باعث بیانگیزگی کارکنانی شود که تمام تلاش خود را برای ارائه بیشترین پتانسیل و بهترین عملکردشان میکنند.
تمجید از یک عضو گروه در برابر دیگران میتواند انگیزه قوی برای کل گروه باشد. زیرا متوجه میشوند که به زحمات و تلاشهای افراد توجه میشود.
نظریه هرزبرگ
هرزبرگ در نظریه دوعاملی، عوامل بهداشتی و عوامل انگیزشی را برای رضایت شغل کارکنان شناسایی کرد که به نتیجه جالبی رسید. در تحقیقات هرزبرگ عوامل بهداشتی مربوط به عوامل بیرونی محیط کار مثل حقوق و شرایط کار بود.
هرزبرگ به این نتیجه رسید که وجود شرایط مطلوب شغلی موجب نمیشود تا کارکنان بهتر کار کنند؛ اما عدم وجود این شرایط موجب نارضایتی کارکنان خواهد شد.
آنچه در این تحقیقات موجب رضایت کارکنان و بهتر کار کردن کارکنان میشد عوامل انگیزشی بود که آن را عوامل درونی مثل موفقیت و قدرانی شناسایی کرد. در نظریه هرزبرگ عوامل انگیزشی همان انگیزه درونی هستند که موجب ایجاد رضایت کارکنان و بهتر کار کردن میشود.
معرفی کتاب انگیزش شغلی
ممکن است باورهای اشتباهی درباره عواملی که انگیزههای ما از انجام هر کاری را شکل میدهند داشته باشیم که از آنها بیخبریم. به همین دلیل کتابها بهترین راهنمای ما برای بررسی عوامل تاثیرگذار بر احساسات خوشایند یا ناخوشایند ما در محل کارمان هستند.
علاوه بر این، گاهی جایگاه ما ایجاب میکند که علاوه بر حفظ انگیزه خودمان، به همکاران یا کارمندان خود نیز انگیزه بدهیم. ایجاد انگیزه از جایگاه یک مدیر نیز مستلزم رعایت اصول و روشهای مناسبی است که بعضی کتابها به خوبی آنها را بررسی کردهاند.
آیا درباره اصل قدیمی هویج و چماق چیزی شنیدهاید؟ این روش قدیمی، پاداش را انگیزهای برای بهبود رفتار کارکنان در نظر میگیرد و تهدید را بهعنوان عاملی برای جلوگیری از اشتباهات کارکنان ارائه میکند.
ازآنجایی که با این روش اشتیاق و انگیزه درونی در کارکنان به وجود نمیآید، کارفرمایان باید همیشه بر کار کارکنان نظارت کنند. کتاب انگیزه دنیل پینک اصل قدیمی هویج و چماق که انگیزه بیرونی را برای تداوم انگیزه شغلی کارساز میدانست، رد کرد.
کتاب انگیزه، یکی از پرفروشترین کتابهای انگیزش شغلی در سال ۲۰۰۹ شد. دنیل پینک در این کتاب انگیزه درونی را عامل پایدارتری برای انگیزهبخشی معرفی کرده است.
او همچنین انگیزه را به سه سطح تقسیم کرده و ویژگیهای هر یک را بیان کرده است که مطالعه آنها از حقایق شگفتانگیزی درباره انگیزه پرده بر میدارد.
مطالعه خلاصه کتاب عزم برای افرادی که فکر میکنند در کاری استعداد ندارند و دلیل موفق نشدن آنها همین است، واجب است. ممکن است این روزها از سخنرانان انگیزشی زیادی بشنوید که کاری که دوست ندارید را فورا رها کنید!
اما آنجلا داک ورث میگوید که چطور معجزه ثبات و استمرار، انگیزهتان را در کاری که تصور میکنید در آن بیاستعداد هستید، انگیزه و مهارتتان را چند برابر میکند. همچنین به نکات مهمی درباره هدفگذاری صحیح و انتظارات معقول اشاره میکند.
احتمالا این جمله را شنیدهاید که «کارمندان، شغل بد را ترک نمیکنند، آنها کارفرمای بد را ترک میکنند». همین جمله و بسیاری از مطالعات نشان داده که شیوه برخورد مدیران بر عملکرد و انگیزه کارکنان و جو کلی حاکم بر سازمان تاثیر چشمگیری دارد.
کتاب چگونه رهبر مثبتی باشیم به مدیران میگوید که چگونه مدیری باشند که خودشان هم دوست دارند با او همکاری کنند.
این مهم است که بدانید چه زمان و به چه اندازه کارمندانتان را تشویق کنید، چه چیزهایی را به عنوان ارزش به آنها معرفی کنید و چگونه رهبر محبوب و انگیزهبخشی باشید.
سخن پایانی
اگر هرروز که در محل کارتان حاضر میشوید، لحظاتی پیش میآید که از خود بپرسید من اینجا چه کار میکنم، تا کی قرار است این شغل را ادامه بدهم؟ و با احساس اجبار به انجام وظایفتان میپردازید، احتمالا یا در شغل مناسب خودتان قرار ندارید یا انگیزهتان را از دست دادهاید.
در این مقاله سعی کردیم عواملی را که بر انگیزش شغلی موثرند بررسی کنیم و راهکارهای افزایش آنها را بیان کنیم که با مرورشان میتوانید خودتان را از روزمرگی شغلی نجات دهید. خوشحال میشویم تجربیاتتان از این موضوع را با ما درمیان بگذارید.
انگیزش شغلی عبارت است از مجموعهای از انرژیها که از درون فرد سرچشمه میگیرد و محرکی برای انجام فعالیتهای مربوط به شغل است. میزان تلاش، اشتیاق برای پیشرفت و مدت زمان تابآوری در برابر سختیها و مشکلات هر کاری، ارتباط مستقیم با میزان انگیزه برای انجام آن کار دارد.
برای افزایش انگیزه شغلی بهتر است بر انگیزههای درونی تمرکز کنیم. مطالعه راهکارهای کتابهای مرتبط در پیدا کردن و تقویت این انگیزهها کمک موثری خواهد بود.
احتمالا بزرگترین انگیزه از انجام کار را پول بدانید اما طبق مطالعات، هدف و معنایی که برای شغلمان داریم انگیزه درونی بسیار قویتر از انگیزههای بیرونی مانند حقوق و مزایا است.