در سال ۱۸۶۷، کارل مارکس با لحنی پیروزمندانه در کتاب «سرمایه» خود ادعا کرد: «به نقطهای خواهیم رسید که نظام سرمایهداری (کاپیتالیسم) فرومیپاشد و ناقوس عزای مالکیت خصوصیِ سرمایهدارانه به صدا در میآید. سرمایهداری محکوم به نابودی است و سوسیالیسم جایگزین آن خواهد شد.»
اما سوسیالیسم که از ابتدای ظهور خود در برابر کاپیتالیسم قرار داشته است، به واقع چگونه تعریف میشود؟ آیا به سادگی میتوان گفت که سوسیالیسم چیست؟ در این مقاله از مجله بوکاپو در پی ارائه تعریفی ساده اما دقیق از سوسیالیسم هستیم و درباره ویژگیهای نظام سوسیالیستی و تفاوت آن با مارکسیست و تقابل آن با کاپیتالیسم صحبت خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
تعریفی از سوسیالیسم
از نظر لغوی، واژه سوسیالسم (Socialism) از واژه سوسیال به معنای «اجتماعی» مشتق شده است. به طور دقیقتر، ریشه این واژه در زبان لاتین به لغت sociare به معنای ترکیب کردن و به اشتراک گذاشتن برمیگردد. این واژه در زبان فارسی به صورت جامعهخواهی یا جامعهگرایی ترجمه شده است.
اگرچه اصطلاح سوسیالیسم در متون سیاسی بسیار به کار رفته است، اما تعریف جامع و دقیقی ندارد. فرهنگ آکسفورد در تعریف واژه سوسیالیسم چنین نوشته است: «سیاستی که هدف آن مالکیت یا نظارت کل جامعه بر ابزارهای تولید (سرمایه، دارایی، زمین و…) در جهت تأمین منابع عمومی است.»
غالباً کسانی که در پی دفاع از سوسیالیسم هستند و کسانی که به آن حمله میکنند، معنا و مفهوم سوسیالیسم را بدیهی میشمارند. حال آنکه در طول تاریخ سوسیالیسم، مفهومی متغیر و حتی بعضاً متناقض بوده است. بنابراین سؤال اول و اساسی این است که سوسیالیسم چیست؟
برخی سوسیالیسم را به معنای برابری و استقرار عدالت و نقطه پایانی بر بهرهکشی قدرتمندان از ضعفا میدانند و برخی دیگر (به ویژه در امریکا) باور دارند که سوسیالیسم نوعی از دیکتاتوری، دخالت دولت در تمام ابعاد زندگی و مصادره اموال خصوصی است.
بسیاری معتقدند ریشههای باورهای سوسیالیستی را میتوان در کتاب جمهور افلاطون پیدا کرد؛ چراکه افلاطون معتقد است «ثروت افراد متعلق به عموم است و باید به مصرف عمومی برسد و مشاغل افراد را دولت باید تعیین کند.» و این همان تفکر اصلی سوسیالیستی است.
با همه تعاریف متفاوتی که از سوسیالیسم وجود دارد، بنیادیترین ویژگی آن را میتوان تعهد به ایجاد جامعهای تساویخواه دانست. در واقع میتوان گفت که هیچیک از اشکال متعدد سوسیالیسم از نابرابری توزیع ثروت و قدرت حمایت نمیکند.
این ایدئولوژی، جامعه را ورای افراد و فردگرایی میبیند و در برابر تعالیم فردگرایانه لبیرالیسم و سرمایهداری قرار میگیرد. سوسیالیسم برخلاف این مکاتب که بر فرد و منابع فردی تأکید دارند، بر جمعگرایی و سود همگانی تمرکز میکند.
اساسیترین ویژگیهای یک نظام سوسیالیستی چیست؟
علیرغم همه گستردگیای که در تعریف سوسیالیسم وجود دارد، اما همه نظامهایی که بر پایه ارزشهای سوسیالیستی بنا میشوند در سه اصل مشترک هستند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
- اصل اساسی و بنیادین سوسیالیسم که پیشتر هم به آن اشاره شد، تلاش برای ایجاد جامعهای برابر و برابریخواه است. البته ممکن است نظامهای سوسیالیستی مختلف درباره چگونگی انجام این کار و میزان محقق شدن چنین آرمانی با یکدیگر تفاوتهایی داشته باشند؛ اما همگی بر این باورند که توزیع قدرت و ثروت باید عادلانه باشد.
- جامعهگرایی (جامعهباوری): یکی از مهمترین اصول سوسیالیسم، ترجیح جامعه بر فرد و ارجحیت سود همگانی بر سود فردی است.
از این رو، تندوتیزترین انتقادات سوسیالیسم بر ضد نظام سرمایهداری است که مهمترین مؤلفه آن «مالکیت خصوصی» است. به گونهای که مالکیت خصوصی را سرمنشأ همه فسادها و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی میدانند.
- مالکیت دولتی، سومین ویژگی اساسی نظامهای سوسیالیستی است. مداخله دولت در اقتصاد از مالیات و تنظیم بازار گرفته تا مالکیت و اداره بنگاههای اقتصادی، یکی از مهمترین ویژگیهای تعریفکننده نظامهای سوسیالیستی است.
یک تقابل ابدی: تفاوت سوسیالیسم و کاپیتالیسم در چیست؟
به باور بسیاری از محققان، اساساً سوسیالیسم در واکنش به گسترش کاپیتالیسم (یا همان نظام سرمایهداری) و نابرابریهای حاصل از آن شکل گرفت.
کاپیتالیسم، سرمایهداری یا سرمایهمحوری، نظامی اقتصادی است که در آن، بنیانهای اقتصاد بر مالکیت خصوصیِ ابزارهای تولید بنا شده است و تولید در دست مالکان خصوصی است.
در سیستم سرمایهداری، تولید کالاها و خدمات، مبتنی بر قانون عرضه و تقاضا در بازار عمومی انجام میشود و یک برنامهریزی متمرکز مرکزی برای تولید وجود ندارد.
بنابراین، کاملاً مشخص است که در اینجا تفاوت کلیدی کاپیتالیسم و سوسیالیسم رقم میخورد، جایی که سوسیالیستها مالکیت خصوصی را مردود میشمارند و به مداخلات اقتصادی دولت اعتقاد دارند.
از این زاویه، سرمایهداریْ سیستمی از کارفرمایان و کارگران است که هیچکدام مقام و موقعیت دولتی ندارند. بنابراین، به این تشکیلات اقتصادی، لفظ خصوصی اطلاق میشود. یک اقتصاد سرمایهداری وقتی شکل میگیرد که همه یا بیشتر بنگاههای تولید و توزیعِ منابع و محصولات، مبتنی بر سرمایهداریِ خصوصی باشد.
در چنین سیستمی، تعامل بین بنگاههای خصوصی، کارگران استخدامشده و مصرفکنندگان، همگی در «بازارِ آزاد» مبادله میشود. واژه آزاد برای اشاره به بازاری به کار میرود که در آن، دولت به عنوان یک نهاد اجتماعی، در تولید کالا و خدمات دخالت نمیکند.
کارل مارکس در کتاب سرمایه، یک بیعدالتی بنیادین را تعریف میکند: بهرهکشی و استثمار، آنچه در سرمایهداری اساس ارتباط بین کارفرما و کارگر است.
بهرهکشی، موقعیتی است که در آن، ارزشی که کارگران برای کارفرمایان تولید میکنند، بیشتر از ارزش دستمزدی است که به آنها پرداخت میشود. بهرهکشی سرمایهدارانه اساس همهچیز در جوامع سرمایهداری است.
بنابراین، همانگونه که از تعاریف این دو نظام سیاسی- اقتصادی برمیآید، این دو دیدگاه کاملاً در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. به گونهای که دامنه مداخله دولت در اقتصاد، تعریفکننده درجه سوسسیالیسم و فاصله آن از سرمایهداری است.
در یک اقتصاد سوسیالیستی، دولت به عنوان برنامهریز مرکزی اقتصاد شناخته میشود و رفتار تولیدکنندگان، مصرفکنندگان و سرمایهگذاران را با در اختیار داشتن جریان سرمایه و بازار، کنترل میکند. اقتصادهای سوسیالیستی برای پیشبرد تولید و توزیع به دولت و تعاونیهای کارگری متکی هستند.
برای اینکه در خصوص تفاوتهای سوسیالیسم و کاپیتالیسم و امکان برقراری دموکراسی در حکومتهای سوسیالیستی، مطالعه کتاب کاپیتالیسم، سوسیالیسم و دموکراسی را از دست ندهید.
تفاوت سوسیالیسم و کمونیسم: وقتی آش سوسیالیسم شور می شود!
کمونیسم و سوسیالیسم هر دو از مخالفت عموم مردم با استثمار کارگران توسط صاحبان صنایع و کارفرمایان در طول انقلاب صنعتی شکل گرفتند.
این دو سیستم اقتصادی – سیاسی هر دو بر این باورند که همه کالاها و خدمات و اساساً سیستم تولید باید در کنترل دولت باشد و مالکیت خصوصی در آنها جایی ندارد.
درواقع، تفاوت اصلی در این است که در کمونیسم، بیشتر داراییها و منابع اقتصادی در اختیار و کنترل دولت است. اما در سوسیالیسم، همه شهروندان به طور برابر در منابع اقتصادی که توسط یک دولت منتخب دموکراتیک تخصیص داده میشود، سهیم هستند.
یک دولت کمونیستی تمام منابع اقتصادی را در کنترل خود دارد و افراد هیچ دارایی شخصی ندارند. اما در دولتهای سوسیالیستی، افراد مالک دارایی شخصی خود هستند؛ اما ظرفیتهای تولیدی به صورت اشتراکی و توسط دولت اداره و براساس توانایی و مشارکت اقتصادی افراد توزیع میشود.
بهعلاوه، در نظام کمونیستی منابعی که در اختیار مردم قرار میگیرد به اندازه نیاز آنهاست؛ اما در نظامهای سوسیالیستی هرکس به اندازه مشارکت و تلاش خود برای پیشبرد اهداف اقتصادی جامعه، منابع دریافت میکند.
بعد از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، سوسیالیستهایی که از اتحاد جماهیر شوروی حمایت میکردند، بر سوسیالیسمی تأکید داشتند که حکومت را ملزم میکرد با نام جدید «کمونیسم»، مالک صنایع شود و آنها را مدیریت کند.
کمونیسم تبدیل به نامی پذیرفتهشده برای نوعی از سوسیالیسم شد که فراتر از تنظیم مالیات و کنترل بازار میرود و وارد مالکیت و اداره مستقیم بنگاههای اقتصادی به دست دولت میشود.
در مقابل، برخی سوسیالیستها به این سبک جدید شوروی، به دیده تردید مینگریستند. آنها طرفدار سوسیالیسمی بودند که سرمایهداری خصوصی را مجاز بداند و در عین حال دولت درآمد و ثروت را تا حد ممکن به شکل عادلانه کنترل، تنظیم و توزیع میکند.
در این دیدگاه، دولت مالک همه بنگاهها و ابزارهای تولید نیست. احزابی که چنین تفکری داشتند، نام سوسیالیست را حفظ کردند و بر تعهدشان به آزادیهای سیاسی و مدنی تأکید کردند؛ به ویژه در برابر اعمال نظامهای کمونیستی مانند اتحاد جماهیر شوروی.
نمونهای از نظامهای کمونیستی که تحتتأثیر نظام کمونیستی چین در کشور کامبوج شکل گرفت، رژیم خمرهای سرخ بود. برای آشنایی با نمونهای از گرایشهای دیکتاتوری در چنین حکومتهایی، مطالعه کتاب اول پدرم را کشتند را از دست ندهید.
سوسیالیسم از ایده تا عمل؛ سوسیالیسم تخیلی چیست؟
سوسیالیسم تخیلی یا سوسیالیسم ایدئالیستی (Utopian Socialism) نامی است که کارل مارکس بر سوسیالیستهای پیش از خودش نهاد.
مارکس معتقد بود بیشتر کسانی که در اوایل قرن هجدهم به باورهای سوسیالیستی گرایش داشتند، نسبت به بهرهکشی شدیدی که سرمایهداری به کارگران تحمیل میکرد، اعتراض داشتند. هرچند اعتراض آنها بجا بوده است، اما مارکس معتقد بود بیشتر آنها صرفاً خیالپردازانی بودند که به دنبال آرمانشهر یا مدینه فاضله میگشتند.
در واقع دو دلیل اصلی باعث میشد که این افراد سوسیالیست تخیلی نام بگیرند:
- آنها معتقد بودند نظام سرمایهداری کاملاً غلط و کاملاً اصلاحناپذیر است؛
- آنها نتوانسته بودند راهکارهای دقیق و عملی برای رسیدن به جامعه مطلوبشان ارائه دهند.
درواقع، سوسیالیسم تخیلی، مبتنی بر احساسات است و بدون تحلیل علمی از پدیدههای اقتصادی و اجتماعی و بدون ارائه راهکارهای علمی برای رفع مشکلات اقتصادی یا پیاده شدن نظام اقتصادی مورد نظر، صرفاً درباره جامعه آرمانی دادِ سخن میدهد.
سخن آخر
در این مقاله در خصوص سوسیالیسم و ویژگیهای آن صحبت کردیم و سعی کردیم پاسخ مناسبی به سؤال سوسیالیسم چیست بدهیم. سوسیالیسم مکتبی سیاسی- اقتصادی است که بر نفی مالکیت خصوصی، اصالت جمع و برابری تأکید دارد و در تقابل جدی با سرمایهداری قرار میگیرد.
سوسیالیسم مکتبی سیاسی- اقتصادی است که بر نفی مالکیت خصوصی، اصالت جمع و برابری تاکید دارد و سرمایهداری خصوصی (آنچه در نظامهای کاپیتالیستی وجود دارد) را عامل فساد و نابرابری میداند.
سه ویژگی اصلی نظام سوسیالیستی عبارت است از: اصالت جمع و ارجحیت منافع عمومی بر منافع فردی، برابری و کاهش تضاد طبقاتی و نفی مالکیت خصوصی و برقراری مالکیت دولتی.
بسیار عالی و آموزنده بود .