فرقی ندارد که قصد حل یک معادله سه مجهولی را دارید یا میخواهید یک نقاشی هایپررئال به سبک نقاشیهای ریچارد استس ایتالیایی، خلق کنید. در هر حال مهندسی معکوس (Reverse Engineering) به کمکتان میآید تا این بار از آخر به اول ماجرا را بشکافید و با کنار هم قرار دادن عناصر به جواب برسید.
درسال ۱۹۳۲ کارخانه ماشینسازی تویوتای ژاپن اولین فعالیتش را با موتور کرایسلر و سپس شورلت به سبک کپیبرداری از روی نمونههای آمریکایی آغاز کرد. این در حالی بود که اگر ژاپن صنعت خودروسازی خود را به شیوه کپیبرداری آغاز نمیکرد، امروز جزو کشورهایی که کیفیت محصولاتش را تحسین میکنیم، نبود.
اما کارایی این شگرد خاص و مفید چیست که توانسته انقلابی در صنعت ژاپن یا سایر کشورهای توسعهیافته راه بیندازد؟ در این مطلب از بوکاپو میخواهیم شما را با مفهوم مهندسی معکوس و کاربرد آن آشنا کنیم.
تعریف مهندسی معکوس
مهندسی معکوس شما را از پاسخ به سوال، یا فرایند رسیدن به خود پاسخ میرساند. زمانی که دانش یا فناوری به کار رفته در یک محصول، خدمات یا نتیجه را نمیدانید، این شیوه مهندسی کمکتان میکند تا با هدف تولید مجدد آن محصول، خدمت یا نتیجه، به جزئیات آن و فرایندی که طی کرده است، پی ببرید.
در جایی دیگر، وقتی باید از دل سختترین تصمیمات زندگیمان بیرون بیاییم، قصد داریم با تماشای نهایت اتفاقی که ممکن است رقم بخورد، قدمهایمان را برای آن انتخاب تعیین کنیم. اینجا نیز ردپایی از پردازش معکوس میبینیم که کمکمان میکند از کلیات یک اتفاق یا تصمیم به جزئیات آن برسیم. در واقع با یک برنامهریزی استراتژیک بر اساس پاسخ به سه سوال زیر، سعی در حل مساله داریم:
- الان کجا هستیم
- به کجا میخواهیم برسیم
- چگونه به جایی میخواهیم، برسیم
البته در مورد تصمیمگیریهای ما قانون ۹۰ درصد به کمکمان میآید. طبق این قانون تنها باید دست به انتخابهایی زد که امتیاز آن بالای ۹۰ درصد است و تصمیماتی با امتیاز زیر ۹۰ درصد را فراموش کنیم. به این ترتیب میتوانیم فرع را فدای اصل کنیم. برای آشنایی بیشتر با این قانون مفید و تصمیمگیری بهتر، پیشنهاد میکنیم کتاب فوق العاده اصل گرایی را مطالعه کنید تا بتوانید در هر لحظه بهترین تصمیم را بگیرید. خلاصه کتاب اصل گرایی در بوکاپو موجود است.
چند مثال عینی در مورد مهندسی معکوس
- اگر فردی بخواهد به نتیجه موفقیتآمیزی که افراد موفق میرسند دست پیدا کند، باید رفتار آنها را بررسی کند تا با الگوبرداری از آن رفتارها بتواند به دستاورد مورد انتظارش که قبلا افراد دیگر به آن رسیدند، دست پیدا کند.
- زمانی که قصد حل معادلات پیچیده درجه سه را در آزمون کنکور دارید، کافی است هر گزینه را در معادله مورد نظر قرار دهید و هر کدام به جواب رسید، به عنوان جواب نهایی انتخاب کنید.
- وقتی به عنوان مربی یا بازیکن یک تیم، شاهد تیم قویتر از تیم خودتان باشید که بهتر از شما عمل میکنند، ناچارید با بررسی تاکتیکهای تیم مقابل، ساختار تیم را جوری تغییر دهید تا تیمتان را به نتیجه مطلوب برسانید.
در تمام این موارد ردپایی از مفهوم مهمی به نام مهندسی معکوس به چشم میخورد. یعنی از یک “نتیجه کل”، به فرایند و جزئیات اولیه میرسیم و با بررسی و تحلیل آنها به شناخت “کل” میرسیم. به خصوص زمانی که انتخاب و تصمیم گیری برای حل یک مسئله برایمان سخت میشود، به کمک این روش میتوانیم از بین گزینههای مختلفی که پیش رو داریم با پیشبینی انتخاب و عواقب آن، تصمیم بگیریم.
اما قضیه تصمیمگیری به همین سادگیها هم نیست! به خصوص که طبق کتاب پارادوکس انتخاب، بخشی از تصمیمگیری ما توسط خاطراتمان کنترل میشود و خاطراتمان نیز اکثرا مغرضانه است. در این زمینه اگر میخواهید بدانید چطور از پس انتخابهای سخت و گزینههای زیاد، پیروزمندانه بیرون بیایید و حس بهتری از انتخابتان داشته باشید، پیشنهاد میکنیم این کتاب را مطالعه کنید.
مهمترین دلایل استفاده از مهندسی معکوس
استفاده از این روش دلایل زیادی دارد؛ در ادامه برخی از مهمترین دلایل آن را با هم بررسی میکنیم.
صرفه جویی در زمان
این شیوه مهندسی کمک میکند تا زمان فرایند تولید یا توسعه محصول کمتر شود. به این ترتیب در بازار پررقابت امروز در عین رسیدن به تکنیکهای جدید تا حد زیادی میتوانید در زمان خود صرفه جویی کنید. مهندسی به شیوه معکوس این امکان را ایجاد میکند تا با در نظر گرفتن ابعاد، اندازه و ویژگیهای مختلف یک محصول، بتوان مدیریت زمان آن را افزایش داد.
صرفهجویی در هزینهها
یک تجزیه و تحلیل خوب با استفاده از مهندسی به شیوه معکوس، به خصوص در پروژههایی که هزینه سرمایهگذاری برای تولید قطعات آن بالا است، میتواند باعث صرفهجویی در هزینهها شود.
دستیابی به دانش فنی و تخصصی
کشورهای در حال توسعه که در بخش فناوری و نوآوری، در سطح پایینتری قرار دارند، با استفاده از این شیوه میتوانند به فناوری و دانش تخصصی محصولات و اطلاعات دیگر دست پیدا کنند و در کنار مهندسی مستقیم و روشهای ساخت قطعات، محصولات یا خدمات مجهزتری تولید کنند.
رفع معایب و افزایش قابلیتها
مثال تیم فوتبال را به یاد دارید؟ مهندسی معکوس کمک میکند تا قابلیتها و عیوب یک محصول، خدمات یا یک نتیجه را بررسی کنیم و آن را بهبود دهیم. به این ترتیب به کمک پیشفرضهای موجود میتوانیم نتیجه یا تصمیم بهتر و باکیفیتتری بگیریم. چرا که اکثر تصمیمات ما همانطور که نویسنده کتاب سقلمه گفته است، بر اساس پیشفرضهای درونی گرفته میشود.
در نتیجه بر اساس همین پیشفرضها میتوانیم کاری کنیم که با وجود بیتجربگی یا دانش خاص، دست به عمل درستی بزنیم. خلاصه کاربردی و مفید این کتاب را در بوکاپو بخوانید تا ببینید چطور شرکتها از این ویژگی برای فروش محصولاتشان به ما استفاده میکنند.
کاربرد مهندسی معکوس
این روش که نوعی شیوه حل مساله است، صرفا در مهندسی یا ساخت یک محصول کاربرد ندارد. حتی در روانشناسی، معماری، موسیقی و حل مسائل ریاضی و معادلات هم میتوانید کاربرد آن را ببینید. مثلا در زمانهایی که:
در همه این موارد، پای مهندسی به شیوه معکوس در میان است.
مهندسی معکوس در نرم افزار
کدنویسی برای برنامهنویسان حکم نفس کشیدن را برایشان دارد. آنها حتی اگر موفق به استفاده از ۱۰۰ درصد مغز خود شوند، اما گاهی ممکن است با یک برنامه نرمافزاری یا حتی بازی سادهای مواجه شوند که برای پیاده سازی مجدد آن نیاز به سورس کد دارند. در این صورت میتوانند از شیوه مهندسی معکوس بهرهمند شوند.
مهندسی معکوس در مکانیک
این شیوه، در مکانیک زمانی به کار میآید که مثلا شما قصد دارید یک دستگاه یا محصول خارجی را در داخل ایران تولید کنید. برای این کار، ابتدا از طراحی، نحوه عملکرد، آنالیز مواد تا قطعات و ساز و کار جزئی دستگاه را بررسی میکنید. حال دانش طراحی و ساخت آن را که پیدا کردهاید و میتوانید با تغییرات دیگر، نسخه بهتری از آن را بسازید.
از آن جایی که در طراحی و تولید یک محصول از صفر تا صد همیشه خطا وجود دارد و موجب از بین رفتن زمان و هزینه میشود، با مهندسی معکوس میتوان تا حد زیادی از بروز این خطاها جلوگیری کرد. نمونه آن، طراحی خودروهای مرسدس بنز شرکت ژاپنی تویوتا که برگرفته از طراحیهای کمپانیهای آمریکایی بود.
مهندسی معکوس در معماری
وقتی به یک بنای تاریخی وارد میشوید، اگر معمار باشید احتمالا توجهتان به شیوه طراحی آن فضا و کارکرد آن جلب میشود تا بتوانید از طریق تحلیل جزئیات به شیوه طراحی فعلی برسید. در معماری با تحلیل فضاها و کارکردشان میتوان به روند شیوه طراحی فضا رسید.
به این ترتیب با استفاده از مهندسی به شیوه معکوس، با کشف اصول و جزئیات پایهای هر طراحی میتوانید ساختار تغییرات و طراحی هر فضا را بفهمید و خلاقیت هنریتان را به جنبش درآورید.
مهندسی معکوس در مدیریت
زمانی که کل فرایند مدیریت و بازاریابی را به زیرمجموعههای مشخصی تقسیم میکنیم، خود هر زیر مجموعه نیز با پردازش معکوس بررسی میشود. برای مثال فرض کنید قصد راهاندازی یک کمپین بازاریابی را دارید، با استفاده از پردازش معکوس میتوانید کمپین موفق رقیب را بررسی کنید تا با بررسی جزئیات آن کمپین و اجرای بهتر آن در کمپین خودتان، شما نیز نتیجه موفقیت آمیزی داشته باشید.
مهندسی معکوس در زندگی
نمیتوان منکر این شد که وقتی به آینده فکر میکنیم، دلهره ریزی در جانمان نقش میبندد و دست و پایمان را برای تصمیماتمان میلرزاند. اما این وسط، حقیقتی ملموس وجود دارد و آن «ابدی نبودن نعمت زندگی کردن» است.
زمانی که پذیرفتن مرحله آخر زندگی، یعنی «مرگ» از عمق وجودمان جاری شود، آن وقت تمام شنبههایی که به خودمان قول شروع کردن دوباره دادیم، تمام کارهایی که برای انجامش به دنبال فرصت مناسب هستیم و تمام لحظههایی که «برای بعدا» گذاشتیم تا تجربه کنیم، سر میرسد. چون جایی در وجودمان هست که میگوید:
فرقی نمیکند اولویتتان تاسیس بزرگترین خیریه معلولین در جهان است یا خوردن شکلاتی که در آخرین کادوی ولنتاین نصیبتان شده، مهم این است بدانید اگر همین لحظه زندگیتان به پایان برسد، از انتخابتان خوشحال هستید و در عین حال اگر ۱۰۰ سال دیگر هم زندگیتان ادامه داشته باشد، باز همین انتخاب را خواهید داشت.
سخن آخر
مهندسی معکوس مساله را از آخر به اول حل میکند. یعنی پاسخ را دارید و با بررسی جزئیات سعی دارید به سوال برسید. سپس با علم به جزئیاتی که در این مسیر کشف کردید، قصد دارید خدمت، محصول، پاسخ یا فرایندی بهینهتر داشته باشید.
از این شیوه نه فقط در مهندسی، بلکه در برنامهریزی و تعیین هدف هم میتوانیم استفاده کنیم. ما از شیوه پردازش معکوس استفاه میکنیم، چون:
نوعی شیوه حل مساله است که از پاسخ شروع میشود. زمانی که جواب یک سوال را داریم اما سوال یا شیوه راه حل آن را نمیدانیم، مهندسی معکوس به کمکمان میآید تا با استفاده از کلیات و نتیجه نهایی، ما را به کشف جزئیات و فرایندها برساند.
این شیوه حل مساله نه فقط در مهندسی و صنعت، بلکه در سادهترین امور زندگی از حل مسائل ریاضی تا تعیین اهداف بزرگ زندگی، برنامهریزی و کسب و کار نیز به کارمان میآید. در نتیجه با دانستن نتیجه و هدف نهایی، به شیوه رسیدن به آن و در نهایت گام اولی که باید برای آن برداریم، خواهیم رسید.