اشتباهات زندگی، عبارتی آشنا برای همه ماست. همه ما کموبیش دچار اشتباهاتی شدهایم که سبک زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده و باعث شده، بعدها از انجام دادن آنها، احساس پشیمانی و ندامت داشته باشیم. جلوی آیینه ایستادهایم، خود را سرزنش کردهایم و به فرد داخل آیینه، حسابی دشنام دادهایم!
بیشترین اشتباهات زندگی ما انسانها چیست؟ راه های درس گرفتن از اشتباهات زندگی چیست؟ افراد موفق چطور از اشتباهات بزرگ زندگی، درس میگیرند و چگونه با آنها مقابله میکنند؟ در این مقاله به تمام این پرسشها پاسخ میدهیم.
اشتباهات زندگی
هر انسانی در طول زندگی، مرتکب اشتباهاتی میشود که این اشتباهات میتوانند مسیر زندگیاش را به کلی تغییر دهد. همه ما در نقاط عطف زندگی، تصمیمهایی میگیریم که میتواند ما را به عرش ببرد یا به فرش برساند.
هنری باکلی سیاستمدار و قانونگذار استرالیایی، دربارۀ اشتباهات زندگی میگوید: «اشتباهات هزینه دارند و یک نفر باید این هزینه را بپردازد. زمان اصلاح یک اشتباه قبل از انجام آن است. سه دلیل برای انجام اشتباه وجود دارد؛ من نمیدانستم که…، من فکر نمیکردم که…، من اهمیتی نمیدادم که…»
سه دلیلی که باکلی برای ارتکاب اشتباه بیان کرده است، قابل تامل است و میشود ساعتها روی آن بحث و گفتوگو کرد اما این سیاستمدار استرالیایی، در مورد اصلاح اشتباهات زندگی، کمی سختگیرانه صحبت کرده است و راه بازگشتی نگذاشته است، هر چند گفتهاند که «علاج حادثه قبل از وقوع باید کرد» ولی قطعا میتوان اشتباهات زندگی را اصلاح کرد و از آنها درس گرفت که در ادامه به این موارد میپردازیم.
بزرگترین اشتباه زندگی؛ ۲۰ اشتباهی که قبل از مرگ باید با آنها آشنا شویم
شاید یکی از سختترین انتخابها، انتخاب یک اشتباه به عنوان بزرگترین اشتباه زندگی است. هر فردی در طول زندگی مسیری را طی میکند و اشتباهات هر مسیری متفاوت است. در ادامه به لیستی از بزرگترین اشتباهات زندگی اشاره میکنیم که هر کسی باید با آنها آشنا شود تا از انجام این اشتباهات دوری کند.
- نگرانی در مورد حرف مردم!
- عدم گفتوگو در مورد احساسات با دیگران
- دنبال نکردن علایق در زندگی
- بحث و جدل کردن مداوم با عزیزترین افراد زندگی
- تلاش برای راضی کردن همه
- به اندازه کافی در لحظه زندگی نکردن
- زیاد کار کردن
- مسافرت کم در طول زندگی
- حرفشنوی بیش از حد از دیگران
- اهمیت ندادن به سلامتی
- ریسک نکردن در زندگی
- نگرانی بیش از حد
- زمان کمی را با خانواده سپری کردن
- خودخواهی!
- کمک نکردن به دیگران
- همیشۀ خدا ناراحت بودن
- اعتقاد به بدشانسی!
- در گذشته ماندن و در گذشته زندگی کردن
- تکرار مداوم یک اشتباه!
- و…
اگر میخواستیم لیست اشتباهات بزرگ زندگی را ادامه دهیم، میتوانستیم طومار بلند و بالایی را تهیه کنیم که خواندنش، حوصله همه را سر میبرد. برای اینکه در زندگی، اشتباهات بزرگی را انجام ندهیم، میبایست عادتهای زندگیمان را اصلاح کنیم. همین مسئله جایگزینی عادتهای بد با عادتهای خوب فرآیندی چالشبرانگیز اما بسیار سودمند است. احتمالا با بررسی نتایج عادتهایتان به خوبی میتوانید مشخص کنید که کدام یک نیاز به تغییر دارند اما شاید برای پیدا کردن روش درست ترک عادتهای بد، به کمک و آگاهی بیشتری نیاز داشته باشید. جیمز کلییر در کتاب عادتهای اتمی روش سادهای را برای ایجاد عادتهای خوب و ریشهکن کردن عادتهای بد معرفی کرده است که پیشنهاد میکنیم آن را مطالعه کنید.
انتخاب اشتباه زندگی؛ یک چرخه شیرینِ تباهکننده!
اگر بخواهیم یک اشتباه را به عنوان بزرگترین اشتباه زندگی انتخاب کنیم، یک مورد گوی سبقت را از بقیه میرباید که همه افراد میتوانند دچارش شوند و آن چیزی نیست جز تکرار یک اشتباه!
بعضی اشتباهات اینقدر شیرین هستند که بارها آن را تکرار میکنیم و این تکرار، ما را در یک چرخه گرفتار میکند که چیزی جز زوال و نابودی برای ما ندارد. مثلا انتخاب اشخاصی با خصوصیات اشتباه برای برقراری رابطه عاطفی یا انتخاب مشاغلی که هیچ علاقهای به آنها نداریم.
راه های درس گرفتن از اشتباهات زندگی؛ ۸ مرحله تا رستگاری!
راه های درس گرفتن از اشتباهات زندگی میتواند به تعداد انسانهای روی کره زمین باشد، اما ما یک سیستم هشت مرحلهای را معرفی میکنیم که میتواند در درس گرفتن از اشتباهات زندگی موثر باشد. روش انجام هر مرحله از این سیستم بسته به نوع و میزان اثرگذاری هر اشتباه، متفاوت خواهد بود.
مرحله اول: آگاهی از اشتباه
این مرحله شاید خیلی بدیهی به نظر برسد، اما در واقع یکی از سختترین مرحلههای این سیستم است. چرا؟ زیرا ما معمولا در مواجهه با اشتباهات و نواقص خود، مشکل داریم. وقتی اشتباهی را انجام میدهیم، معمولا احساس گناه میکنیم یا حالت دفاعی میگیریم. خود را سرزنش میکنیم یا دیگران را مقصر میدانیم یا کاری میکنیم که اثر این اشتباه را به حداقل برسانیم. به این موضوع میپردازیم که واقعا ما «بد» نیستیم و مقصر اصلی این اشتباهات ما نیستیم. به همین دلیل است که ما باید این ذهنیت که اشتباهات بد هستند را از بین ببریم.گاهی ترس مواجه با اشتباهات گذشته، ما را در همین مرحله متوقف میکند. تمام تلاشمان را میکنیم تا به روی خودمان نیاوریم این ما بودیم که مرتکب اشتباه شدیم یا اشتباهمان را کم اهمیت جلوه دهیم. هیچ راه حلی غیر از با شهامت مواجه شدن با این موقعیت، ما را نجات نخواهد داد. اگر عبور از این مرحله برایتان دشوار است، برنی براون در کتاب جرئت بسیار با تجربیات موثرش کمکتان میکند تا آنچه هستید و آنچه دارید را بدون احساس فشار بپذیرید.
مرحله دوم: مشخص کردن علت اشتباه
هنگامی که بالاخره پذیرفتیم اشتباهی رخ داده است، باز هم ممکن است تله دیگری بر سر راهمان باشد. گاهی ممکن است بخواهیم تقصیر را گردن دیگران بیندازیم اما باید با این حس مقابله کنیم و علت اشتباهمان را مشخص کنیم. هر کسی ممکن است اشتباه کند. اما اصل مشکل با پیدا کردن مقصر حل نمیشود. آنچه مهم است یافتن علت و ریشه اشتباه است.
فرض کنیم، دوستمان در ساعات آخر شب، دقیقا زمانی که میخواهیم بخوابیم، با ما تماس میگیرد؛ جواب میدهیم و تا دیروقت صحبت میکنیم، شب به اندازه کافی نمیخوابیم، صبح دیر از خواب بلند میشویم، دیر به محل کار میرسیم و جریمه میشویم. مقصر کیست؟ دوستمان؟ بههیچ وجه، این خودمان بودیم که انتخاب کردیم تا جوابش را بدهیم و تا دیر وقت صحبت کنیم. حالا باید بررسی کنیم که چرا این انتخاب اشتباه را مرتکب شدیم؟
مرحله سوم: آنالیز کردن اشتباه
با پرسیدن سوالات سخت از خودمان میتوانیم یک آنالیز از اشتباهی که انجام دادهایم، داشته باشیم. باید با پرسیدن سوالات درست از خودمان کاری کنیم که تا حد امکان اشتباهات زندگی را به حداقل برسانیم. یکی از راههایی که افراد موفق از اشتباهات بزرگ زندگی، درس عبرت میگیرند، تامل کردن در آن اشتباهات از طریق پرسیدن چند سوال است؛ سوالاتی از قبیل:
- چه چیزی اشتباه پیش رفت؟
- دفعه بعدی، چه کاری را برای جلوگیری از این اشتباه، بهتر میتوانم انجام دهم؟
- از این اشتباه چه چیزی را یاد گرفتم؟
طرح این سوالات مانند غواصی در اعماق دریا برای شناختِ ناشناختههاست! بهتر است پاسخ این سوالات را روی کاغذ بنویسم، وقتی پاسخ این سوالات را روی کاغذ مینویسیم، وضعیت موجود برای ما شفافتر میشود. در ضمن نوشتن روی کاغذ کمک میکند تا در مورد یک تجربه غیرمنطقی یا احساسی، منطقیتر فکر کنیم و اوضاع را بهتر رصد کنیم. شایداین کار باعث شود در این غواصی، صدفی را پیدا کنیم که مروارید گرانبهایی را در دل خود دارد.
اما در این مرحله یک نکته حیاتی است؛ توانایی قضاوت منصفانه. همانطور که در مرحله اول گفتیم که انکار مشکل یا مقصر دانستن اشخاص راه حل جلوگیری از اشتباهات نیست، در این مرحله هم سخت گرفتن بیش از حد، قضاوت ناعادلانه و انتظار بیش از حد از خودمان و دیگران نیز به نوعی از طرف دیگر بوم افتادن است. این کار منجر به خودسرزنشی و احساسات منفی نسبت به خودتان خواهد شد. اگر مطمئن نیستید که قضاوتهایتان از موقعیتهای مختلف صحیح و عادلانه است، مالکوم گلدول در کتاب یک نگاه حرفها و نکات مهمی برایتان دارد. او در این کتاب نقش ناخودآگاه ما در تصمیمات، تاثیر تعصبهای نابهجا و قضاوتهای شهودی و منطقی را به خوبی توضیح میدهد.
مرحله چهارم: گوشکردن به بازخوردها
در برابر انتقاداتها نباید حالت تهاجمی گرفت، چرا که با استفاده از این انتقادها میتوان از اشتباهات بعدی جلوگیری کرد. گفته شده بهترین دوستت کسی است که نقاط ضعفت را به تو میگوید. پس با روی باز از نظرات دوستان و آشنایان استقبال کنیم تا بیشتر و بهتر در مسیر تکامل قرار بگیریم.
مقاله چگونه از طریق قانون پذیرش، حتی بدترین نقاط ضعفتان را هم تبدیل به نقاط قوتتان کنید، یک پیشنهاد مطالعه عالی در چنین مواقعی است. به کمک راهکارهای این مقاله، میتوانید از انتقادهایی که از شما میشود، در جهت رشد خود استفاده کنید.
مرحله پنجم: طراحی نقشۀ راه
از کارهای مهم و ضروری این است که بیشتر وقت خودمان را صرف تفکر دربارۀ بهتر عمل کردن در آینده کنیم. طراحی یک برنامه یا نقشۀ راه میتواند به جلوگیری از اشتباهات مشابه که ممکن است در طی مسیرمان رخ دهد، کمک کند. این برنامه باید تا حد امکان دقیق باشد اما انعطافپذیری در طراحی را فراموش نکنیم، زیرا امکان تغییر در برنامۀ ما وجود دارد. برای اینکه نقشه راهمان را بهتر از قبل ترسیم کنیم، لازم است بتوانیم مسائل را شفافتر از قبل پیشبینی کنیم. رولف دوبلی همان کسی است که با کتاب هنر شفاف اندیشیدن در این کار مهم کمکتان میکند.
باید راهی برای مسئولیتپذیر بودنمانْ پیدا کنیم، خواه این راه، کمک گرفتن از یک همراه برای اجرای این طرح باشد، خواه پیگیری پیشرفت اجرای نقشه روی تقویم باشد. البته ذکر این نکته لازم است که بدانیم راهی که برای یک نفر کار میکند، ممکن است برای فرد دیگر جواب ندهد.
مرحله ششم: ساخت یک برنامه روزانۀ بدون نقص
ساخت یک روتین روزانۀ قوی برای جلوگیری از اشتباهاتِ مبتنی بر عملکرد، لازم و ضروری است. رسیدن به عادتهای جدید و موثر نیازمند یک برنامه روزانۀ بدوننقص است. این برنامه میتواند به ما در روند عیبیابی اشتباهات زندگی کمک کند زیرا شناسایی این اشتباهات با این برنامه آسانتر میشود.
چارلز داهیگ در کتاب قدرت عادت به ما کمک میکند تا عادتهایمان را اصلاح کنیم تا بتوانیم یک روتین روزانۀ بدوننقص را اجرا کنیم.
مرحله هفتم: به دیگران بیاموزیم
وقتی با راه های درس گرفتن از اشتباهات زندگی آشنا شدیم و از اشتباهی درس گرفتیم، بیایید این تجربه را با دیگران هم به اشتراک بگذاریم تا دیگر افراد، این اشتباه را انجام ندهد. خیر و خوبی را با این کار گسترش میدهیم و دنیا را زیباتر میکنیم.
مرحله هشتم: ذهنیتمان را گسترش دهیم
هر چه به عدد سنمان افزوده میشود، تغییر پیشفرضها و یادگیری چیزهای جدید سختتر میشود. به همین دلیل باید تلاش مضاعفی داشته باشیم تا ذهنیتمان را گسترش دهیم. همیشه خود را انسانی بدانیم که ظرفیت و پتانسیلِ رشد و تکامل را دارد. همیشه سعی کنیم، امروز چیزی را یاد بگیریم که دیروز نمیدانستیم. هر روزمان، بهتر از دیروزمان باشد.
برای عبور موفقیتآمیز از این مرحله، نیاز داریم دوباره فکر کنیم. به دیدگاههایمان، به نحوه قضاوت و تصمیمگیریهایمان و به باورهایمان. آدام گرنت راهنمای خوبی برای دوباره فکر کردن است. او در کتاب دوباره فکر کن توضیح میدهد که با تجدیدنظر نکردن در افکار، اعمال و روابط خود چه ضرری به خود میزنیم.
نکته طلایی:
هیچکس در دنیا کامل نیست و این نقصهای ماست که امکان رشد و پویایی را به ما در جهت بهبودشان میدهند.
افراد موفق چگونه از اشتباهات بزرگ زندگی درس عبرت میگیرند؟
بیایید چشمانمان را ببندیم و خودمان را جای افراد موفق بگذاریم، افراد موفق بعد از انجام اشباهات بزرگ زندگی چه کاری انجام میدهند؟ چگونه از این اشتباهات درس عبرت میگیرند؟
امی موری، رواندرمانگر و نویسنده کتاب پرفروش ۱۳ کاری که افراد هوشمند انجام نمیدهند، در مقالهای در وبسایت فوربس (Forbes) به پنج مورد اشاره میکند که افراد موفق چطور از اشتباهات بزرگ زندگی درس عبرت میگیرند:
-
پذیرش اشتباهات
سرزنش دیگران یا شانه خالی کردن از مسئولیتِ اشتباهات، دردی را از کسی دوا نمیکند. قبل از اینکه بتوانیم از اشتباهات خود درس بگیریم، نیاز است تا مسئولیت کامل در ارتکاب اشتباهات زندگی را بپذیریم.
-
پرسیدن سوالات سخت
دقیقا همان مرحله آنالیز کردن اشتباه است که بالاتر بیان کردیم.
-
طرح یک برنامه و نقشه
در قسمت قبلی، بهطور کامل دراینباره صحبت کردیم.
-
سختتر کردن اشتباه دوباره
برای اینکه مسیرها و میانبرهای اشتباه را انتخاب نکنیم، فقط به نیروی اراده نباید تکیه کنیم، باید مسیر دوباره اشتباه کردن و دوباره گند زدن را سختتر کنیم. راههای خلاقانه زیادی برای ایجاد نظم و انضباط وجود دارد بهطور مثال اگر دائماً با سر زدن به شبکههای اجتماعی وقت خودمان را تلف میکنیم، یکی از کارهایی که میتوانیم انجام دهیم، قطع کردن نوتیفیکیشنها و دور کردن گوشی از خودمان است. مثلا اگر کارمان با لپتاپ است، وقتی در خانه روی میز کار نشستهایم، گوشی را روی تخت با حداقل فاصله دو متری از میز بگذاریم.
-
تهیه یک لیست از دلایلی که چرا نمیخواهیم دوباره اشتباهات زندگی را تکرار کنیم
گاهی فقط یک کار کوچک یا حتی یک لحظه غفلت باعث میشود تا در انجام کاری که نباید انجامش دهیم، زیادهروی کنیم و مرتکب یکی دیگر از اشتباهات زندگی شویم. تهیه یک لیست از دلایلِ چرایی ماندن در مسیر درست، میتواند به ما کمک کند تا در سختترین لحظات هم آرامش و نظم خودمان را حفظ کنیم و تصمیمات درستی بگیریم.
از اشتباه کردن نترسیم!
گاهی ترس از اشتباه کردن باعث میشود در انجام کار درست، تردید کنیم و مانعی را جلوی ماشین تکامل و رشدمان ببینیم. پائولو کوئیلو نویسنده کتاب پرفروش کیمیاگر در مورد عدم ترس از اشتباه کردن میگوید: «وقتی مسیرت را پیدا کردی، نباید بترسی. باید شجاعت کافی برای اشتباه کردن را داشته باشی. ناامیدی، یاس و شکست، ابزارهایی هستند که خداوند برای نشان دادن راه به ما استفاده میکند.»
البته یادمان باشد که نباید بیگدار به آب زد. باید مسیر را درست انتخاب کنیم، انتخاب مسیر غلط، میتواند به بزرگترین اشتباه زندگی ما تبدیل شود. منظور کوئیلو از اشتباه، زمین خوردنهایی است که در طول مسیری که مقصدش مشخص است، رخ میدهد. البته باید از همین اشتباهات کوچک هم درس گرفت تا دوباره مرتکب آنها نشویم.
یادتان باشد هر اتفاقی که بیفتد، شما باید بهترین دوست خودتان باقی بمانید. پس هرگز خودتان را سرزنش نکنید، خودتان و تواناییهایتان را زیر سوال نبرید و به خودتان حرفهای منفی نزنید. برای اینکه ذهنتان را از فرکانسهای منفی به هنگام اشتباه کردن خالی کنید، مطالعه کتاب مرا بیرون بیاور راهکارهای موثری را در اختیارتان میگذارد.
سخن نهایی؛ فن آخر استاد
گاهی اوقات اشتباهات زندگیمان اشتباهات بزرگی نیستند، بلکه مجموعهای از انتخابهای کوچکاند که منجر به شکست میشوند. پس لازم و ضروری است فارغ از اندازه آنها، به اشتباهات زندگی توجه کنیم، خواه کوچک باشند، خواه بزرگ.
تاثیرگذار باش!
در انتها یک درخواست از شما داریم؛ میخواهیم که تاثیرگذار و جریانساز باشید! بهقول رالف نادر نویسنده و وکیل آمریکاییلبنانی، «بهترین آموزگار تو، آخرین اشتباه توست!»، بیایید از اشتباهات زندگی، نحوه مقابله با آنها و درسی که از آنها گرفتهاید، بگویید و آموزگار دیگران باشید.
بهطور قطع تجربۀ شما میتواند مسیر فرد دیگری را تغییر دهد. در بخش کامنتها منتظرتان هستیم تا تجربیات شما را بشنویم.
اشتباهات زیادی وجود دارد که میتوان از آنها به عنوان بزرگترین اشتباه زندگی افراد نام برد. اما تکرار مداوم و پیوسته یک اشتباه، بزرگترین اشتباه زندگی یک انسان است که میتواند در طول عمرش مرتکب شود.
راهکارهای زیادی برای عدم تکرار اشتباه در زندگی وجود دارد. اولین و مهمترین راهکار پذیرفتن اشتباه است. طراحی یک نقشه برای تحلیل و بررسی اشتباهات گذشته، از راههای دیگر جلوگیری از تکرار اشتباه در زندگی است.
سلامم خسنه نباشین دختر ۱۵ ساله اصلا پایبند اهدافم نیستم هدفم دانشگاه روانشناسی تهران هس
ولی اصلا حال وحوصله اینو ندارم درس بخونم افکار منفی به سراغ میاد چیکار کنم من واقعا از حماقت های خودم خسته شدم به یک نفر نیاز دارم بهم یاد بده تو دوران جا زدن منو کمک کن
امسال اصلا خیلی دیگه بدتر شدم سال قبل شجاعت بیشتر بود گفتم معدلم باید ۲۰ بیاد شد ۱۹ /۸۶ ولی الان حتی نمی تونم یه ساعت درس بخونم فک میکنم دوباره اشتباه میکنم دوباره میرم سراغ اشتباهات قبلیم افکار منفی میاد به سراغم😔میگم نتیجه ی تلاشم فایده نداره دوباره حماقت میکنم مندوست دارم یه دختر محکم وقوی باشم من خیلی دوست دارم یه ادم موفق شوم اعتماد به نفس بیشتری داشته باشم رتبه عالی تو کنکور بیارم…
ولی تو همه ی اینا نمیتونم تنهایی خودمو بکشم بالا نیاز به یه مشاوره دارم نیاز به حمامی کسی که بتونه کمک کنه متاسفانه وضع خانوادهم هم زیاد خوب نیس که مشاوره بگیرم ..من الان چطور تنهایی خودمو این افکارمو جمع وجور کنم چطور تنهایی تو سختیا تحمل کنم چطور دیگه حماقت نکنم ایا واقعا میشه تغییر؟😐💔😔
تروخدا جواب بدین
ببخشین خیلی طولانی شد
سلام وقت بخیر
از مقایسه کردن خودتون با دیگران دست بردارید
حتی اگه اشتباهات گذشته را تکرار کردی خودتون رو سرزنش نکنید
صبور باشید
به خدا توکل کنید
من کلا بعد از ۳ سال رفتم مدرسه و هیچ دوستی پیدا نکردم هیچ دشمن پیدا کردم، کلا دو هفته است رفتم مدرسه دو تا مشکل بزرگ درست کردم. یک چک زدم تو صورت یکی و یکی از بچه ها مسخره ام کرد با قمقمه زدم تو سرش و نصف کلاس رفتن پیش مدیر از پیش من بد گفتن، یکیشون رو به بابام گفتن و بابام خیلی عصبانی شد و گفت یک بار دیگه بشنوم شر درست کردی من می دونم و تو، ایترس دارم که اگه اون سه تای دیگه به گوشش برسته چی میشه
خیلی استرس دارم
نمی دونم چیکار کنم