احتمالا در سالهای اخیر این کلمه را زیاد شنیدهاید. اغلب افراد تصور درستی از تفاوتهای بین انواع دیگر کسبوکار و استارتاپ (startup) ندارند اما ما در این مطلب قصد داریم به زبانی ساده بگوییم «به چه کسبوکاری استارتاپ میگویند؟» و سپس مراحل راهاندازی آن را توضیح دهیم و نمونههای موفق آنرا معرفی کنیم.
طبق آمار ۲۱ درصد استارتاپها در سال اول، ۳۰ درصد در سال دوم فعالیت و ۵۰ درصد آنها در سومین سال فعالیتشان به شکست محکوم میشوند. بنابراین اگر مسیر را به درستی و دقیق طی نکنیم احتمالا دیر یا زود، پشت تمام آرزوهایی که برای راهانداختن کسبوکارمان داشتیم، به زمین میمالد.
برای این که چنین اتفاقی نیفتد، در مجله بوکاپو راهنمای صفر تا صد استارتاپ و نحوه راه اندازی آن را برایتان گفتیم. همراه ما باشید.
استارتاپ چیست؟
در تعریف استارتاپ اگر به دیکشنری وبستر رجوع کنیم، میبینیم در اینجا به یک کسب و کار جدید (A new business) استارت آپ گفته است.
طبق این تعریف اگر شما یک پیج اینستاگرام راه انداختید که از آن کسب درآمد میکنید، یا یک مغازه یا شرکت جمع و جوری در حوزه فناوری راه اندازی کردید، همه این موارد جزو همین دستهبندی محسوب میشود.
در این میان بهتر است به تعریف استیو بلنک در مورد استارتاپ اشاره کنیم. در تعریف او از این صنعت پرجوش و خروش، ۳ ویژگی کلیدی به چشم میخورد:
- ارزش آفرینی
- تکرار پذیر بودن (repeatable business model)
- مقیاس پذیری (Scalable Business Model)
استارتاپها معمولا در شروع، هنوز به طور دقیق نمیدانند که محصولشان چیست و چه مشتریانی دارند. اما هدف آنها ایجاد ارزش برای مشتریان است.
فعالیت آنها طوری است که میتوانند خدماتشان را از محصولی به محصول دیگر گسترش دهند. فعالیتشان طوری است که اگر ابتدا برای ۲۰ مشتری خدمات دارند، در مقیاس بزرگتر برای ۲ هزار یا ۲۰ هزار مشتری دیگر نیز میتوانند آن را انجام دهند.
کار استارتاپی
بنابراین فرقی نمیکند که کسب و کار شما در مرحله نوزادی یا بلوغ است یا در مورد تکنولوژی، یا غیر مرتبط با این صنعت است. اگر کسبوکاری دارید که دغدغههای زیر را دارد، شما دارای یک استارتاپ هستید:
- ارزش آفرینی
- مقیاس پذیری
- تکرار پذیری
اما اگر هنوز شروع نکردید، چطور؟ در ادامه برایتان گفتیم.
شرکت های استارتاپی چیست؟
شرکت استارتاپی (startup company) به شرکتهایی میگویند که با همان ایده اولیه کارآفرینی استارت خورده است اما تفکر بلند مدتی که بنیان گذاران آن دارند، قصد دارد آن را تبدیل به یک کسب و کار بزرگتر کند.
شرکتهای استارتاپی کارمندان محدود اما باانگیزه دارد و با تاثیر گستردهای که بر بازار دارند، سرعت رشدشان بالاست. این شرکتها با پتانسیلی که از خود نشان میدهند، اغلب نیاز به سرمایه گذار دارند.
چرا که در ابتدا هزینههای سربار شرکت از درآمدی که به دست میآورند، بالاتر است. این شرکتها، بانگیزه و پویا هستند و به هدف اجرای ایده استارتاپی خود و گسترش آن شکل گرفتند.
هدف استارتاپ چیست؟
برای تعیین هدف در استارتاپ باید جواب دو سوال را بدهید: چه کاری باید کرد و چگونه آن را انجام داد. همه ما میدانیم که باید تمرکزمان را روی چیزهایی که قابل کنترلمان است بگذاریم. در مورد استارتاپ نیز همین است.
ورودی را میتوانید کنترل کنید اما خروجی دست شما نیست. خروجی به معیارهای زیادی مانند رفتار و روحیه مشتری، عملکرد رقبا، شرایط اقتصادی و … بستگی دارد.
هدف نهایی کارآفرینی که استارتاپ ایجاد میکند، ایجاد ثبات کسب و کار در بازار است. این اتفاق زمانی میافتد که محصول یا خدماتی به بازار ارائه دهید که آدمها به آن نیاز داشته باشند و از آن استفاده کنند. اینجاست که مفهومی به نام SMART به میان میآید.
برای هدفگذاری بایستی طبق ماتریس اسمارت عمل کنید. یعنی اگر هدف استارتاپ شما این پنج ویژگی را داشته باشد، میتواند خیالتان راحت باشد در دوی ماراتن استارتاپها، بلاخره به مقصد خواهید رسید.
- Specific مشخص
- Measurable قابل اندازه گیری
- Achievable قابل دسترسی
- Realistic واقع بینانه
- time-bound دارای زمان بندی
مراحل استارتاپ
زمانی که قصد دارید استارتاپتان را راه بیندازید، مراحلی پیش رویتان است که با دانستن آن، کمتر با چالش روبرو خواهید شد. البته از همین ابتدا خودتان را با مسیر پرپیچ و خمی که میتواند مسیر رشد کاری و شخصیتان را تغییر دهید، آماده کنید. اگر قصد راه اندازی کسب و کارتان را دارید، مسیر ۷ مرحلهای را با هم طی میکنیم:
مرحله ایده در استارت آپ
هر کسب و کاری قبل از شروع از یک ایده سرچشمه گرفته است. این ایده میتواند ناشی از برطرف کردن یک نیاز یا دغدغه از مردم باشد و یا ایدهای را که قبلا وجود داشت، با شیوهای جدید و خلاقانه بهبود داده و معرفی کنید.
در این مرحله، شما صرفا یک برگ برنده در دست دارید، که همان ایده شما است. در ادامه باید این ایده را محک بزنید، بازارش را مطالعه کنید و تحقیقات لازم را انجام دهید تا سرانجام ببینید آیا ارزش سرمایه گذاری و صرف وقت و انرژی دارد یا خیر.
در این مسیر باید اجازه دهید حرفهایها راه موفقیت را به شما نشان دهند. در کتاب راهنمای استارت آپ حتی اگر ایدهتان عملی نباشد، اگر بتوانید زود وارد بازار شوید و در مشکلات پیش پا افتاده راهکار ارائه دهید، موفق خواهید شد.
همان کاری که لینکدین کرد و تبدیل به موفقترین استارتاپها شد. در این مسیر، چالههای زیادی وجود دارد که اگر به سرعت آن را برطرف کنید و ناامید نشوید، میتوانید به موفقیت برسید. این کتاب مسیر استارت آپ و حفظ آن را به شما میگوید.
مرحله نمونه اولیه در استارتاپ
در این مرحله باید minimum viable product (MVP) یا محصول اولیه معرفی کنید تا بتوانید سرمایه یا بازخورد لازم را برای توسعه آن از بازار دریافت کنید. از آن جایی که این مرحله در معمولا جزو مراحل اولیه است، به همین دلیل چندان رشد درآمدی نمیتوان از آن انتظار داشت. چرا که به خاطر همین مرحله بسیاری از محصولات و خدمات استارتاپها به صورت رایگان در اختیار بازار قرار میگیرد تا بتواند سرمایه و بازخوردی بگیرد.
در اینجا میتوانید از تکنیکی که در کتاب استارتاپ ۱۰۰ دلاری گفته شده، استفاده کنید. یعنی ابتدا محصولتان را تبلیغ میکنید تا ببینید که آیا تعداد سفارشها برای تولید این محصول کافی است یا خیر. سپس محصولی را تولید میکنید که بازخورد مثبت و تعداد سفارش بیشتری از آن داشتید.
اینطوری میتوانید بفهمید که آیا ایدهتان ارزش اجرا دارد یا نه. البته همیشه به همین روال ساده نیست. راهکارهای دیگر در خلاصه این کتاب در بوکاپو میتواند کمکتان کند.
مرحله تیم سازی در استارتاپ
به بخش چالش برانگیز ماجرا رسیدیم. فرض کنید که به همراه جمعی از دوستانتان تصمیم گرفتید استارتاپی راه بیندازید. همین ابتدای کار نگاهی به این تیم دو یا چند نفره بیندازید و ببینید که آیا به قدر کافی مناسب چیده شده است؟
چه بسا در ادامه نه تنها در روال انجام کار به مشکل بخورید یا حتی به دوستیتان نیز خدشه وارد میشود. تیم سازی را جدی بگیرید. یک چیدمان به جا از اعضای تیم، مانند پازل کنار هم هستند.
پیشنهاد مطالعه: اصول کار تیمیمرحله معرفی به بازار در استارت آپ
پس از ساخت محصول اولیه، حالا نوبت ارائه به بازار رسیده است. محصول یا خدمات شما، پس از بازنگری و تستهای اولیه وارد بازار شده تا درآمدهایی را برایتان به وجود آورد و استارتاپ را برای رشد آماده کند.
در این مرحله ممکن است لازم باشد برای رشد استارتاپ، نیاز به سرمایه گذار داشته باشید. چرا که در ابتدا درآمدی که از معرفی محصول به بازار به دست میآورید، مدام باید صرف پروموشن کردن محصولتان کنید.
مراحل رشد استارتاپ
به مرحله رشد یک استارتاپ که میرسید، یعنی آن کسب و کار در بازار حضور پیدا کرده و در حال گسترش است. تمرکز در این مرحله بر روی برنامه ریزی برای تثبیت محصول در بازار و توسعه بیشتر است تا سفارشها و استقبال بیشتری دریافت کنید.
در این مرحله از مراحل رشد یک استارتاپ ، بازار هدف محصول مشخص شده است و نیاز به جذب سرمایه بیشتر دارد.
مرحله توسعه در استارتاپها
به این مرحله که رسیدید، باید تلاش کنید تا سهمتان را در بازار بیشتر کنید. احتمالا تا اینجای کار، اگر محصول مشابهی به بازار ارائه کرده باشید، رقبایتان را شناخته باشید.
در محله توسعه، نیاز است با تولید، یا تنوع دادن به محصول و حتی افزایش نمونههای مشابه، سهم بیشتری را در بازار به برند و کسب وکارتان اختصاص دهید. اگر این مرحله به خوبی پیش رود، میتوان انتظار درآمد داشت.
مرحله بلوغ
این مرحله یعنی استارتاپ شما در بازار شناخته و جا افتاده است. حالا باید برای حفظ این شهرت و قدرتی که در بازار به دست آورده تلاش کنید. بسیاری از کسب و کارها و استارتاپها که به مرحله بلوغ میرسند، پس از آن در یک منحنی نزولی گیر میافتند که اگر روال کار و فرایندها را تغییر ندهند، با شکست روبرو میشوند.
بنابراین استراتژی شما در این زمان بستگی به چرخه عمر محصول دارد. منظور از محصول، کسب و کار یا استارت آپتان است. همه قدمهایی که باید با توجه به عمر محصول در مراحل بازاریابی و فروش بردارید، در اینجا برایتان گفتیم.
راه اندازی یک استارتاپ
اگر کمی به اطرافتان نگاه کنید، متوجه خواهید شد آن غول بزرگی که از راه اندازی یک استارتاپ در سرتان وجود دارد، چندان چیز مشکل و پیچیدهای نیست و نیاز به سرمایه آن چنانی ندارد. در چند مرحله ساده، روال را با هم پیش میگیریم:
-
خودتان را بشناسید
ابتداییترین قدمی که در مرحله اول پیش رو دارید، شناختن رسالتتان در جهان است. زمانی که بدانید چرا قصد انجام چنین کاری را دارید و چه اهمیت یا خدمتی برای بقیه میتواند داشته باشد، چه تمایزی با بقیه دارد و .. سوالهایی از این دست، بهتر میتوانید تصمیم بگیرید. اینجاست که راهکار ژاپنیها یعنی تکنیک ایکیگای به کار میآید.
طبق ایکیگای در این میان، زمانی که بتوانید بین چیزی که به آن علاقه دارید، حرفهای که در آن تخصص دارید و چیزی که جامعه به آن نیاز دارد یک نقطه اشتراکی به دست آورید، احتمالا نتایج فوق العادهای در استارتاپتان در انتظار است. سوالات زیر در این زمینه به شما کمک میکند:
مهارت من چیست؟
تجربه کاری من در چه چیزی است؟
چه میزان سرمایه و منابع در اختیار دارم؟
آیا ریسک پذیر هستم؟
آیا طاقت شکست و چالش را دارم؟
پیشنهاد میکنیم برای رسیدن به اشتراکی میان این چند سوال، خلاصه کتاب را در بوکاپو مطالعه کنید.
-
ایده تجاریتان را بشناسید
در این مرحله اگر ایدهتان را آماده دارید که به شما تبریک میگوییم. اما اگر هنوز جرقه ایده در سرتان روشن نشده است، روال زیر را پیش بگیرید:
نیاز جامعه و مردم را بشناسید. چه کمبودی در جامعه و حتی در عادیترین خدمات روزمره احساس میکنید که جای خالی آن با ایده شما میتواند پر شود؟ از شارژ گوشی در ایستگاه اتوبوس گرفته تا تکنولوژیهای پیشرفتهتری برای قشر خاص جامعه مثلا معلولان یا سالمندان.
- مشکل مردم را پیدا کنید
- دست روی نیازهای آنها بگذارید
- حالا راه حلی برای برطرف کردن آن نیازها پیدا کنید.
به قول کتاب طراحی ارزش پیشنهادی باید بتوانید با کفشهای مردم راه رفته و دردها و دستاوردهای مسیرشان را پیدا کنید. این کتاب کمکتان میکند تا اهدافی را انتخاب کنید که درد مسیری را که مردم طی میکنند، کمتر کنید. خلاصه کاربردی این کتاب جذاب را میتوانید در بوکاپو بخوانید.
-
تحقیقاتتان را شروع کنید
حالا وقت آن رسیده که قبل از اینکه به فکر تولید محصول و یا خدمتی بیفتید، ابتدا تحقیقی در بازار انجام دهید، ببینید که آیا رقیبی قبل از شما وجود دارد؟ اگر استارتاپ مشابه ایده شما قبلا وجود داشته باشد، شما میتوانید با بهبود نقاط ضعف استارتاپ فعلی، ایدهتان را قویتر اجرا کنید.
در این میان اگر استراتژی که شرکت بزرگ آمازون پیش گرفت، یعنی اصل مشتری مداری را در نظر داشته باشید و همان چیزی که مشتری میخواهد به او ارائه دهید، یکی از پیشگامان در حوزه خودتان باشید.
خواندن خلاصه کتاب آمازون و استراتژی که در این زمینه پیش گرفت، خالی از لطف نیست و کمکتان میکند تا چطور ایدهای که قبلا اجرا شده را به شیوهای متفاوت اجرا کنید.
-
طرح استارتاپ را بنویسید
بیایید کلیشهها را در مورد طرح استارتاپ یا طرح تجاری کنار بگذاریم. شما قرار نیست طرح تجاری که با اعداد و ارقام فضایی پر شده است، صرفا برای جذب سرمایه گذار ارائه دهید.
این طرح نوعی برنامه ریزی است که مخاطب اصلی آن خودتان هستید. برنامهای پیش رویتان است که نشان میدهد چه کاری را چگونه باید انجام دهید تا کسب و کارتان شما رشد کند.
برای این کار، مانند راهکاری که در کتاب خلق مدل کسب و کار معرفی کرده است، سناریویی بنویسید که مشتریانتان شخصیت اصلی آن هستند.
به این ترتیب در زمان نوشتن این مدل، الهامهایی به ذهنتان میرسد که مشکلات احتمالی را برطرف میکند. انواع مدل کسب و کار را در خلاصه این کتاب در بوکاپو میتوانید مطالعه کنید.
در نوشتن طرح تجاری، موارد زیر را در نظر بگیرید:
- خلاصهای از برنامههایتان را با راه حلها و زمانهای تقریبی در نظر بگیرید
- استراتژی و منابعی که برای رسیدن به آن در نظر دارید، روی کاغذ بیاورید.
- سراغ رقبایتان بروید. نقطه ضعف و قوت آنها را بررسی کنید.
- بودجه و سرمایهای که نیاز دارید، تخمین بزنید.
-
بودجه مورد نیازتان را تامین کنید
هیچ اشکالی ندارد برای شروع دست به پس اندازتان بزنید و هزینه رشد استارتاپتان را بپردازید. در این زمینه حتی میتوانید از کمک دوستان و آشنایان و کسانی که از استارتاپ شما استقبال میکنند، کمک بخواهید. بسیار اهمیت دارد که با چه شیوهای خودتان و استارتاپتان را معرفی میکنید. بیان شما بایستی قانع کننده و قطعی باشد و شما را برای رسیدن به هدفتان مصمم نشان دهد. اگر مانند کسی صحبت کنید که هنوز نمیداند به کجا قرار است برسد، مطمئن باشید کسی روی ایدهتان سرمایه گذاری نمیکند.
پیشنهاد مطالعه: هفت نکته کلیدی که در جذب سرمایه برای استارتآپ خود باید رعایت کنید!-
فروشتان را آغاز کنید
پس از تحقیقات کامل و نوشتن طرح استارتاپ و تیم سازی، نوبت به بازاریابی و فروش میرسد. استراتژی فروش شما مختص شماست. در این زمینه مطلب مراحل بازاریابی کمکتان میکند تا چطور بازار متناسب با محصولتان را پیدا کنید، چگونه فروش را آغاز کنید و در نهایت با لذت درآمد کارآفرینیتان، خستگی از تنتان بیرون رود.
پیشنهاد مطالعه: دوازده استراتژی هوشمندانه برای هموار کردن چرخه فروشانواع استارتاپ
انواع استارتاپ را به صورت زیر میتوان دسته بندی کرد:
استارت آپ سبک زندگی
این نوع ایدههای استارتاپی مربوط به سبک زندگی روزانه مردم است و دغدغهای از سبک زندگی مردم را برطرف میکند. مثلا رستوران و خوردن غذا برای ما نوعی تفریح به حساب میآید، و اسنپ فود مجموعهای از این رستورانها را برای انتخاب پیش رویمان میگذارد. درنتیجه در این مورد اسنپ فود یک استارتاپ سبک زندگی محسوب میشود.
استارت آپ کوچک
این نوع استارتاپها معمولا کسب و کارهای کوچک پرسود هستند که توسط یک خانواده یا گروه کوچک اداره میشوند. اهداف بزرگی در سر ندارند و صرفا برای تامین مخارج روزانه راه افتادند. مثل قنادیها یا فروشگاههایی که به صورت خانوادگی کار میکنند.
استارتاپ های گسترش پذیر
مفهوم این نوع استارتاپها با توجه به اسمشان مشخص است. با یک کسب و کار کوچک شروع میکنند و در نهایت تبدیل به یک برند بزرگ میشود. اپل یک نمونه از استارتاپ گسترش پذیر است.
استارتاپ شرکتهای بزرگ
این نوع استارتاپ، خرده استارتاپهایی است که توسط شرکتهای بزرگ ایجاد میشود. مثلا شرکت بزرگ گلرنگ را در نظر بگیرید، تمام برندهایی مانند سافتلن، بایودنت، اویلا، حیات و … ساخته شده است، همگی زیر مجموعه شرکت بزرگ گلرنگ است.
استارتاپ های موفق دنیا
استارتاپهای زیادی، سخت تلاش میکنند تا به نتیجه برسند. اما تعداد کمی از آنها به عنوان موفقترین و باارزشترین استارتاپها شناخته میشوند. ارزشمند بودن یک استارت آپ خودش نوعی مزیت رقابتی محسوب میشود که فرصت رشد بیشتری را برای استارت آپ فراهم میکند.
در ادامه برخی از این استارت آپها را با هم بررسی میکنیم:
بایت دانس (ByteDance) با ارزش مالی ۷۵ میلیارد دلار
این استارت آپ چینی، در حوزه محتوا فعالیت میکند. در واقع بایت دانس بهکمک هوش مصنوعی و الگوریتمهایی که دارد، کاربران فضای مجازی در فیسبوک یا اینستاگرام را رصد میکند و اطلاعات آنها را به مشتریان خود میفروشد.
دی دی چاکسینگ (Didi Chuxing) با ارزش مالی ۵۶ میلیارد دلار
سراغ دومین شرکت باارزش دنیا میرویم که آن هم چینی است. دی دی چاکسینگ فعالیتش را با ایده راه اندازی تاکسی مانند اوبر، آغاز کرد و در نهایت تبدیل به اپلیکیشنی با امکان اجاره ماشین، حمل و نقل سازمانی، خودروهای اشتراکی بین مسافران، اشتراک دوچرخه و حتی دلیوری غذا نیز به آن اضافه شد.
استرایپ (Stripe) با ارزش مالی ۳۵.۲۵ میلیارد دلار
استرایپ یک استارت آپ تکنولوژی محور در حوزه فین تک است. استرایپ به مخاطبان این امکان را میدهد که به راحتی در بستر اینترنت، بتوانند پرداخت یا دریافتهای مالی داشته باشند. این استارت آپ، زیر ساختهای فنی و مالی سیستمهای پرداخت آنلاین را فراهم میکند.
استارتاپ های ایرانی
استارتاپهای ایرانی، روز به روز در حال افزایش هستند و توانستند با در دست گرفتن بازار، گسترش پیدا کنند. در ادامه چند نمونه از معروفترین استارتاپهایی که کارشان را با یک حوزه کوچک آغاز کردند، به شما معرفی میکنیم:
فروشگاه اینترنتی دیجی کالا
کمتر کسی است که نداند دیجی کالا کارش را با نقد و بررسی دوربینهای دیجیتال آغاز کرد و سپس در این زمینه تبدیل به یک فروشگاه اینترنتی شد. پس از مدتی برادران محمدی، بنیان گذاران دیجیکالا، نه تنها در حوزه دیجیتال، که در بخشهای دیگر نیز محصولات مختلف را به سایتشان اضافه کردند و امروز تبدیل به بزرگترین فروشگاه اینترنتی در ایران شدند.
آپارات
این سیستم اشتراک گذاری فیلم، از سال ۱۳۸۹ فعالیتش را آغاز کرد. درآمد سرویس آپارات از طریق تبلیغات است. شرکت فناوران صبا ایده سازندگان این شبکه ویدیویی در ایران هستند. در آپارات شما میتوانید انواع ویدئوهای آموزشی، خدماتی یا معرفی محصولات بارگذاری کنید.
لیستی از استارتاپهای ایرانی را در جدول زیر میبینید:
استارتاپ به کسب و کارهای نوپایی هستند که دغدغه آنها برطرف کردن نیازی از جامعه و ارزش آفرینی است و معمولا رشد سریعی دارند و قابل توسعه هستند.
راه اندازی استارتاپ ابتدا باید نیاز جامعه را فهمید و برای آن راه حلی پیدا کرد. سپس با نوشتن طرح استارتاپ، مسیر را مشخص کرد.
استارتاپهای سبک زندگی، شرکتهای بزرگ، گسترش پذیر و .. نمونههایی از انواع استارت آپ هستند.