ما ذاتا دوست داریم در زندگی دست به تغییرات بزرگ بزنیم و همه چیز را بهتر کنیم. جرئت داشته باشیم و برای بدست آوردن خواستهها و آرزوهایمان بجنگیم. برای ساختن زندگی رویاییمان، از موانع و چالشها عبور کنیم و جسورانه فرصتهای بزرگی که زندگی در اختیارمان میگذارد را با آغوش باز بپذیریم. اعتماد به نفس (self confidence) همان صدایی است که در این مواقع در گوشتان زمزمه میکند «تو میتونی انجامش بدی! برو جلو و امتحانش کن!».
دیگر لازم نیست توصیف کنیم که کمبود اعتماد به نفس، چه بلایی بر سر روح، روان و زندگیمان میآورد! همان جا که فرصتی منتظر دست به کار شدن جنگجوی درون ماست تا وارد میدان شویم اما دست و پایمان میلرزد، احساس میکنیم همین الان قلبمان از جایش بیرون میافتد وگفتگوی «میشه؟! نمیشه؟!» رهایمان نمیکند. انگار در این موقعیتها صدایی در درونمان میگوید:
“ آره این فوقالعاده اس، اما من نمیتونم از پسش بربیام!” و در نهایت، آن فرصت به حسرت تبدیل میشود.
شما تنها نیستید! حتی موفقترین آدمهایی که اعتمادبه نفس آنها را تحسین میکنید، شرایط مشابهی را گذراندند. اما چه اتفاقی افتاد که بعضی از ما جسورتر شدیم و به تواناییهایمان ایمان پیدا کردیم اما بعضی تنها نظارهگر پیشرفتهای پیدرپی دیگران شدیم و عظمت و قدرت خودمان را باور نکردیم؟ چگونه میتوانیم اعتماد به نفسمان را پس بگیریم و به نقطه اتکای شکستناپذیر خود تبدیل شویم؟ در این مطلب از مجله بوکاپو همراه ما باشید.
اعتماد به نفس چیست؟
هر فردی در انجام بعضی کارها مهارت بالاتری نسبت به دیگران دارد و در بعضی کارهای دیگر، عملکرد نسبتا ضعیفی از خود نشان میدهد. بنابراین در موقعیت اول به توانمندی و قدرت خود اعتماد بیشتری دارد و این احساس که از پس آن کار به خوبی برمیآید، احساس غالب اوست. به بیان دیگر حسی از «اعتماد به خود و تواناییهای خود» را تجربه میکند. در مقابل ممکن است اصلا سمت کارهایی که فکر میکند در آنها استعداد چندانی ندارد، نرود! اما بیایید به این مشئله نیز فکر کنیم:
آیا این کافی است که تا آخر عمر فقط کارهایی را انجام دهیم که در آنها مهارت داریم و از هیچ فرصت و موقعیت جدیدی استقبال نکنیم؟ اگر سرگذشت افراد موفق را بررسی کنیم چه جوابی برای این سوال پیدا میکنیم؟
به نظر میرسد اگر پاسخ مثبت به این سوال بدهیم، همواره در حال درجا زدن باشیم و پیشرفت چندانی در زندگی ما اتفاق نیفتد! پس چه باید کرد؟
آنچه حتمی است این است که برای پیشرفت، باید پذیرای چالشهای جدید باشیم حتی اگر در آنها خوب عمل نکنیم یا بهترین نتیجه ممکن را به دست نیاوریم! آن نیروی درونی که مانند دستانی نامرئی ما را به سمت فرصتهای جدید و گاهی دشوار سوق میدهد، همان نیروی عظیم اعتماد به نفس نامیده میشود.
اگر این طرز فکر از دیدگاه شما نیز منطقی باشد، تعریف اعتماد به نفس را به این صورت میتوانیم ارائه بدهیم: قدرت و توانایی مواجه با مسائل و چالشهای زندگی.
اما این حقیقت که هرچه در انجام کاری بهتر عمل کنید و به نتایج درخشانتری دست پیدا کنید، اعتماد به نفستان برای انجام آن کار افزایش مییابد، انکارنشدنی است. این همان نقطه شروع برای تقویت اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس قوی، ساختنی است و باید برای آن تلاش کنید. این مسئله که امری ذاتی است را فراموش کنید.
روانشناسی اعتماد به نفس
در مقابل، روانشناسان معتقدند میتوانیم اعتماد به نفس را وضعیتی کلی در نظر نگیریم و آن را در حوزههای مختلف بررسی کنیم. مثلا ممکن است شما در نویسندگی اعتمادبه نفس بالایی داشته باشید، اما در صحبت کردن میان جمع چطور؟ علم روانشناسی این ویژگی را از کلی گویی جدا کرده و معتقد است باید در حوزههای مختلف سنجیده شود. یعنی مثلا:
- اعتمادبه نفستان در سخنرانی میان جمع چطور است؟
- اعتمادبه نفستان در جلسه مدیریتی و ارائه گزارش به مدیران بالا مرتبه چطور است؟
- اعتمادبهنفستان در زمینه درس فیزیک چطور است؟
به همین دلیل است که به جای Self-confidence از اصطلاح Self-efficacy به معنای خودکارآمدی استفاده میکنند.
قدرت اعتماد به نفس چگونه در شخصیت ما نمایان می شود؟
سطح اعتمادبه نفس در میزان موفقیت و تعیین اهداف ما نقش اساسی دارد. گاهی وقتها به دلایل مختلفی، خودمان به صورت ناخودآگاه ذهنیتمان را محدود میکنیم و مرزهایی برای دستاوردها و خواستههایمان قائل میشویم. شاید خود را در حدی نمیبینیم که دستمان به ستاره آرزوهای بلند پروازانهمان برسد. البته این موضوع علاوه بر اعتماد به نفس، ارتباط مستقیمی با احساس لیاقت و ارزشمندی ما نیز دارد. زیرا همانقدر به دست میآوریم که عمیقا باور داریم لایق آن هستیم، نه بیشتر. اما به قول ویلیام هزلیت:
«ظرفیت پیشرفت ما به اندازه اعتماد به نفس ماست»
قدرت اعتماد به نفس هنگامی در شخصیت افراد ظاهر میشود که:
- با خونسردی و تسلط رفتار میکنند
- با اقتدار صحبت میکنند
- به راحتی به هم نمیریزند
- زبان بدن باز و قدرتمندی دارند
- موفقیت دیگران را جشن میگیرند
- بر نقاط قوتشان تمرکز میکنند
- با شنیدن انتقاد، واکنشهای هیجانی نشان نمیدهند
علائم کمبود اعتماد به نفس
این یکی از مهمترین بخشهای این مقاله است! زیرا اعتمادبه نفس ضعیف ممکن است طوری در لابهلای قصهپردازیهای ذهن ما پنهان شده باشد که اصلا نتوانیم آن را پیدا کنیم و ببینیم. گاهی به صورت ناخودآگاه باور میکنیم که کمبود اعتمادبه نفس بیشتر به نفعمان است. درنتیجه دیگر لازم نیست مسئولیت بسیاری از اتفاقات را بر عهده بگیریم، برای تنبلی و کمکاری خود دلیلی داریم، ترحم و دلسوزی مردم را جلب میکنیم و همه دوستمان خواهند داشت. زمانی که دلایل عدم اعتماد به نفس از انگیزههای روانی ناخودآگاهمان نشات میگیرد، رها کردن آن نیاز به یک شجاعت روحی بالا دارد. علائمی مانند:
کتاب اعتماد به نفس باربارا دی آنجلیس، دلیل این کمبود اعتمادبه نفس را اینطور توجیه میکند:
” ممکن است زمانهایی که قوی و بااستعداد بودید، به حال خودتان رها شدید، شما را نادیده میگرفتند و یا از شما غافل میشدند. بنابراین نتیجه گیری کردید که برای داشتن عشق، محبت و توجه دیگران باید حالتان بد باشد و حس خوبی به خودتان نداشته باشید.”
باربارا در این کتاب از سه نوع اصلی اعتمادبه نفس یعنی اعتمادبه نفس رفتاری، احساسی و روحی صحبت میکند و علائم کمبود و راه درمان هر سه را میگوید. پیشنهاد میکنیم خلاصه مفید و کاربردی این کتاب را در بوکاپو بخوانید.
فواید اعتماد به نفس
مزایا و فایده اعتمادبه نفس، بیشتر از آن چیزی است که مردم تصور میکنند. این قدرت درونی طناب نجات شما در شرایط مختلف زندگی است.
تاثیر اعتماد به نفس در کنترل اضطراب
اعتمادبه نفس در شرایط استرسی که ورزشکاران، نوازندگان یا بازیگران تئاتر تجربه میکنند، میتواند کمک کند تا بهترین ورژن از خودتان را نشان دهید. در نتیجه زمانی که تحت فشار یک موقعیت استرسی قرار میگیرید، در عین حال میتوانید بر استرس تان غلبه کرده و اجازه دهید پتانسیل وجودیتان کار خودش را انجام دهد.
پیشنهاد مطالعه: استرس چیست و راههای مقابله با آن چیستتاثیر اعتماد به نفس در سلامت روان
قدرت اعتمادبه نفس همان جرقهای است که باعث میشود ذهنتان باور کند که میتوانید از پس آن کار سخت بربیاید. باور، آمادگی ذهنی و اعتمادبه نفس زمانی که این سه راس مثلث آتشین کنار هم قرار بگیرد، حقیقتا قدرت رسیدن به هر چیزی را در خودتان حس میکنید. با داشتن اعتمادبه نفس احساس ارزشمندی در وجودتان دارید و به جای خمودگی و پوچ نگاه کردن به جهان، تمام جزئیات جهان معنادار میبینید.
تاثیر اعتماد به نفس در موفقیت
برخی هم معتقدند برای شروع باید همه چیز مهیا باشد. میخواهند بدون زحمت، مطمئن باشند که جام طلایی موفقیت را مینوشند و سپس دست به اقدام بزنند. حقیقت این است تا زمانی که با شکستهای مختلف روبرو نشوید و اشتباهات زیادی انجام ندهید، به موفقیت نخواهید رسید. برای رسیدن به موفقیت باید شرایط نامطلوب فعلی را تحمل کنید تا به گنج نهایی برسید. آن زمان است که قدرت اعتمادبه نفس، به شما عطش و انگیزه رسیدن به موفقیت را میدهد.
پیشنهاد مطالعه: چگونه پس از تجربه احساس شکست دوباره به زندگی برگردیم؟درمان اعتماد به نفس پایین
گاهی که به ما میگویند: ”رویاهاتو محدود نکن…””هی … تو واقعا توی این کار فوق العادهای…” صدایی در درونمان میشنویم که میگوید:”انقد به خودت مطمئن نباش.. یکم فروتن و متواضع باقی بمون”
چه چیز میتواند اعتماد ما به خودمان را تا این حد پایین بیاورد؟ چه عاملی باعث شده تا این حد خودمان را دست کم بگیریم که حتی زمانی که واقعا توانایی چیزی را داشته باشیم، شک و تردید، اجازه ندهید از خودمان مطمئن شویم؟
در این شرایط، اولین قدم این است که برای رسیدن به اهدافتان، قدمی هر چند کوچک بردارید. دقیقا دست روی همان قدمی بگذارید که از برداشتن آن میترسید. شکست خوردید؟ دوباره از راه دیگر پیش بروید. آنقدر قدمهای بیشتری را به سمت اهدافتان بردارید تا باور ضعیف بودن از شما دور شود و به باور معجزه بخش اعتمادبه نفس برسید.
علائم اعتماد به نفس بالا
زمانی که حس فوق العاده اعتماد به نفس درونی را دارید، احساس رضایت بیشتری از خودتان میکنید. فرقی نمیکند تا چه حد مهارت دارید، همین که در مسیرتان به موفقیتها و مهارتهای موردنظرتان میرسید، احساس اعتمادبه نفس و خودباوری پیدا میکنید. در نتیجه انگیزه و انرژی بیشتری برای رسیدن به اهدافتان دارید.
راز اعتماد به نفس در افراد مشهور و موفق این است که آنها ارزش خود را در دستاوردها و موفقیتهایشان نمیبینند. همیشه در تلاش هستند. اگر شکست بخورند، دوباره مسیری دیگر پیش میگیرند و آنقدر این کار را ادامه میدهند تا به موفقیتشان برسند. افراد به خود اعتماد دارند:
تفاوت غرور و اعتماد به نفس
غرور ناشی از ترس است:
- ترس از شکست خوردن، پس دست به چیزی نمیزنم
- ترس از قضاوت شدن، پس حرفی نمیزنم
- ترس از نتیجه نگرفتن، پس کاری نمیکنم
اعتمادبه نفس هرگز با غرور یا خودبزرگ بینی رابطه ندارد. اعتمادبه نفس به معنای باور به خودتان است. در حالی که غرور باعث میشود تا بخواهید به دیگران اثبات کنید از آنها بهتر و برترید.
اعتماد به نفس کاذب
اعتمادبه نفس بیش از حد مفهومی است که گاهی با اعتمادبه نفس واقعی اشتباه گرفته میشود. مرز باریکی بین اعتمادبه نفس واقعی و کاذب وجود دارد. طوری که گاهی یک رفتار کوچک میتواند اعتمادبه نفس بالای شما را به سمت اعتمادبه نفس کاذب بکشاند.
این مرز را شما تشخیص میدهید. مثلا زمانی که کسی از شما انتقاد میکند، اگر فردی با اعتمادبه نفس بالا باشید، آن را پذیرفته و در جهت اصلاح خود به کار میبرید. در حالی که یک فرد با اعتمادبه نفس کاذب، معمولا به انتقادات بیتوجه است، چون خودش را بهترین فرد میداند.
پیشنهاد مطالعه: انتقاد پذیری چیست و چگونه از آن در جهت رشد فردی استفاده کنیم؟تفاوت اعتماد به نفس واقعی و کاذب
اعتمادبه نفس مانند یک شمشیر دو لبه است. اینکه در هر شرایطی چه تصوری از خودتان و دنیای اطرافتان داشته باشید، مرز این دو را مشخص میکند. در اعتمادبه نفس واقعی، شما توانایی دیگران را میبینید و آنها را تحسین میکنید، اما تواناییهای خودتان را نیز میبینید.
خودشیفتهها معمولا دارای اعتمادبه نفس کاذب هستند. اینطور تصور میکند که اگر نباشد، کار دنیا لنگ میماند، در حالی که شاید فرد مهمی باشد، اما لزومی ندارد حتما برای دیگران هم مهم باشد. آنها خود را مرکز جهان میبینند و میخواهند همه توجهها فقط به سمت آنها باشد. برای آشنایی بیشتر با شخصیت خودشیفته، اینجا را بخوانید
راه های افزایش اعتماد به نفس
صحنهای را در نظر بگیرید که در کلاس زبان نشستید، در این کلاس جمعی از دانشجوهایی وجود دارند که به صورت روان و راحت انگلیسی را صحبت میکنند. در این شرایط حس شما چیست؟
ممکن است در این کلاس، احساس خجالت کنید و یا به طور کلی، حس “به اندازه کافی خوب نبودن” راه گلویتان را ببندد و نگذارد تا خودتان را همان چیزی که هستید، نشان دهید.
حقیقت اینجاست که اعتماد به خود، حداقل آن بخش اکتسابیاش، به کار سخت، ریسک پذیری های بزرگ و گاهی شکست تلخ نیاز دارد. تا زمانی که از حاشیه امن خودتان بیرون نیایید و از طرف خودتان و مهمتر از همه دیگران تحت فشار قرار نگیرید، شکستها را تجربه نکنید و دوباره قدرتمندتر از قبل بلند نشوید، اعتماد بهنفس را تجربه نخواهید کرد. راهکارهای زیر به شما کمک میکند تا اعتماد به خودتان را افزایش دهید.
- جسورانه دست به کاری بزنید که از آن میترسید
بیایید یک قرار همین جا با هم بگذاریم. حالا که به دنبال راهکارهای افزایش این ویژگی هستیم، در هر موقعیتی که احساس درونیمان ما را به گوشه امن برد تا مبادا حرفی بزنیم، کاری کنیم، یا شکستی بخوریم، همان لحظه، دست به عمل بزنیم.
مثلا دقیقا زمانی که در یک جلسه مهمی نشستید که شما تنها خانم حاضر در آن جلسه هستید، بدون اینکه اجازه دهید مغزتان بازی کنترل گریاش را آغاز کند و شما را به گوشه امن خود ببرد، سرتان را از داخل گوشی و نگاهتان را از روی میز بردارید و با صدای رسا و محکم حرفتان را بزنید.
برای این کار، این سه سوال کمکتان میکند:
- امروز چه کاری برای شکستن خط مرزی خود انتخاب کنم؟
- بزرگترین چالش من برای خروج از منطقه امن چیست؟
- بزرگترین ترس من چیست و چطور میتوانم بر آن غلبه کنم؟
- منتقد درونیتان را آرام کنید
ما سالهاست که در طول شبانه روز، به خاطر کارهایی که انجام داده یا ندادیم، خود را به بیرحمانهترین حالت ممکن به باد انتقاد گرفتیم. حتی گاهی بابت گذراندن وقتمان با دوستانمان، بخاطر خریدن لباسی گران یا خوردن غذایی که هوس کرده بودیم، بابت قبول کردن کاری که در رودروایسی قرار گرفتیم، حتی برخوردهای بیرحمانه اطرافیانمان خود را زیر انتقادهای درونیمان له کردیم. شاید زمان آن رسیده که مدتی هم عکس این صداهای انتقادگر درونی را امتحان کنیم و یا حداقل بابت هر انتقاد از او بپرسیم چرا چنین چیزی فکر میکند؟
یک مشکل کوچک میتواند بر همه جنبههای زندگی ما تاثیر بگذارد. طوری که تبدیل به لنزی میشود که تمام دنیا را از دید آن میبینیم. این اتفاق تنها بازی ذهن ما است. در کتاب فوق العاده خودت را به فنا نده ، نویسنده پیشنهاد میکند با دیدگاه ” من از عهده آن برمیآیم” به دنبال نور در تاریکی بگردیم. این کتاب راهکاری میدهد که چطور از دنیای ذهنتان بیرون بیایید و دست به عمل بزنید.
- احساساتتان را بپذیرید
حس اضطراب و کمبود اعتماد به نفس تنها سراغ شما نمیآید. مثلا :
- اگر بنا باشد در یک موقعیت حساس کاری، نتیجه کار خوب از آب در نیامده و شما باید به عنوان مسئول، گزارش عملکردی به مدیران رده بالا بدهید
- در یک مسابقه مهم، که بهترین رقیبانتان قرار است پا به میدان بگذارند، شما نیز قرار است حضور داشته باشید.
- زمانی که قصد دارید با درخواست افزایش حقوق به یک مدیر سختگیر و عملگرا بدهید
و تمام لحظاتی که قلبمان در سینه میکوبد و دست و پایمان را میبندد در بسیاری از موارد طبیعی است. کاری که باید در این گونه مواقع کنیم، اول اینکه احساسمان را بشناسیم و در قدم بعدی از قدرت تجسم مان کمک بگیریم. به این ترتیب قبل از قرار گرفتن در این موقعیتها خودمان را در آن تصور کنیم و سپس به تماشای جزئیات بهترین ورژنی از خودمان را که میخواهیم به نمایش بگذاریم، بنشینیم.
چند راهکار زیر به شما کمک میکند این قدرت را در خودتان ایجاد کنید:
- برای تبدیل شدن به بهترین ورژن از خودتان، ارزشهایتان را تعیین کنید
- اهداف روشن و واضحی تعیین کرده و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید
- خودتان را متعهد به پیشرفت و رشد مداوم کنید
- به شیوهای سازنده و مثبت گفتگوهای ضمیر ناخودآگاه تان را تغییر دهید
- نقاط ضعفتان را به حداقل برسانید و روی نقطه قوتهایتان کار کنید
- شجاعت و پشتکار را جزئی از ویژگیتان کنید.
افزایش اعتماد به نفس در زنان
در یکی از آزمایشهایی که در دانشگاه واشنگتن انجام شد، از دانشجویان دختر و پسر خواستند تا میزان مهارت خود را دسته بندی کنند و معدلی به خود بدهند. معدلی که دخترها به خود داده بودند حدود ۵ بود و عددی که پسرها به مهارتهای خود دادند عدد ۷ بود. در حالی که به طور کلی معدل عملکرد هر دو گروه دختر و پسر تقریبا یکی بود. چه چیز باعث میشود که به عنوان زن در اجتماعی که میدانیم به مهارت یا تخصص ما نیاز دارد، اعتمادبه نفس نداشته باشیم؟
در کتاب رمز اعتماد به نفس نویسنده به خوبی دلیل این قضیه را شرح داده است:
زنان همیشه نوعی دودلی، ترس از شکست و میل به انجام کارها یا کمالگرایی همراه خود دارند که همین عامل باعث میشود همیشه خط عقب بایستند. در حالی که مردان حتی اگر با شکست روبرو شوند، کالبد شکافی نمیکنند و اجازه نمیدهند این تردیدها آنها را متوقف کند. این کتاب فارغ از تمام راهکارهای کلیشهای، یک راهکار اساسی ارائه میدهد: “شکست سریع”. چیزی که در دنیای مردانه ما را مجبور میکند دست به حرکت بزنیم و از انفعال خارج شویم .
به طور ویژه به شما مخاطبان بوکاپو به خصوص خانمهای عزیز پیشنهاد میکنیم برای خواندن راهکارهای کاربردی افزایش اعتماد به خود این کتاب را حتما بخوانید.
پیشنهاد مطالعه: ویژگی زنان موفق – چگونه یک زن موفق باشیم؟اعتماد به نفس در محیط کار
هیچ چیز آزاردهندهتر از این نیست که در سکوت، خود را به خاطر ناتوانی در “نه گفتن” ملامت کنیم و در حالی که احساس ناتوانی از بیان احساساتمان گلویمان را چنگ میاندازد، سعی کنیم که فردی راضی و خوب به نظر برسیم.
به جای اینکه روحیه کمال طلبی شما را به سمت میل به کامل بودن پیش ببرد، سعی کنید بر پیشرفتهای ریزتان تمرکز کنید. در واقع به جای تلاش برای کامل بودن، سعی کنید بهترین خودتان باشید. در این صورت اگر در محیط کار مرتکب اشتباهی شدید، به جای اینکه با چوب سرزنش و سرکوب خودتان را تنبیه کنید، آن را بپذیرید، درس بگیرید و از آن عبور کنید. اینطوری به خودتان این فرصت را میدهید که در مسیر شغلیتان آگاهانهتر و قویتر پیش روید.
اعتماد به نفس ارتباطی
دستهای از اعتمادبه نفس وجود دارد که متعلق به احساس و عواطف ما است. اعتقاد و ایمان به اینکه احساساتتان را میفهمید، آنها را بیان میکنید، میتوانید ارتباط دوستانه و محبت آمیز برقرار کنید و از مردم کمک بخواهید.
در صورتی که این نوع اعتمادبه نفس را نداشته باشیم، معمولا خود را در مقابل دیگران سانسور میکنیم، احساساتمان را بروز نمیدهیم و یا خیلی سخت با مردم ارتباط برقرار میکنیم. مبادا چیزی از ما بفهمند. اینجاست که از دیگران فاصله گرفته و به گوشه تنهاییمان میرویم تا با آنها هم صحبت نشویم..
افزایش اعتماد به نفس در مقابل دیگران
اینکه بتوانیم در مورد احساساتمان به همان شکلی که هست با بقیه صحبت کنیم، حکایت از اعتمادبه نفس عاطفی ما دارد. تا زمانی که ترس از برقراری ارتباط با دیگران داشته باشید و یا کنج خانه به دور از مردم دور خودتان حصار امنیت کشیده باشید، هرگز نمیتوانید به خودتان یا دیگران احساس خوبی داشته باشید.
پیشنهاد مطالعه: تکنیک های کاربردی و مهم ارتباط موثر با دیگرانکتاب هایی برای تقویت اعتماد به نفس
اگر بنا باشد قدمی برای تقویت این حس درونی معجزه بخش برداریم تا بتوانیم محکم و استوار راهمان را انتخاب کنیم و ادامه دهیم، میتوانیم از خواندن کتابهای مفید در این زمینه بهره ببریم. لیستی از بهترین کتاب های اعتماد به نفس را در این بخش میخوانید که به بازیابی این حس گمشده در درونتان کمک میکند:
آلن دوباتن نویسنده این کتاب فوق العاده، از ویژگی حماقت صحبت کرده که در بین همه انسانها حتی افراد موفق مشترک است. به عقیده او حماقت یک سرزمین بیانتهاست. بنابراین اگر برای پرسیدن آدرس در یک شهر غریب نگاه تحقیر آمیز به ما کردند، یا با درخواست ناگهانی افزایش حقوقمان، متعجب شدند هیچ اتفاق جدیدی رخ نمیدهد. آنها به حماقت ما پی میبرند، چیزی که قبلا خودمان میدانستیم و چه اهمیتی دارد آنها چه فکری میکنند؟ در بخشی از این کتاب میخوانیم:
“یکی از بزرگترین سرچشمههای ناامیدی این است که فکر میکنیم که هیچ کاری آنقدرها سخت نیست. نه به خاطر اینکه کارها سخت است، بلکه انتظار این را نداشتیم که انقدر سخت باشد”
کتاب در باب اعتماد به نفس را از دست ندهید. از نکات کاربردی میگوید که شاید اهمیت آن به چشم نیاید، اما میبینید چطور گریبانمان را گرفته و دارد خفهمان میکند.
این کتاب همانطور که از نامش پیداست شما را از چاه شک و تردیدهایتان بیرون میکشد تا بتوانید خودتان باشید و زندگیتان را خلق کنید. نویسنده در این کتاب راهکارهایی را میگوید که به شما جرات این را میدهد که دست از زندگی کردن به خاطر دیگران بردارید و تنها برای خودتان زندگی کنید.
جن سینسرو در کتاب تو کله خر هستی از افکار منفی به عنوان “ چرت بزرگ” به کار برده است. به عقیده او چیزهای منفی که در مورد خودمان یا دنیا باور کردیم، به طور ناخودآگاه ما را در یک چرت بزرگ فرو میبرد. این که چطور خود را از این قدرت فلج کننده نجات دهیم و بیرون بکشیم، موضوع این کتاب است. خلاصه کاربردی آن را میتوانید در بوکاپو بخوانید.
از جمله این علائم میتوان به ترس از تغییر و آینده، لذت نبردن از پیروزیهای فردی، نیاز به تایید دیگران، منفی بافی، توجیه آوردن برای اشتباهات، کمال گرایی، مقایسه خود با دیگران، واکنش نامناسب در مقابل تحسین دیگران و ترس از ابراز عقاید یا تغییر سریع آن اشاره کرد.
کتاب در باب اعتماد به نفس اثر آلن دو باتن اثر ارزندهای در این زمینه است و کتاب تو کله خر هستی اثر جن سینسرو نیز راهکارهایی کاربردی در اختیار شما میگذارد.