همه ما در مقطعی از زندگی دچار آسیبهای روحی شدهایم. آسیبهایی که روح و روان ما بازی میدهند و باعث غم و تنهایی ما میشوند. این آسیبها به خصوص اگر در زمان کودکی اتفاق افتاده باشند، تاثیر عمیقی بر روح و روان ما میگذارند. طرحواره درمانی (schema therapy) یکی از روشهای نوین و موثر در شناخت این نوع آسیبها و تلههای روانی و درمان آنهاست.
اگر شما هم گاهی در زندگی دچار احساسات آزاردهندهای چون تنهایی مفرط، عدم اعتماد به دیگران، شکست، رهاشدگی و… شدهاید و برای مقابله با آن روشهای زیادی را امتحان کرده اما نتیجه نگرفتهاید، درمان طرحوارهمحور میتواند کمک بزرگی به شما بکند. برای آشنایی با روش درمانی مذکور، این مقاله از مجله بوکاپو را از دست ندهید.
طرحواره درمانی چیست؟
یک رویکرد یکپارچه برای درمان که بهترین جنبههای درمانهای شناختی- رفتاری، تجربی، بین فردی و روانکاوی را در یک مدل واحد ترکیب میکند. این نوع درمان نتایج قابل توجهی را در کمک به افراد برای تغییر الگوهای منفی که برای مدت طولانی در وجودشان بوده نشان داده است. حتی زمانی که سایر روشها و درمانهایی که افراد قبلا تجربه کردهاند تا حد زیادی ناموفق بودند، این درمان به آنها جواب داده است.
طرحوارههایی که در درمان مورد هدف قرار میگیرند، الگوهای پایدار و خودشکستهای هستند که معمولا در اوایل زندگی شروع میشوند. این الگوها متشکل از افکار و احساسات منفی و ناکارآمدی هستند که تکرار و تشریح شدهاند و موانعی برای دستیابی به اهداف و برآورده شدن نیازهای فرد ایجاد میکنند.
ما به وسیله این روش میتوانیم با تلههای موجود در خود روبهرو شده و آنها را درمان کنیم. گاهی افراد از درمان تلههای روانی خود اجتناب میکنند زیرا از پذیرفتن آنها واهمه دارند و وجودشان را انکار میکنند. اگر شما جزو افرادی هستید که از روبهرویی با حقایق زندگی اجتناب کرده و از آنها دوری میکنید، خلاصه کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم را از دست ندهید تا متوجه شوید این کار چگونه موجب رنج و بیماری در شما میشود.
مدل جفری یانگ
مدل طرحواره درمانی توسط دکتر جفری یانگ در اواسط دهه ۸۰ میلادی پایهگذاری شده است. دکتر یانگ و همکارانش در حین درمان مراجعین در مرکز شناخت درمانی در دانشگاه پنسیلوانیا، برخی از افراد را شناسایی کردند که در بهرهمندی از رویکرد درمان شناختی با مشکل مواجه بودند.
دکتر یانگ کشف کرد که این افراد معمولا الگوها یا مضامین دیرینهای در تفکر، احساس و رفتار خود دارند که نیاز به ابزار متفاوتی برای مداخله دارد. توجه دکتر یانگ به راههایی معطوف شد که به بیماران کمک میکرد تا این الگوها یا مضامین عمیقتر را که به عنوان «طرحوارهها» یا «تلههای زندگی» نیز شناخته میشوند، بررسی و اصلاح کنند.
او مفاهیم گشتالت، روابط ابژه، رویکردهای سازهانگارانه و روانکاوانه را در قالبی واحد که بر نقاط قوت خاص هر روش متمرکز بود، ترکیب کرد. اولین موسسه در این حوزه در سال ۱۹۹۰ در منهتن افتتاح شد. تعدادی از مطالعات انجام شده با این رویکرد نشان میدهد که این روش درمانی برای شخصیت مرزی بسیار موثر است و تحقیقات برای توسعه بیشتر و نشان دادن اثربخشی آن هنوز ادامه دارد.
باورهای رایج طرحوارهای
بسیاری از انسانها باورهای منفی زیادی درباره خود دارند. با خواندن کتاب من، خودم و ما درمییابیم که این افکار و باورهای منفی درباره خودمان چه تاثیری بر زندگی ما دارند و درمان آنها چه کمکی به رشد و آرامش ما میکند.
چند نمونه از باورهای طرحواره عبارتاند از: «من دوستداشتنی نیستم»، «من یک شکستخورده هستم»، «مردم به من اهمیت نمیدهند»، «من مهم نیستم»، «یک اتفاق بد قرار است بیفتد»، «مردم مرا ترک خواهند کرد»، «من هرگز نیازهایم را برآورده نمیکنم»، «من هرگز به اندازه کافی خوب نخواهم بود» و… .
اگرچه طرحوارهها معمولا در اوایل زندگی (در دوران کودکی یا نوجوانی) ایجاد میشوند، اما گاهی ممکن است در بزرگسالی هم شکل بگیرند. این طرحوارهها از طریق سبکهای مقابلهای حفظ طرحواره، اجتناب از طرحواره و جبران طرحواره از نظر رفتاری تداوم مییابند.
مدل درمان مبتنی بر طرحواره برای کمک به فرد جهت شکستن این الگوهای منفی تفکر، احساس و رفتار که اغلب بسیار سرسخت هستند طراحی شده است تا جایگزینهای بسیار سالمتری برای این احساسات منفی ایجاد کند.
مراحل سهگانه طرحواره درمانی
این روش درمانی شامل ۳ مرحله است.
-
ارزیابی
در این مرحله طرحوارهها در جلسات اول شناسایی میشوند. همچنین میتوان از پرسشنامهها برای دریافت تصویری واضح از الگوهای مختلف درگیر استفاده کرد.
-
آگاهی عاطفی
این مرحله تجربی است و در آن بیماران با این طرحوارهها در تماس هستند و یاد میگیرند که چگونه آنها را در زندگی روزانه خود تشخیص دهند.
-
تغییر رفتار
در این مرحله خود فرد به طور فعالانه افکار و رفتارهای منفی که به آنها عادت کرده را با گزینههای شناختی و رفتاری جدید و سالم عوض میکند و باعث ایجاد تغییر مثبت در زندگی خود میشود.
انواع ناسازگاری در طرحواره درمانی
۱۸ طرحواره ناسازگاری وجود دارد که درمان، طبق هر کدام از آنها باید صورت گیرد. دبی فورد در کتاب اثر سایه از قول یونگ میگوید که همه انسانها بخش تاریکی در وجود خود دارند که تمام عقدهها، سرکوبها و بازداریها در آن جمع شده است. این طرحوارههای ناسازگاری هم از همان بخش تاریک وجود ما سرچشمه میگیرند. در ادامه این ۱۸ مورد را بررسی میکنیم.
-
رها شدن
این باور که دیگران فرد را ترک میکنند. دیگران غیر قابل اعتماد هستند، روابط شکنندهاند، از دست دادن اجتنابناپذیر است و سرانجام همه تنها خواهند ماند.
-
بیاعتمادی/سوء استفاده
آنها باور دارند که دیگران سوءاستفاده میکنند، خودخواه هستند، به دنبال صدمه زدن یا استفاده از آنها هستند و نباید به هیچکس اعتماد کرد.
-
محرومیت عاطفی
این باور که نیازهای اولیه افراد هرگز برآورده نخواهد شد. این افراد حس میکنند هیچکس نمیتواند مراقبت، همدردی، محافظت و همدلی با آنها داشته باشد.
-
نقص
فرد باور دارد که معیوب و آسیبدیده است یا بههیچعنوان دوستداشتنی نیست و در آخر طرد خواهد شد.
-
انزوای اجتماعی
احساس فراگیر تنهایی همراه با احساس بیگانگی. این افراد نمیتوانند در جمع حضور پیدا کنند و با دیگران ارتباط بگیرند.
-
آسیبپذیری
این احساس که دنیا مکانی خطرناک است. فاجعه ممکن است در هر زمانی اتفاق بیفتد و فرد تحت تاثیر چالشهای پیش رو قرار خواهد گرفت.
-
وابستگی/بیکفایتی
این باور که فرد خودش قادر به تصمیمگیری نیست و برای انجام مسئولیتهای روزانه باید به دیگران تکیه کند.
-
درهم تنیدگی/خودِ توسعهنیافته
این احساس که فرد هویت یا «خود منفرد» جدا از یک یا چند فرد مهم دیگر ندارد. این افراد اصولا از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرند.
-
شکست
انتظار شکست یا اعتقاد به اینکه نمیتواند بهاندازه کافی خوب عمل کند.
پیشنهاد مطالعه: چگونه پس از تجربه احساس شکست دوباره به زندگی برگردیم؟-
انقیاد
این باور که باید تسلیم کنترل دیگران شود. در غیر این صورت تنبیه یا طرد خواهد شد.
-
ازخودگذشتگی
اعتقاد بیشازاندازه به اینکه باید داوطلبانه نیازهای خود را به خاطر دیگران رها کند.
-
حس تایید شدن و مهم شمرده شدن
این حس تائید، توجه و به رسمیت شناختن بسیار مهمتر از ابراز واقعی خود و صادق بودن با خود است.
-
بازداری عاطفی
این باور که فرد باید بیان خود را کنترل کند وگرنه دیگران او را طرد میکنند.
-
منفی نگری/ بدبینی
باور فراگیر مبنی بر اینکه جنبههای منفی زندگی بیشتر از جنبههای مثبت آن است. همراه با انتظارات منفی برای آینده. همانطور که نویسنده کتاب شفای زندگی اشاره میکند، نادیده گرفتن این نوع افکار منفی و عدم رفع آنها با طرحواره درمانی سبب بروز بیماریهای سختی در انسان میشود.
-
تنبیه
اعتقاد به اینکه افراد باید به دلیل اشتباهات یا کاستیهای خود بهشدت تنبیه شوند.
-
استحقاق/بزرگواری
این حس که فرد از دیگران خاصتر یا مهمتر است. مجبور نیست مانند سایر افراد از قوانین پیروی کند حتی اگر تأثیر منفی بر دیگران داشته باشد.
-
استانداردهای بیامان
این باور که فرد باید بهترین باشد. همیشه باید برای کمال تلاش کند و حق اشتباه ندارد.
پیشنهاد مطالعه: کمال گرایی چطور مانع پیشرفتتان میشود؟ (و چگونه از شرش خلاص شوید)-
خودکنترلی ناکافی/ خود انضباطی
این حس که فرد فکر میکند نمیتواند به اهداف خود برسد. بهخصوص اگر این فرآیند داری جنبههای خستهکننده یا تکراری باشد.
همه این ۱۸ طرحوارهای که بهطور خلاصه از آنها گفتیم در کتاب خود جفری یانگ به نام زندگی خود را دوباره بیافرینید بهصورت کامل شرح داده شدهاند. میتوانید خلاصه این کتاب ارزشمند را در بوکاپو بخوانید.
کاربرد طرحواره درمانی
هنگامیکه نیازهای عاطفی و اساسی فرد برای محبت، راهنمایی، عشق، سرپناه و ایمنی در دوران کودکی برآورده نمیشوند، افراد ممکن است با کمبودهایی در تواناییهای خود وارد بزرگسالی شوند تا راههایی برای برآورده شدن این نیازها، مستقل و از طریق روابط سالم با دیگران بیابند.
طرحواره درمانی بر این باور مبتنی است که طرحوارههای ناسازگار اولیه، بر اساس این تجربیات نامطلوب دوران کودکی شکل میگیرند. این طرحوارههای ناسازگار، که میتوان آنها را بهعنوان روشهایی توصیف کرد که افراد رویدادهای زندگی و رفتار دیگران را تفسیر میکنند، میتوانند بعدا زندگی را مختل کنند.
افراد ممکن است انتخابهای ناسالم داشته باشند، روابط سمی ایجاد کنند، در الگوهای رفتاری کاملا مخرب شرکت کنند، احساس بیارزشی داشته باشند و… .
این درمان در شناسایی و اصلاح طرحوارههای ناسازگار نقش اساسی دارد. طرحواره درمانگر میتواند با کشف منشاء نیازهای عاطفی برآورده نشده فرد و یادگیری ایجاد روابط پرورشی، به افراد کمک کند تا احساس ارزشمندی کنند. برای این کار تکنیکهایی وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
تکنیک های درمان
این شیوه درمانی دارای ۴ تکنیک است که در این بخش به توضیح آنها میپردازیم.
۱. تصویرسازی
در این تکنیک که از قدرت تجسم کردن استفاده میشود، افراد در طول درمان خود، در تلاش برای درک ایجاد طرحوارههای ناسازگار، خاطرات دردناک دوران کودکی خود را به یاد میآورند. در ابتدا از افراد خواسته میشود که چشمهای خود را ببندند و مناظر، صداها و سایر احساسات مربوط به این خاطرات را تصور کنند. سپس گفتوگوهای خیالی را با افراد درگیر در این خاطرات انجام دهند و درخواست کنند تا نیازهایشان برآورده شود.
۲. فلش کارت
در طرحواره درمانی، درمانگران برای کمک به افرادی که در برآورده شدن نیازهای عاطفی دوران کودکی خود ناکام هستند پیامهایی را طراحی میکنند. این پیامها میتوانند به شکل جملات ساده، یادداشتها یا حتی اشعار پیچیده باشند. فرد تحت درمان معمولا بین جلسات به فلش کارتها نگاه میکند. هدف این کار این است که افراد یاد بگیرند چگونه نیازهای عاطفیشان را با افراد زندگی خود در میان بگذارند.
۳. کار با صندلی
این جنبه از درمان به مراجعان کمک میکند تا تغییرات را در احساسات و شخصیت خود شناسایی کنند. در کار با صندلی، درمانگر بین ۲ صندلی حرکت میکند و احساسات و جنبههای شخصیتی متفاوتی را در هر صندلی بیان میکند. کار با صندلی همچنین میتواند برای کمک به فرد در تصور گفتوگو با خانواده، دوستان و افراد مهم زندگیاش هم مورد استفاده قرار بگیرد.
در این درمان فرد ممکن است درحالیکه روی یک صندلی نشسته است درمورد نیازهای عاطفی خود اظهاراتی داشته باشد و سپس به سمت صندلی دیگری حرکت کند تا نقش فردی را ایفا کند که ممکن است این نیازهای عاطفی را برآورده کند. کار تصویربرداری هم اغلب با این درمان انجام میشود.
۴. یادداشتهای روزانه
از افرادی که طرحواره درمانی را دنبال میکنند اغلب خواسته میشود که یک دفتر خاطرات یا گزارشی از تجربیات فعال کردن طرحوارههای ناسازگار اولیه داشته باشند. در طول درمان افراد میتوانند یاد بگیرند که الگوهای فکری مرتبط با این طرحوارهها را شناسایی کنند.
هنگامیکه این الگوهای تفکر در بین جلسات رخ میدهد، یادداشت روزانه به افراد اجازه میدهد تا در موقعیتهای مختلف، احساسات و رفتارهای مرتبط را بنویسند. این یادداشتهای روزانه اغلب در جلسه مرور میشوند و میتوانند در تعیین روشهای تمرین، راههای جدید برای برآوردن نیازهای عاطفی و… مفید باشند.
تفاوت روانکاوی و طرحواره درمانی
روانکاوی نوعی رویکرد درمانی است که با ضمیر ناخودآگاه انسان سروکار دارد. اما طرحواره درمانی رویکردی درمانی از ترکیب چند درمان مختلف است که روانکاوی را هم شامل میشود. عمده تفاوت روانکاوی با آن در نوع برخود درمانگر با مراجع است. در روانکاوی، روانکاو به دنبال شناخت افکار و احساسات مراجع است.
اما در این نوع درمان، درمانگر با طرحوارههایی که مراجع با آنها دستوپنجه نرم میکند سروکار دارد و در پی تغییر آنها است. در واقع درمانگر در این روش بهصورت فعالانهای قصد شناخت طرحوارههای ناسازگار مراجع و در ادامه درمان آنها را دارد. لذا این شیوه نوعی درمانِ شناختی محسوب میشود و روانکاوی نیست؛ اما از روانکاوی هم کمک میگیرد.
بیماریهایی که این درمان به بهبودشان کمک میکند
مطالعات انجام شده نشان میدهد که این نوع درمان اغلب در رسیدگی به موارد زیر موثر است.
- استرس پس از سانحه
- اختلالات اشتها
- رفتار مجرمانه
- اضطراب
- سوءمصرف مواد
- مسائل مربوط به رابطه
- افسردگی مزمن
- شرایط مرتبط با شخصیت
- شخصیت مرزی
- شخصیت خود شیفته
البته در مورد اثرگذاری این نوع درمان در افرادی با شخصیت خودشیفته تحقیقات بیشتری نیاز است؛ زیرا فردی با شخصیت خودشیفته معمولا داوطلبانه به دنبال درمان نمیرود.
تست طرحواره درمانی
تستهای آنلاینی جهت شناسایی طرحوارههای ناسازگار وجود دارند که در شناخت این طرحوارهها کمک زیادی به افراد میکنند. اگر تمایل دارید بدانید تلههای شخصیت شما چه چیزهایی هستند، میتوانید از یک تست آنلاین استفاده کنید. در این تست سوالاتی مطرح میشود که شما باید با صداقت کامل پاسخ آنها را بدهید. برای این منظور میتوانید از تست طرحواره سایت Schematherapy استفاده کنید. پس از پاسخ به تمامی سوالها، نتیجه شما آماده میشود و شما میتوانید طرحوارههای ناسازگار خود را شناسایی کنید.
سخن آخر
همه ما در زندگی با طرحوارههای ناسازگاری دستوپنجه نرم میکنیم که گاهی در موقعیتهای حساس گریبان ما را میگیرند و روح و روانمان را بازی میدهند. بسیاری از ما ممکن است از این تلهها هیچ اطلاعی نداشته باشیم و مدام از طرف آنها آزرده شویم بدون آنکه بدانیم چرا! طرحواره درمانی میتواند به ما کمک کند تا این تلهها را شناسایی کرده و آنها را درمان کنیم. ما سعی کردیم در این مقاله از بوکاپو اطلاعات مفیدی را درباره این روش با شما در میان بگذاریم. خوشحال میشویم نظر شما را نیز در اینباره بدانیم.
طرحواره درمانی نوعی رویکرد جدید و یکپارچه درمانی است که عناصری از درمان شناختی- رفتاری، روانکاوی، تجربی، درمان متمرکز بر هیجان و ... را ترکیب میکند. هدف این رویکرد، درمان اختلالات شخصیت و انواع بیماریهای مربوط به روان است.
طرحواره درمانگر با استفاده از روش طرحواره درمانی، طرحوارههای ناسازگار افراد را شناسایی کرده و به درمان آنها میپردازد.