آیا تا به حال پیش آمده که فردی شما را به رفتاری متهم کند که در واقع خودش آن کار را انجام میدهد؟ آیا با افرادی برخورد کردهاید که ضعفهای خود را ندیده و آنها را به گردن دیگران میاندازند؟ اگر پاسخ شما مثبت است، شما با مفهوم فرافکنی مواجه شدهاید. فرافکنی (Projection) یکی از مهمترین و رایجترین مکانیسمهای دفاعی در علم روانشناسی است که نهتنها بر روابط ما، بلکه بر سلامت روان و خودآگاهی ما نیز تأثیر عمیقی دارد.
ما در بوکاپو، به عنوان یک همراه آموزشی، باور داریم که ارتقاء دانش و مهارتهای فردی، کلید موفقیت و آرامش است. شناخت معنی فرافکنی در روانشناسی به ما کمک میکند تا لایههای پنهان رفتارهای خود و اطرافیانمان را کشف کنیم. این مقاله راهنمای جامع شما برای شناخت عمیقتر این سازوکار ذهنی است. با خواندن این خلاصه تحلیلی، متوجه خواهید شد که فرافکنی چیست، چرا آن را انجام میدهیم و مهمتر از همه، چگونه میتوانیم این چرخه را شکسته و به جای انداختن تقصیرها به دوش دیگران، مسئولیت زندگی خود را بپذیریم. پس، با ما همراه باشید تا دیدگاه یک معلم مهربان و یک رهبر آگاه را در مورد این پدیده کسب کنید.
بیایید ببینیم اصلاً فرافکنی چیست؟
فرافکنی به زبان ساده، فرآیند ناخودآگاهی است که در آن فرد، صفات، افکار، احساسات یا انگیزههای ناخواسته و غیرقابلقبول خود را انکار کرده و آنها را به شخص یا چیز دیگری نسبت میدهد. این مکانیسم دفاعی فرافکنی مانند یک پرده عمل میکند؛ به جای دیدن مشکل در درون خودمان، آن را بر پردهای خارج از وجودمان میبینیم.
تعریف فرافکنی در هسته خود، نوعی محافظت از «خود» (Ego) است. اگر یک فکر یا احساسی (مانند حسادت، پرخاشگری یا تنبلی) درونی، برای ما بیش از حد ناراحتکننده، شرمآور یا تهدیدآمیز باشد، ذهن به صورت ناخودآگاه آن را به بیرون میراند. در نتیجه، فرد به جای اینکه بگوید: «من حسودم»، میگوید: «اوست که به من حسادت میکند» یا به جای: «من عصبانی هستم»، میگوید: «او باعث عصبانیت من شده است». این فرآیند، موقتاً بار روانی را کاهش میدهد، اما از ریشهکن شدن مشکل جلوگیری میکند. هدف اصلی ما درک این مفهوم برای رسیدن به خودآگاهی عمیقتر است.
پیشنهاد مطالعه: آدم های سمی و راه نجات از دست آنها
حالا ببینیم چرا فرافکنی میکنیم؟
انجام فرافکنی ریشه در نیاز بنیادین انسان به حفظ تصویر مثبت از خود دارد. زمانی که یک ویژگی، مانند خشم کنترلنشده یا تنبلی، در تضاد با تصویری باشد که میخواهیم از خودمان در ذهن داشته باشیم، ذهن برای کاهش این تعارض درونی (که در روانشناسی به آن ناهماهنگی شناختی گفته میشود)، به فرافکنی روی میآورد.
اولین و مهمترین علت فرافکنی، کاهش اضطراب است. اگر ویژگی خاصی در ما، برایمان اضطرابآور باشد، با انداختن آن بر دوش دیگری، از بار این اضطراب رها میشویم. به عنوان مثال، فردی که از درون احساس ناامنی و بیکفایتی میکند، ممکن است دیگران را به بیکفایتی متهم کند تا موقتاً احساس بهتری پیدا کند. علاوه بر این، فرافکنی افکار یا احساسات ناخوشایند، ما را از پذیرش مسئولیت شخصی مبرا میسازد. به جای اینکه بپذیریم عملکرد ضعیفی داشتهایم، میتوانیم بپذیریم که «فلانی عمداً میخواست کار من خراب شود» و به این ترتیب، از احساس گناه یا شکست فرار میکنیم. این سازوکار، هرچند دفاعی و موقتی است، در کوتاهمدت به ما کمک میکند تا با واقعیتهای ناخوشایند کنار بیاییم.
پیشنهاد مطالعه: گفت و گو های ناتمام ذهن و راهکارهای رهایی از نشخوار ذهنی
انواع فرافکنی در روانشناسی
فرافکنی (Projection) یک مفهوم گسترده در روانشناسی است و منحصر به نسبت دادن عیبها نیست. درک انواع فرافکنی در روانشناسی به ما کمک میکند تا لایههای پنهانتر ذهن و خودآگاهی خود را کشف کنیم. این انواع نشان میدهند که چگونه ناخودآگاه ما میتواند هم محتوای تاریک و هم محتوای روشن را به بیرون از خود منتقل کند.
۱. فرافکنی منفی (Negative Projection)
این رایجترین و شناختهشدهترین شکل از مکانیسم دفاعی فرافکنی است. در فرافکنی منفی، فرد صفات، احساسات یا انگیزههایی را که در درون خود دارد اما آنها را نامطلوب، شرمآور یا تهدیدآمیز میداند (مانند خشم، حسادت، بخل یا تمایل به دروغگویی)، به طور ناخودآگاه به شخص دیگری نسبت میدهد. هدف اصلی، فرار از حس گناه و حفظ تصویر «خوب» از خود است. به عنوان مثال، فردی که از درون احساس حسادت عمیقی نسبت به موفقیت همکارش دارد، برای رهایی از این احساس ناخوشایند، همکارش را متهم میکند که «او حسود است و به همین دلیل میخواهد کار من خراب شود.» یا یک فرد که تمایلات پنهان به خیانت دارد یا قبلاً خیانت کرده است، دائماً به همسرش مشکوک است و او را به بیوفایی متهم میکند.
۲. فرافکنی مثبت (Positive Projection)
فرافکنی مثبت زمانی رخ میدهد که فرد قادر به پذیرش ویژگیهای مطلوب، ارزشمند و بسیار مثبتی که در وجود خود دارد (مانند خلاقیت بینظیر، شجاعت یا پتانسیل رهبری) نیست یا نمیتواند آنها را درونیسازی کند. این عدم پذیرش اغلب به دلیل کمبود عزت نفس یا سرکوبهای دوران کودکی است که فرد را از «بزرگ بودن» میترساند. در نتیجه، فرد این صفات را به یک شخص دیگر (اغلب یک قهرمان، مربی یا سلبریتی) فرافکنی میکند و او را «نابغه مطلق» یا «فردی کامل» میبیند. با این کار، او به طور غیرمستقیم آن بخش از خود را تحسین میکند، اما از مسئولیت زندگی کردن و توسعه آن پتانسیل در خود فرار میکند. مثلاً، یک هنرمند بااستعداد که از ترس دیده شدن میترسد، همکارش را «نابغه واقعی» میداند و خود را معمولی میپندارد.
۳. فرافکنی انتقادی (Critical Projection)
این نوع فرافکنی به تمایل فرد برای نسبت دادن نیتهای قضاوتگرانه و انتقادی به دیگران مربوط میشود. فردی که دائماً در درون خود مشغول نقد، بررسی و عیبجویی از دیگران است، نمیتواند این ذات قضاوتگر خود را بپذیرد. در نتیجه، این نیتهای انتقادی را به جهان بیرونی فرافکنی میکند. این فرد معتقد است که «همه دارند او را زیر نظر میگیرند»، «همه در حال قضاوت او هستند» و «همه میخواهند از او انتقاد کنند.» این نوع فرافکنی، از پذیرش این حقیقت جلوگیری میکند که منبع اصلی انتقاد، در واقع ذهن خود فرد است.
۴. فرافکنی سوء ظنی (Suspicious Projection)
فرافکنی سوء ظن یک حالت شدیدتر از فرافکنی منفی است که در آن، فرد به طور مزمن و بدون شواهد کافی، همواره نیتهای خصمانه، بدخواهانه و توطئهگرانه را به اطرافیان یا محیط نسبت میدهد. این افراد احساس میکنند جهان محیطی خطرناک است و دیگران همیشه قصد فریب، آسیب رساندن یا دسیسه چینی علیه آنها را دارند. یک فرد با این نوع فرافکنی، حتی یک نگاه ساده را نیز به عنوان نشانهای از توطئه یا دشمنی تفسیر میکند و ریشه این سوء ظن در واقع در بیاعتمادی و ترسهای عمیق خود فرد نهفته است.
۵. فرافکنی اراده (Will Projection)
فرافکنی اراده زمانی رخ میدهد که فرد ناتوانی یا عدم تمایل خود برای انجام یک عمل یا اعمال انضباط شخصی را به یک عامل خارجی و غیرقابل کنترل نسبت میدهد. این مکانیسم راهی برای فرار از پذیرش مسئولیت شخصی برای کوتاهیها و شکستها است. به عنوان مثال، فردی که تمایلی به ورزش ندارد، میگوید: «هوا همیشه سرد است و نمیگذارد من به باشگاه بروم» (به جای پذیرش عدم اراده) یا فردی که پروژه کاریاش شکست میخورد، شکست را به «بدشانسی» یا «زمانبندی بد بازار» نسبت میدهد، نه به کاستیها در برنامهریزی یا تلاش خود.
۶. فرافکنی اثیری و اختری (Astral/Ethereal Projection)
لازم به ذکر است که فرافکنی اثیری یا فرافکنی اختری یک مفهوم در حوزه فراروانشناسی و متافیزیک است و از لحاظ علمی جزو مکانیسم دفاعی فرافکنی در روانشناسی کلاسیک محسوب نمیشود. این مفهوم، اشاره به ادعاهایی دارد که فرد مدعی است روح یا آگاهیاش از بدن فیزیکی جدا شده و در یک بُعد غیرفیزیکی (مانند بُعد اثیری) سیر میکند. این مفهوم جدا از فرایند ناخودآگاه روانشناختی (مانند فرافکنی فرویدی) است. تجارب نزدیک به مرگ، رؤیای صادقه و… از این دست فرافکنی هستند.
فرافکنی از دیدگاههای مختلف
فرافکنی به عنوان یک پدیده پیچیده روانی، در مکاتب مختلف روانشناسی و حتی متون معنوی مورد بررسی قرار گرفته است.
فرافکنی فرویدی چیست؟
زیگموند فروید، پدر علم روانکاوی، فرافکنی را به عنوان یکی از اولین و اصلیترین مکانیسمهای دفاعی معرفی کرد. فرافکنی از نظر فروید، یک فرآیند ناخودآگاه است که از «ایگو» (من) در برابر «ایـد» (نهاد/تکانه) دفاع میکند. او باور داشت که افکار یا تمایلات جنسی و پرخاشگرانه (تکانههای ایـد) که برای شخص غیرقابلقبول هستند، به جهان بیرون فرافکنی میشوند تا ایگو از اضطراب رها شود. این همان فرافکنی از دیدگاه روانکاوی است.
فرافکنی از دیدگاه گشتالت
در روانشناسی گشتالت، فرافکنی کمی متفاوتتر تعریف میشود. در این مکتب، فرافکنی بهعنوان «بریدن و دور انداختن» بخشهایی از تجربه شخصی و نسبت دادن آن به محیط یا دیگران دیده میشود. در نگاه گشتالت، فرافکنی نشاندهنده آن است که فرد «تماس» و ارتباط با بخشی از خود را از دست داده است. هدف درمان گشتالت این است که فرد، بخشهای فرافکنی شده را بازپس بگیرد و خود را کاملتر سازد.
فرافکنی از نظر یونگ
کارل یونگ، مفهوم سایه (Shadow) را مطرح کرد. او میگوید: فرافکنی عمدتاً محتوای «سایه» ما است؛ یعنی تمام ویژگیها، تمایلات و جنبههای شخصیتی که ما از خودمان میدانیم و دوست نداریم. فرافکنی از نظر یونگ، ناخودآگاه را به بیرون میریزد و ما آن صفات را در فردی دیگر، بهویژه فردی که برایمان اهمیت دارد، میبینیم. او معتقد بود درک اینکه چه چیزی را به دیگران پروجکشن یا فرافکنی میکنیم، گام اول در یکپارچهسازی محتوای سایه و رشد روانی است.
فرافکنی از دیدگاه رابرت بلای
رابرت بلای، شاعر و نویسنده، مفهوم «کوله پشتی» را معرفی کرد. او میگوید وقتی کودک هستیم، برای اینکه مورد پذیرش جامعه و خانواده قرار بگیریم، تمام ویژگیها و استعدادهایی را که والدینمان دوست ندارند (چه منفی و چه مثبت)، در یک «کوله پشتی» نامرئی میریزیم. بلای معتقد است که فرافکنی، محتوای این کولهپشتی است که در بزرگسالی، آن را روی دیگران میاندازیم.
فرافکنی در قرآن
اگرچه متون دینی مستقیماً به مفهوم مکانیسم دفاعی فرافکنی نمیپردازند، اما میتوان اصول اخلاقی و مفاهیم مشابهی را در آن پیدا کرد. در بسیاری از آیات و روایات، بر عیبجویی نکردن و خودبینی تأکید شده است که با اصل فرافکنی در تضاد است. به عنوان مثال، روایاتی که انسان را از اینکه عیب دیگری را ببیند در حالی که خود دارای همان عیب یا عیب بزرگتری است، بر حذر میدارد، به نوعی به مفهوم عدم فرافکنی و خودآگاهی اشاره دارد. همچنین، پدیدهای مانند خطای فرافکنی که در آن فرد تمایل دارد اعتقادات خود را به دیگران نسبت دهد، میتواند از دیدگاه دینی با پرهیز از سوء ظن و قضاوت بیجا مرتبط باشد.
چند مثال ملموس برای فرافکنی در وضعیتهای مختلف
برای درک بهتر فرافکنی به زبان ساده و تجربه فرافکنی در زندگی روزمره، به این مثال برای فرافکنی در ۷ حالت رایج توجه کنید:
– خشم و پرخاشگری: فردی که خودش در عمق وجودش خشمگین است و از خشم خود میترسد، دائماً همکاران یا شریک زندگیاش را «افرادی پرخاشگر» میداند و ادعا میکند که آنها قصد آسیب رساندن به او را دارند. مطالعه مقاله انواع خشم را در این زمینه پیشنهاد میکنیم.
– حسادت: فردی که به موفقیتهای همکارش حسادت میکند، احساس خود را انکار کرده و میگوید: «او است که به من حسادت میکند و میخواهد کارم را خراب کند.»
– مسئولیتناپذیری: دانشآموزی که برای امتحان درس نخوانده و نمره بدی میگیرد، به جای پذیرش مسئولیت، میگوید: «معلم از من بدش میآید وگرنه سؤالها را سخت طرح نمیکرد.»
– خیانت و بیوفایی: فردی که خودش تمایلات پنهان برای بیوفایی دارد یا در گذشته خیانت کرده است، دائماً به همسرش سوء ظن دارد و او را تحت کنترل شدید قرار میدهد.
– تنبلی: مدیری که خودش در برنامهریزی و عملکردهای اصلی تنبل است، کارمندانش را به «سستی» و «کمکاری» متهم میکند تا از احساس گناه خود رها شود.
– بخل: فردی خسیس که نمیتواند پولش را خرج کند، همکاران دست و دلبازش را به «بیفکری» و «اسراف» متهم میکند و میگوید آنها بلد نیستند پولشان را نگه دارند.
– قضاوت: فردی که خودش فردی بسیار مادیگرا و اهل غیبت است، همسایگان خود را متهم میکند که تمام وقتشان را صرف مسائل مادی و غیبت میکنند.
پیشنهاد مطالعه: روانشناسی دروغگویی – با دروغگوها چگونه رفتار کنیم؟
تأثیرات فرافکنی بر روح و روان ما
فرافکنی گرچه یک مکانیسم دفاعی است که ما را موقتاً آرام میکند، اما در بلندمدت عوارض روحی و روانی جدی بر جای میگذارد. مهمترین آسیب، جلوگیری از خودآگاهی و رشد فردی است. تا زمانی که صفات ناخوشایند خود را به دیگران نسبت دهیم، فرصتی برای اصلاح و بهتر شدن نداریم. فرافکنی احساسی ما را از ارتباط درست با احساسات واقعیمان دور میکند.
از منظر روابط اجتماعی، فرافکنی سمی مهلک است. این رفتار، ارتباطات ما را با سوء ظن، درگیریهای پی در پی و تنشهای دائمی مسموم میکند. اگر دائماً شریک زندگیتان را به عیبهای خود متهم کنید، او را خسته، دلشکسته و دلسرد خواهید کرد. این فرآیند مانع از درک همدلی و ایجاد حس اعتماد در یک رابطه میشود. همچنین، فرافکنی مستمر میتواند به مرور زمان به بیماریهای روانی جدیتری مانند پارانویا و اختلال شخصیت مرزی دامن بزند؛ زیرا فرد به مرور توانایی تشخیص واقعیت از توهمات ناشی از ترسهای درونی خود را از دست میدهد.
از کجا بفهمیم که در حال فرافکنی هستیم؟
تشخیص فرافکنی در خود، به شدت سخت است؛ چون ماهیت این فرایند ناخودآگاه است. با این حال، با تمرین و دقت میتوانید این الگو را کشف کنید. این نشانهها را به یاد داشته باشید:
۱. شدت واکنش: اگر نسبت به یک ویژگی خاص در فرد دیگری (مثلاً پرخاشگری یا خودخواهی) واکنشی بسیار شدید و نامتناسب نشان میدهید، این یک چراغ قرمز است. واکنشی که شما را به شدت آشفته، خشمگین یا قضاوتگر میکند، معمولاً ریشهای در درون خود شما دارد.
۲. تکرار اتهام: اگر دائماً افراد مختلف را به یک عیب یا نیت واحد (مانند «دروغگویی» یا «قصد سوء») متهم میکنید، به احتمال زیاد آن صفت در حال فرافکنی از درون شماست.
۳. غیبت شواهد: شما متهم میکنید، اما شواهد منطقی و قابل اثباتی برای اثبات ادعای خود ندارید. اتهامات شما بر اساس سوء ظن و حدس و گمان است تا واقعیت عینی.
۴. ناراحتی از خود: اگر بعد از دیدن یک ویژگی خاص در دیگری، احساس ناراحتی، شرم یا ناخوشایندی میکنید، این احساسات ممکن است در واقع متعلق به بخشهای انکار شده خود شما باشند.
این خودآگاهی مستلزم صداقت و تمرین است؛ تلاشی که بوکاپو همیشه شما را به انجام آن تشویق میکند.
چگونه فرافکنی را در افراد دیگر تشخیص دهیم؟
تشخیص فرافکنی در دیگران به ما کمک میکند تا گرفتار بازیهای روانی آنها نشویم و بتوانیم هوشمندانهتر و محترمانهتر پاسخ دهیم.
۱. اتهام به جای واقعیت: فرد به جای توصیف یک واقعیت یا رفتار عینی، شما را به داشتن یک انگیزه، نیت یا احساس خاص متهم میکند که شواهد کافی برای آن وجود ندارد.
۲. عدم پذیرش مسئولیت: هرگاه فردی تقصیر یا شکست خود را به طور کامل به یک عامل خارجی یا شخص دیگر نسبت دهد، تقریباً همیشه در حال فرافکنی است. او هیچ مسئولیتی را بر عهده نمیگیرد.
۳. تناقض آشکار: رفتارهای فرد متهمکننده، دقیقاً همان صفتی است که به شما نسبت میدهد. به عنوان مثال، فردی که دائماً به شما میگوید: «تو گوش نمیدهی»، خودش در مکالماتش نشان میدهد که قدرت شنیدن ضعیفی دارد.
۴. تغییر دائمی موضوع: وقتی به فرافکننده شواهدی منطقی ارائه میکنید، او به سرعت موضوع را عوض میکند یا با حملات شخصی جدید، شما را از پاسخ منطقی دور میکند.
پیشنهاد مطالعه: کاربرد تفکر انتقادی در زندگی چیست و کجا به درد میخورد؟
چگونه به فرافکنی دیگران واکنش نشان دهیم؟
واکنش صحیح به فرافکنی دیگران، کلید حفظ آرامش و مرزهای روانی ماست. اینجاست که آموزش محترمانه و قاطعانه بوکاپو به کار میآید:
۱. آرام بمانید و نام نبرید: آرامش خود را حفظ کنید. هرگز به فرد نگویید: «تو داری فرافکنی میکنی.» این کار مقاومت او را بیشتر میکند.
۲. مرز خود را مشخص کنید: به جای بحث درباره صحت اتهام، روی رفتار خود تمرکز کنید. به عنوان مثال، اگر به بیمسئولیتی متهم شدهاید، بگویید: «من قبول دارم که دیر کردم، اما این بدان معنا نیست که من فردی بیمسئولیت هستم. این کار توهینآمیز است.»
۳. حقیقت را بازتاب دهید: به آرامی و با جملات «من» محور، احساس خود را بیان کنید. مثلاً: «وقتی اینطور صحبت میکنی، احساس میکنم که نسبت به یک موضوع دیگر عصبانی هستی و داری آن را سر من خالی میکنی.»
۴. از بحث بپرهیزید: اگر فرد اصرار بر فرافکنی دارد و حاضر به شنیدن نیست، بحث را متوقف کنید. میتوانید بگویید: «من میدانم که این دیدگاه توست و به آن احترام میگذارم، اما بحث کردن بیشتر در این مورد فایدهای ندارد.»
چگونه فرافکنی را از بین ببریم؟
از بین بردن کامل فرافکنی به معنای بازپسگیری بخشهای انکار شده از خود و رسیدن به یکپارچگی درونی است. این تکنیک فرافکنی برای غلبه، نیازمند صداقت، تمرین و خودآگاهی عمیق است:
۱. بازپسگیری فرافکنی (سایه): در روانشناسی یونگ و گشتالت، مهمترین گام، بازپسگیری سایه است. هر ویژگی که در دیگران شما را به شدت عصبانی، شیفته یا متنفر میکند، آن را به عنوان بخشی از پتانسیل خودتان بپذیرید. به جای انکار، بپرسید: «این ویژگی در من چطور خود را نشان میدهد؟»
نکته: اشتباه رایج این است که فکر کنیم بازپسگیری سایه به این معنی است که شما باید عیناً همان رفتار یا ویژگی را انجام داده باشید یا میل آگاهانهای به انجام آن داشته باشید. این برداشت دقیق نیست. سایه محل «پتانسیل» است، نه «عمل». بازپسگیری سایه (Shadow Integration) در روانشناسی یونگ به معنای پذیرش پتانسیل و انرژی روانی آن ویژگی در ناخودآگاه شماست، نه پذیرش عمل فیزیکی.
۲. تمرین خودآگاهی و مشاهده: هر روز، افکار و احساسات شدید خود را بنویسید. هر بار که کسی را متهم میکنید، چند دقیقه تأمل کنید و بپرسید: «آیا این نیت/احساس/صفت واقعاً متعلق به او است؟» این تمرین به تدریج پرده فرافکنی را نازکتر میکند.
۳. پذیرش نقصهای فردی: بپذیرید که کامل نیستید. اعتراف به نقصهایی مانند: «بله، من گاهی اوقات حسودم» یا «بله، من گاهی تنبلی میکنم»، قدرت این نقصها را برای کنترل شما کاهش میدهد. این پذیرش، نقطه مقابل فرافکنی است.
۴. مسئولیتپذیری ۱۰۰٪: به طور قاطع تصمیم بگیرید که مسئولیت تمام اعمال، شکستها و احساسات خود را بپذیرید. هرگاه شکست خوردید، به جای مقصر دانستن عوامل خارجی، از خود بپرسید: «من کجا یا چطور میتوانستم بهتر عمل کنم؟»
پیشنهاد مطالعه: تعصب چگونه افراد را به دام خود میاندازد + راه رهایی از آن
از این به بعد حواستان به فرافکنیهای خودتان باشد
همراهان عزیز بوکاپو! سفر خودآگاهی، سفری بیپایان است. همانطور که در این مقاله جامع دیدیم، فرافکنی یک واژه صرف نیست، بلکه یک مکانیسم دفاعی قدرتمند و پنهان است که میتواند ما را از زندگیای آگاهانه و روابطی سالم دور سازد. معنی فرافکنی نه تنها در واژهها، بلکه در عمق واکنشهای روزمره ما نهفته است.
امروز، شما به عنوان یک خواننده آگاه و مدیر زندگی خود، ابزار جدیدی برای شناخت خود و دیگران در اختیار دارید. اکنون که با این مکانیسم دفاعی آشنا شدهاید و مثالهایی برای فرافکنی را دیدید، میتوانید به آرامی و با مهربانی (و نه قضاوت)، شروع به بازپسگیری سایههای خود کنید. این آگاهی، شما را به فردی کاملتر، مدیر و رهبری موفقتر و شریکی دلسوزتر تبدیل خواهد کرد.
آیا میخواهید با صرفهجویی در وقت، به هسته مفاهیم روانشناسی و رشد فردی دست پیدا کنید؟ بوکاپو گزیده صدها کتاب برتر جهان در زمینه روانشناسی، مدیریت و توسعه فردی را به صورت خلاصه و باکیفیت بالا (متنی و صوتی) برای شما فراهم کرده است. همین حالا در سایت و اپلیکیشن بوکاپو ثبت نام کنید تا با آگاهیهای جدید، زندگی خود را به شیوهای بهتر مدیریت کنید.
فرافکنی (Projection) یک مکانیسم دفاعی روانشناسی ناخودآگاه است که در آن، فرد، صفات، احساسات یا انگیزههای ناخواستنی و غیرقابلقبول خود را انکار کرده و آنها را به شخص یا شیء دیگری نسبت میدهد تا از اضطراب درونی فرار کند.
مکانیسم فرافکنی یک فرایند ذهنی است که ناخودآگاه برای محافظت از «خود» (Ego) در برابر اضطراب ناشی از پذیرش یک نقص یا احساس ناخوشایند درونی فعال میشود. این مکانیسم، نقص درونی را به بیرون «منعکس» میکند.
علت فرافکنی عمدتاً محافظت از تصویر مثبت فرد از خودش و کاهش اضطراب ناشی از ناهماهنگی شناختی است. فرد برای فرار از احساس گناه، شرم یا مسئولیت شکست، عیوب خود را به گردن دیگران میاندازد.
بله، فرافکنی دقیقاً همان واژه پروجکشن (Projection) در زبان انگلیسی است. پروجکشن یا فرافکنی اصطلاح علمی این مکانیسم دفاعی است.
برای غلبه بر فرافکنی، باید خودآگاهی خود را بالا ببرید، نقصهای خود را بپذیرید (بازپسگیری سایه) و مسئولیتپذیری کامل را نسبت به افکار، احساسات و رفتارهای خود تمرین کنید.
بهتر است مستقیماً از واژه «فرافکنی» استفاده نکنید. به جای آن، آرامش خود را حفظ کرده، مرزهای خود را با جملاتی مانند: «من احساس میکنم شما به دلیل دیگری عصبانی هستید و آن را سر من خالی میکنید» مشخص کنید و از پذیرش اتهاماتی که برای آنها مدرکی ندارید، امتناع ورزید.





