زمانی که ترس از هیولاهای پنهان در تاریکی، خواب کودکانهام را برمیآشفت، زمانی که دست سنگی و سرد تنهایی قلب کوچکم را میفشرد، کتابها، واژهها، جملهها مأوایم شدند.
زمانی که انبوه اندوه، کلمهها را از زبانم ربود، زمانی که سکوت سرد بر قلبم سایه افکند، قلم دستم را گرفت و نگاشتن را آغاز کرد. و از از آن زمان ابدی و ازلی، آن کودک گمگشته، سرگردان وادی نامتناهی خواندن و نوشتن شد.
و سوگند به قلم و آنچه مینگارد… .
یکشنبه, ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
5 دقیقه
اختلال خواب و انواع آن، از بی خوابی تا بختک
بعضی افراد بیش از حد معمول میخوابند، بعضی دیگر آنقدر خروپف میکنند که نمیگذارند دیگران...