تعریف مدیریت چیست

تعریف مدیریت چیست؟ طلایی‌ترین ویژگی های یک مدیر موفق

«اینجا حرف، حرف منه. تا آخر وقت اداری امروز، تمام کارها باید روی میز من آماده باشه! هر کسی مخالفتی داره می‌تونه وسایلش رو جمع کنه و بره!»

این جملات برای شما آشنا نیست؟ چه تفاوتی میان یک مدیر با یک رئیس وجود دارد؟ چه تفاوتی میان مدیران هر سازمان وجود دارد که باعث شده کارمندان برخی از سازمان‌ها شیفته و متعهد به سازمان، با شور و حرارت و انگیزه بالا کار کنند و کارمندان سازمان‌های دیگر، از لحظه به لحظه کار در آن سازمان بیزار باشند؟

در این مطلب از مجله بوکاپو همراه ما باشید تا تعریف مدیریت تفاوت رییس بودن با مدیر و رهبر بودن و ویژگی‌های یک مدیر موفق را با هم بررسی کنیم.

تعریف مدیریت چیست؟

اجازه دهید همین ابتدا از تعریف‌های کلیشه‌ای مدیریت دست بکشیم. به‌خصوص که گوش همه‌ ما پر شده از ۵ ویژگی مدیران برتر، ۶ ویژگی مدیران افسانه‌ای و…  .

مفهوم مدیریت فراتر از آن چیزی است که آن را با ۴ ویژگی برنامه‌ریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل یک سازمان بشناسیم. قبلا در مقاله‌ای به «۷ وظیفه اصلی یک مدیر موفق» که می‌توانید آن‌ها را مرور کنید.

اما در این مقاله، موضوع بحث چیز دیگری است. در اینجا می‌خواهیم بررسی کنیم که مدیر چه کسی است و آن وظایف را باید با چه اصول و روشی انجام دهد تا بتوانیم لقب مدیر را به او نسبت دهیم.

اگر تعریفات کلیشه‌ای را کنار بگذاریم، به زبان ساده تعریف مدیریت را می‌توان ترکیبی از هنر و دانش دانست. تصور کنید شما منابعی را برای رسیدن به هدفی در اختیار دارید.

فرایندی که شما به صورت هنرمندانه و با تکیه بر علم خود برای استفاده بهینه از منابع به کار می‌گیرید تا به هدف خود برسید، مدیریت نام دارد. این هدف در ابعاد گسترده‌تر می‌تواند اهداف سازمان یا یک جامعه باشد.

درواقع هر کاری که شما با تکیه بر  پرسش زیر انجام می‌دهید، مدیریت شما را در آن نشان می‌دهد:

«برای رسیدن به هدف مورد نظر چه کاری در چه زمانی با چه منابعی باید انجام شود تا بهینه‌ترین و موثرترین روش رسیدن به هدف باشد.»

از مدیریت در شغل‌ و حرفه‌تان گرفته تا کارهای روزانه و دردسرهای زندگی، همه ما به نوعی، با مدیریت لحظه‌های زندگی‌مان سر و کار داریم!

شاید ماجرای آقای پت کریگان، مدیر عامل شرکت جنرال موتور را شنیده باشید. او قبل از اینکه مدیریت کارخانه تولید قطعات جنرال موتور را داشته باشد، مدیر یک مدرسه ابتدایی بود.

او عقیده داشت شغلش ساختن یک قطعه یا برنامه نیست. بلکه ساختن محیطی است که در آن قطعه‌سازان و برنامه‌نویسان بتوانند مسئولانه وظایف خود را انجام دهند و از همه مهم‌تر، به کار خود افتخار کنند!

اصول مدیریتوظیفه شما، مدیریت این تیم یا مجموعه است تا هر کس وظایف خود را به درستی انجام دهد و حس خوبی از کارهایش داشته باشد. این مورد را می‌توانید به محل کارتان، شغل‌تان یا حتی دوران دانشگاه و مدرسه‌تان تعمیم دهید.

اما اشتباه برداشت نکنید! این جمله به این معنی نیست که کار خاصی انجام ندهید و صرفا در محیط حضور داشته باشید! این تصور نادرست و غالب بسیاری از افراد از «مدیر بودن» است که نه تنها جلوی پیشرفت شغلی خودشان را می‌گیرد بلکه تیمشان را نیز به بی‌راهه می‌کشاند.

یک مدیر باید بتواند عملکرد خود را از تیم تحت مدیریتش تفکیک کرده و نتایج و بازخورد عملکرد خود را به عنوان یک مدیر بسنجید.

تعریف مدیریت از دیدگاه باکویتز

از نظر بسیاری از صاحب نظران همچون دراکر، کونتز، جرج تری، ویلیام اسپریچ و … تعریف مدیریت عبارت است از:

هدایت دیگران برای انجام وظایف‌شان به بهترین شکل، برای رسیدن به اهداف سازمان.

تعریف مدیریت شامل فرایندهایی همچون برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، اقدام و کنترل است به گونه‌ای که سازمان را به سمت اهداف مورد نظرش هدایت کند. این کار با استفاده از بهبود عملکرد و کنترل منابع مالی، انسانی و تجهیزات لازم برای رسیدن به اهداف سازمان است.

در حالی که باکویتز تعریف دیگری از مدیریت را به میان آورده است. او به مدیریت فراسازمانی عقیده دارد. این مفهوم از داخل یک سازمان فراتر رفته و به اهمیت تاثیر اقدام جمعی اشاره دارد. در واقع از کارمندان فراتر رفته و به مدیریت مسئولان، جامعه و ناظران به یک اقدام حکایت می‌کند.

مدیر به چه فردی می گویند؟

به زبان ساده کسی که می‌تواند فعل مدیریت را انجام دهد، مدیر نام دارد. اما صبر کنید، قضیه پیچیده‌تر از این حرف‌ها است.

شاید شما هم در بازار و حجره‌های قدیمی به غایت شنیده باشید که حجره داران فعلی، روزگاری، شاگردان زیردست حجره‌دار بزرگی بودند که حجره‌داری و کاسبی بازار را از او یاد گرفتند.

حجره‌داران فعلی، نمونه مدیران فعلی هستند که مدیریت را از مدیران بالای سر خود یاد گرفتند. اما این تجربه نسل به نسل تا چه حد درست بوده است؟

آیا واقعا هر کسی می‌تواند مدیر باشد؟ آیا مدیر همان تصویری را دارد که پشت یک میز بزرگ مدیریت نشسته و از بالای عینکش سعی دارد شما را برانداز کند؟ قاعدتا نه!

احتمالا شما هم شنیده باشید که می‌گویند، بخشی از مدیریت اکتسابی و بخشی دیگر ذاتی است. اما این علم شما است که می‌تواند بخش ذاتی را هم تبدیل به اکتسابی کند. این به کارگیری علم، در رشته مهندسی با به کارگیری آن در رشته مدیریت کاملا متفاوت است.

تعریف مدیر و شیوه مدیریت اثربخشدر یک تیم کاری، شاید افراد تیم از یک عملکرد خاص، تعریف منطقی داشته باشند، اما شما به عنوان یک مدیر با توجه به شرایط می‌توانید تعریف دیگری ارائه دهید که البته کاملا هم درست است.

انواع مدیریت

در دنیای تخصصی امروز، اگر کسی به عنوان یک مدیر، همه کاره یک سازمان باشد، در واقع آچار فرانسه محسوب می‌شود.

تکلیف آچار فرانسه یک سازمان هم که معلوم است! در مقابل، این روزها که اکثر مشاغل به سمت تخصصی شدن پیش می‌رود، دیگر معنای “همه کاره” بودن، عوض شده است.

در واقع، در تعریف مدیریت، یک مدیر کل  نمی‌تواند هم زمان هم مدیر مالی باشد و هم مدیر منابع انسانی! اینجاست که سخن از تعریف انواع مدیریت به میان می‌آید.

شاید در بسیاری از سازمان‌ها امروزه این تعریف انواع مدیریت، تغییر کرده باشد، در حالت کلی هر سازمانی بسته به میزان بزرگی‌اش، می‌تواند شامل انواع مدیران زیر باشد:

مدیر کل

اگر شنیدید در سازمانی فردی مدیر کل مجموعه است، بدون آنکه استرس برخورد داشتن با او را بگیرید، در نظر داشته باشید که وظیفه این فرد، ایجاد تعامل بین کارکنان سازمان و دیگر مدیران است.

در واقع او بر تمام استراتژی‌ها، برنامه‌ها و اهداف بلندمدت سازمان نظارت دارد. مدیران کل، معمولا در اکثر حوزه‌های مدیریت دستی دارند. به بیانی ساده، شاید شما به عنوان عضوی از یک سازمان هیچ‌گاه با مدیر کل مجموعه برخورد نداشته باشید.

چرا که او به طور غیر مستقیم و به واسطه مدیران رده بالاتر شما، بر کارکنان و فعالیت مدیران دیگر نظارت دارد.

مدیر استراتژیک

هر کسب‌وکاری، فعالیتش را با یک هدف مشخص آغاز می‌کند. در این میان با گسترش کسب‌و‌کار، اهداف نیز بزرگ‌تر می‌شوند. در تعریف مدیریت، یک مدیر استراتژیک وارد قضیه شده تا بتواند استراتژی‌های لازم را برای یک سازمان بچیند و آن را مدیریت کند.

این شخص را می‌توان مغز متفکر یک شرکت یا سازمان دانست که شرکت را برای رسیدن به اهداف تجاری و بلند مدت، هدایت می‌کند.

انواع مدیریت

مدیر بازاریابی

شاید شما هم این واژه را به وفور شنیده باشید. تعریف مدیریت بازاریابی، مربوط به بحث مارکتینگ و پروسه بازاریابی در هر شرکت است. در واقع، او وظیفه دارد که محصولات یا خدمات شرکت را به مرحله فروش برساند.

تمام اقدامات در این فرایند از جمله شناخت بازار، پیدا کردن مشتری، بررسی رفتار مشتری، کنترل بودجه، تبلیغات و … به عهده مدیر بازاریابی مجموعه است.

او با مشخص‌کردن کانال‌های بازاریابی در حیطه کاری خود، از بخش دیجیتال گرفته تا بخش غیر دیجیتال، سعی دارد تا مشتری‌یابی کند و سپس با در نظرگرفتن سرنخ‌های مشخص، مشتری را به خریدار تبدیل کند.

بازاریابی چیست؟ تعریف کارامد بازاریابی به زبان ساده پیشنهاد مطالعه: بازاریابی چیست؟ تعریف کارامد بازاریابی به زبان ساده

مدیر فروش

زمانی که سازمان قصد دارد فروش بهتری داشته باشد، نیاز به یک مدیر فروش دارد که به کارهای مربوط به فروش نظارت داشته باشد. در واقع مدیر فروش، مشتریانی که مدیر بازاریابی، به سمت او هدایت می‌کند، جذب کرده و روال متقاعد کردن و فروش را به صورت تخصصی انجام می‌دهد.

در تعریف مدیریت فروش، یک مدیر فروش بر نحوه فروش و وظایف و استعدادهای نیروهای فروش نظارت دارد و هر زمان با توجه به موقعیت بازار می‌تواند بر روی قیمت‌ها یا برگزاری کمپین‌های مخصوص نظر بدهد.

دوازده استراتژی هوشمندانه برای هموار کردن چرخه فروش پیشنهاد مطالعه: دوازده استراتژی هوشمندانه برای هموار کردن چرخه فروش

مدیر روابط عمومی

شاید در بسیاری از شرکت‌ها دیده باشید که این بخش از تعریف مدیریت، مورد اجهاف قرار گرفته است. در واقع مدیر روابط عمومی را صرفا کسی می‌دانند که به تلفن‌ها جواب داده و یا نامه‌ای از سازمان به بیرون از سازمان بزند. اما در اصل، کاری فراتر از این کار انجام می‌دهد.

مدیر روابط عمومی، مسئول ارتباطی با مشتریان، کارمندان، رسانه و .. با افراد بیرون از سازمان است. در واقع تمام مواردی که مربوط به ارتباطات است، تحت نظر مدیر روابط عمومی قرار دارد.

یک مدیر روابط عمومی پل ارتباطی بین مشتریان و مخاطبان با مدیران ارشد است که نظرات آن‌ها را به مدیران ارشد منتقل می‌کند. مثلا اگر مشتری تقاضای تخفیف اولین خرید داشته باشد، مدیر روابط عمومی این مساله را با مدیران فروش و بازاریابی مطرح می‌کند تا فکری در مورد قیمت و کد تخفیف کنند.

هماهنگی جلسات کاری در یک مجموعه و یا جلسات بین سازمان با سازمانی دیگر بر عهده مدیر روابط عمومی است. مدیریت ارتباط با مشتری، اهداف و انواع آن را قبلا در مقاله‌ای بررسی کرده‌ایم که پیشنهاد می‌کنیم اگر به صورت مستقیم با مشتری‌هایتان در ارتباط هستید، مهم‌ترین نکات آن را مرور کنید.

مدیر مالی

این بخش نام‌آشنا درمیان تعریف مدیریت، مسئولیت تمام بخش‌های مالی یک مجموعه را بر عهده دارد. تمام مبالغ هزینه، سود، تبادلات مالی و …بر عهده مدیر مالی است که در نهایت به صورت سالیانه گزارشی از سود مجموعه و هزینه‌ها را در اختیار مدیر ارشد قرار می‌دهد.

او به ریز جزئیات مخارج و هزینه‌ها و میزان سود مجموعه آگاه است و بر تمام صورت‌های مالی نظارت می‌کند. میزان بهره وری یا بررسی قوانین مالی و .. همگی بر عهده مدیر مالی مجموعه است.

به بیانی دیگر اگر می‌خواهید در سازمانی به موفقیت مالی برسید، حضور یک مدیر مالی دقیق و حسابرس، ضروری است.

مدیر منابع انسانی

زمانی که برای اولین بار، به مصاحبه استخدامی شرکتی می‌روید، احتمالا در مرحله اول، با مدیر منابع انسانی گفتگویی داشته باشید.

در تعریف مدیریت منابع انسانی می‌توان گفت مدیر منابع انسانی وظیفه استخدام نیروهای یک سازمان، روابط کارکنان با یکدیگر و با مدیران، پیشرفت و ارتقا شغلی، موارد مربوط به آموزش کارکنان و … را بر عهده دارد.

اهمیت مدیریت منابع انسانیآموزش و توسعه فردی کارکنان، مسائل مربوط به پاداش و ارتقا شغلی، چیدن استراتژی برای افزایش بهره وری نیروهای یک سازمان، گزارش فعالیت‌های نیروهای کار و … همگی بر عهده مدیر منابع انسانی سازمان است.

در کتاب مدیریت منابع انسانی موثر، دبرا کوری بهترین اقدامات برای مدیریت نیروهای انسانی و اهمیت این بخش از مدیریت را به‌طور دقیق بررسی کرده است. می‌توانید خلاصه‌ای از نکات کاربردی این کتاب را در بوکاپو بخوانید.

همچنین، خلاصه کتاب نه مدل رهبری هم می‌تواند اطلاعات بیشتری در این زمینه به شما بدهد و شما را با انواع دیگری از مدیریت آشنا کند.

خلاصه کتاب نه مدل رهبری
شما چگونه رهبری هستید؟
جیمز اشتون
در ۲۶ دقیقه مطالعه کنید
مشاهده کتاب نه مدل رهبری

سطوح مدیریت

در تعریف مدیریت، منظور از سطوح مدیریت، پست‌‌های مدیریتی است که در هر سازمان بسته به سطح و حوزه کاری مدیران، دسته‌بندی می‌شود.

در واقع هر مدیری با توجه به حوزه فعالیت و سطح سازمان، در سطح مدیریتی خود بایستی مهارت و وظایف خاصی را داشته باشد. هر چقدر که اندازه سازمان و تعداد نیروهای کار افزایش پیدا می‌کند، سطوح مدیریت نیز بیشتر می‌شود.

هر سطح مدیریت، میزان اختیارات، وظایف و تصمیم‌گیری را در سمت مدیریت تعیین می‌کند. به طور کلی ۳ دسته اصلی از سطوح مدیریت وجود دارد که به شرح زیر است:

مدیران عملیاتی یا نظارتی ( پایین‌ترین سطح مدیریت)

این مدیران، بر عملکرد نیروهای کار که در رده مدیریت قرار ندارند، نظارت می‌کند. احتمالا این افراد را با نام سرپرست یا ناظر یا مدیر مسئول نیز در سازمان شنیده باشید.

در واقع اولین پست مدیریتی بعد از سطح پرسنل عملیاتی، این دسته از مدیران هستند که به مرور زمان وظیفه آن‌ها از تولید کردن به نظارت ارتقا پیدا کرده است. وظایف این مدیران به شرح زیر است:

  • نظارت بر فعالیت کارکنان زیر دست و شرح وظایف برای آنان
  • آموزش و راهنمایی کارکنان
  • نظارت بر کیفیت و کمیت عملکرد کارکنان
  • رسیدگی و رفع مشکلات کارکنان و انتقال درخواست آن‌ها به مدیران بالاتر
  • برنامه‌ریزی و طرح ریزی برنامه عملیاتی تفصیلی

مدیران اجرایی یا مدیران میانی

مدیران میانی، باید عملکرد بخش خود را به طور مستقیم به مدیران ارشد ارائه دهند. معمولا شرکت‌های بزرگ دارای این سطح از مدیران در کنار مدیران عملیاتی و مدیرانی عالی است. وظایف این مدیران شامل:

  • اجرای برنامه‌های سازمان طبق دستورالعمل مدیران عالی
  • برنامه‌ریزی برای اجرای کارها و فعالیت‌ها برای زیرمجموعه مربوط به بخش مدیران میانی
  • ارائه گزارش فعالیت به مدیران عالی
  • کمک و جهت‌دهی به کار مدیران سطح پایین برای افزایش بهره وری و عملکرد
  • انتقال‌دهنده اطلاعات به مدیران سطح بالا یا پایین
  • تحلیل داده و اطلاعات برای تصمیم‌گیری بهتر و ارائه به مدیر عالی

در هر سطحی از مدیریت، یکی از مهم‌ترین مهارت‌های ضروری مهارت حل مسئله است. این موضوع در نگاه اول ممکن است سخت و پیچیده به نظر برسد یا اینکه توانایی ذهنی ذاتی قلمداد شود.

اما یان رابرتسون در کتاب حل مسئله در بوکاپو دست ما را می‌گیرد و قدم‌به‌قدم در مسیر یافتن راه حل برای هر مسئله‌ای که با آن مواجه هستیم، یاری می‌کند. پیشنهاد می‌کنیم نکات مهم این کتاب را در اولین فرصت مرور کنید.

خلاصه کتاب حل مسئله
دیدگاه‌هایی از شناخت و علوم اعصاب
یان رابرتسون
در ۵۴ دقیقه مطالعه کنید
مشاهده کتاب حل مسئله

مدیران عالی (بالاترین سطح مدیریت)

مدیران ارشد یا مدیران عالی وظیفه مدیریت همه کارهای سازمان را برعهده دارند. معمولا این مدیران، از جایگاه مدیر عملیاتی و مدیر میانی، سربلند پیروز آمده و تبدیل به مدیران عالی شدند.

درواقع این سطح از مدیریت، بخشی از تیم هیئت مدیره یا مدیرعامل سازمان است. بخشی از وظایف مدیران عالی شامل موارد زیر است:

  • تدوین و مدیریت سیاست‌ها و برنامه‌های سازمان
  • برنامه‌ریزی استراتژیک کلی برای کسب‌و‌کار
  • تعیین اهداف و سیاست‌های کلان شرکت
  • انتصاب مدیران میانی برای مدیریت سطح عملیاتی
  • پاسخ‌گویی به سهامداران سازمان در مورد عملکرد سازمان

سطوح مدیریتسازماندهی در مدیریت

یکی از وظایف مدیران، سازماندهی در سازمان است. در واقع مدیر، منابع انسانی، منابع مالی و منابع فیزیکی را برای رسیدن به نتایج مهم و عملکرد بهینه، سازمان دهی و هماهنگ می‌کند.

سازماندهی، عملکردی است که مدیران برای طراحی و ساختار داخلی یک سازمان به کار می‌گیرند تا به سازمان به اهداف خود برسد. به عقیده چستر بارنارد، سازماندهی در مدیریت می‌تواند نقش کارکنان، وظایف و ارتباط و هماهنگی مشاغل را با هم برقرار کند.

مدیران این کار را با ۳ روال زیر انجام می‌دهند:

  • برنامه‌ریزی و طراحی کار و فعالیت‌ها
  • تقسیم فعالیت‌ها میان پست‌های مختلف سازمانی
  • ایجاد ارتباط میان پست‌ها در راستای اهداف مشترک سازمان

اصول مدیریت چیست؟

در میان انواع سبک مدیریت، اصول ۵گانه مدیریت می‌تواند تعیین‌کننده اصول رفتار مدیریتی در هر سازمان باشد. در تعریف مدیریت، این اصول عبارت است از :

  • برنامه‌ریزی
  • سازماندهی
  • هدایت و کنترل
  • به‌کارگرفتن افراد
  • رهبری

مدیر با استفاده از اصل برنامه‌ریزی مسیر اجرایی سازمان را مشخص می‌کند. سپس با استفاده از اصل سازماندهی، ارتباط واحدها با یکدیگر و مجموعه‌های دیگر را با هم فراهم می‌کند و وظایف را از حالت کلی به حالت جزئی‌تر تبدیل می‌کند.

اصل سوم، بر فعالیت و عملکرد کارکنان نظارت دارد و آ‌ن‌ها را هدایت می‌کند. اصل به کارگیری افراد، در واقع استفاده از نیروی متخصص و متناسب در مسیر کاری برای انجام وظیفه مشخص است.

اصل رهبری نیز به ویژگی کاریزماتیک و نفوذی‌بودن شخصیت مدیر در میان کارمندان اشاره کرد که بتواند با مدیریت و رهبری آن‌ها، نظرات و عملکرد کارکنان را تغییر دهد.

جا دارد در این مورد، به گفته وارد جی بنیس در مورد رهبری اشاره کنیم. به قول او :

«رهبران کسانی هستند که کار درست را انجام می‌دهند در حالی که مدیران، کسانی هستند که کارها را درست انجام می‌دهند.” یک رهبر واقعی، چشم اندازی جذاب از آینده برای کارکنان ترسیم می‌کند و آن‌ها را متعهد می‌کند تا به آن برسند.»

اگر می‌خواهید یک رهبر واقعی در تیم باشید، کتاب چگونه رهبر مثبتی باشیم می‌تواند در این زمینه به شما کمک کند. خلاصه این کتاب را می‌توانید در بوکاپو مطالعه کنید.

اصول مدیریت تیمی

اگر قرار است مدیریت یک تیم را برعهده داشته باشید، با استفاده از چند اصلی که در ادامه برایتان گفتیم، می‌توانید تیم را هدایت کنید. اصول مدیریت تیمی شامل موارد زیر است:

اصل اختیار

این اصل در واقع، دادن اختیار به افراد در راستای وظایفی بوده که به عهده دارند. تنها کافی‌ست یک نقشه و مسیر کلی از اهداف تیم را با ان‌ها در میان بگذارید و سپس روی مهارت‌ها و تجربه‌های افراد تیم حساب باز کرده و به آن‌ها اختیار عمل دهید.

اصول مدیریت تیمی

اصل انگیزش کارکنان

در این مورد، بحث انگیزه کارکنان نیز حول وظایف شما به عنوان مدیر است. چه معتقد باشید که افراد باید دارای خودانگیزگی باشند و چه عقیده دارید که افراد ذاتا تنبل هستند، در نظر داشته باشید این شما هستید که در مورد هر دوی این دیدگاه‌ها باید رویکردی متفاوت داشته باشید.

اصل پرورش اعضای تیم

در عین حال که ممکن است در تیم شما افرادی باشند که در کار خود حسابی جا افتاده‌اند و مهارت کافی را دارند، افرادی هم هستند که در وظایف محوله خود دچار چالش شده و نیاز به راهنمایی دارند.

این شما هستید که باید شرایط را برای پرورش و رشد هر دو نوع اعضا فراهم کنید. به دسته اول کمک کنید تا مهارت‌های بیشتری بیاموزند و از دسته دوم نیز حمایت بیشتری داشته باشید.

برای مدیریت یک تیم باید جنبه‌های مختلفی از هدایت اعضای یک تیم را در نظر داشته باشید. اگر می‌خواهید یک نتیجه اثربخش و مفید از کار تیمی داشته باشید، مطلب اصول کار تیمی به شما در این زمینه کمک خواهد کرد.

اصل ارتباطات

یکی از مهم‌ترین مهارت‌های نرمی که همه باید در آن خبره باشیم، اصل ارتباط و مهارت‌های ارتباطی است. اما شما به عنوان مدیر، بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز دارید.

چه در مورد ارتباط با اعضای تیم و چه در مورد ارتباط با اعضای خارج از تیم، مثلا رئیس کل! برخورداری از مهارت مدیریت ارتباط سازمانی موثر برای داشتن کسب و کاری موفق ضروری است.

۷ مهارت مدیریت ارتباط سازمانی موثر پیشنهاد مطالعه: ۷ مهارت مدیریت ارتباط سازمانی موثر

در مورد اعضای تیم، به خاطر داشته باشید به آن‌ها فرصت اظهار نظر و صحبت کردن بدهید. حتی اگر مطمئن هستید نظرات آن‌ها عملی نیست، شنونده خوبی برای کارکنان خود باشید. این کار باعث می‌شود بسیاری از چالش‌ها و مشکلات سازمان همان ابتدا برطرف شود.

مهارت نرم چیست؟ اهمیت مهارت های نرم برای موفقیت شغلی پیشنهاد مطالعه: مهارت نرم چیست؟ اهمیت مهارت های نرم برای موفقیت شغلی

سبک های مدیریت

سبک مدیریت (management style) در واقع به انواع تیپ‌های مدیریت اشاره دارد. سبک مدیریت در اصل روشی است که یک مدیر برای برنامه ریزی، یا سازماندهی و مدیریت کارکنان به کار می‌گیرد.

سبک مدیریت بسته به سطح مدیریت، صنعت و نوع کسب‌وکار، کشور و فرهنگ یک جامعه متفات است. عوامل زیادی بر سبک مدیریت تاثیر گذار هستند. از جمله:

  • سیاست‌ها و فرهنگ سازمان
  • تعهدهای سازمان
  • سطح مهارت کارکنان
  • قوانین کار
  • رقبا
  • وضعیت اقتصاد
  • و ..

همگی بر سبک مدیریت تاثیر می‌گذارند. انواع تیپ‌ها یا سبک های مدیریت شامل موارد زیر است:

سبک مدیریت سلطه گرا یا خودکامه

این سبک از مدیریت را اغلب در کشورهای جهان سوم می‌بینید. در تعریف مدیریت در این نوع سبک مدیریتی، حرف اول و آخر تنها با یک نفر است که همان مدیر سازمان است.

در این نوع سازمان‌ها، حرف، حرف مدیر است و کارکنان و کارمندان حق اظهار نظر ندارند. احتمالا شما هم تجربه کار کردن در چنین شرکت‌هایی را داشته باشید. شرکت‌هایی که خلاقیت و رشد کارکنان در آن، هیچ جایگاهی ندارد و تنها مدیر مجموعه، همه کاره است.

سبک های مدیریتدر صورت اشتغال در چنین سازمانی احتمال داشتن جنگ اعصاب و روال تکراری و داشتن وظایف طاقت‌فرسا بدون حق اظهار نظر، وجود دارد. از سری دلایل بی انگیزگی کارکنان در چنین سازمان‌هایی، می‌توان به داشتن سیستم مدیریتی سلطه‌گرا اشاره کرد.

سبک مدیریت دموکراتیک یا آزادی محور

این سبک یکی از بهترین و کارآمدترین شیوه‌های مدیریت است. به‌خصوص که امروز، تخصص و مهارت حرف اول را می‌زند، برخورداری از شیوه مدیریت دموکراتیک کمک می‌کند تا مدیران در بخش‌های مختلف تعامل بهتری باهم داشته باشند که در نهایت رشد سازمان بیشتر می‌شود.

در این سبک از تعریف مدیریت، مدیر کل، این قدرت و اختیار را به کارمندان و مدیران میانی و اجرایی می‌دهد که با خلاقیت و نگرش تخصصی خود، کارها را انجام دهند.

به این ترتیب سیستم مدیریت در این سازمان‌ها دموکراتیک یا آزادی‌محور است. در این سبک از مدیریت تمام کارکنان و کارمندان می‌توانند آزادانه نظرات خود را ارائه دهند و دیدگاه‌هایشان را بیان کنند.

اگرچه مدیران هیچ الزامی بر اجرای ایده کارمندان ندارند، اما گاهی یک ایده می‌تواند به بهبود فرایند شرکت کمک کند. همین امر باعث می‌شود کارمندان حس ارزشمندی بیشتری پیدا کنند و نسبت به سازمان با تعهد بیشتری فعالیت کنند.

سبک مدیریت اختیاری یا تفویضی

مدیریت اختیاری در تعریف مدیریت، شیوه‌ای است که یک دید کلی از اهداف مجموعه ترسیم شده و باقی کارها به دست کارمندان و مدیران سپرده می‌شود.

معمولا در سازمان‌ها و مجموعه‌های حرفه‌ای، این سبک از مدیریت اعمال می‌شود. در واقع با تعیین یک دورنمای کلی، باقی کارها و اختیارات به مدیران و کارمندان سپرده می‌شود و تحصیلات و تخصص هر یک از کارمندان و مدیران پایین‌تر، می‌تواند تعیین‌کننده حرف آخر باشد.

سبک مدیریت اختیاری، با وجود نظارت دورادوری که بر عملکرد کارکنان دارد، اختیار و آزادی لازم را برای داشتن بهترین عملکرد به کارمندان می‌دهد و تنها زمانی به‌صورت مستقیم وارد عمل می‌شود که کارکنان نیاز به راهنمایی داشته باشند.

مهم ترین ویژگی های مدیریت موفق

مدیران موفق، علاوه بر داشتن مدیریت قوی و اثر‌بخش، از توانایی بالایی برای حل مشکلات برخوردار هستند. مدیران موفق، با داشتن فضای بیشتر برای تصمیم‌گیری، معمولا بستر مناسب را برای عملکرد بهتر کارکنان فراهم می‌کنند.

یک مدیر موفق از خودانگیزگی بالایی برخوردار است تا بتواند به دیگر اعضای تیم نیز انگیزه دهد. او قابل اعتماد بوده و صداقت کافی را با اعضای تیم دارد.

از ویژگی‌های منحصر به فرد مدیران موفق، احساس اعتماد به نفس است که این قضیه را به‌خصوص در زمان بروز فشارهای روانی مختلف می‌توانید ببینید. در این شرایط مدیر از آرامش کافی برخوردار بوده و می‌تواند قضیه را با مهارت کافی حل کند. او سریعا می‌تواند در شرایط سخت تصمیم‌گیری درستی داشته باشد.

گاهی هیچ فرایند اید‌ئالی برای تصمیم‌گیری وجود ندارد و گاهی مدیر به صورت شهودی و غریزی، سریعا تصمیم گیری می‌کند. همین امر باعث شده مدل‌های تصمیم‌گیری در مدیریت متفاوت باشند.

  • مدل تصمیم‌گیری منطقی
  • تصمیم گیری منطقی محدود
  • مدل تصمیم‌گیری Vroom-Yetton

از انواع مدل‌های تصمیم‌گیری هستند و مدیر بر اساس شرایط، یک مدل را برای تصمیم گیری انتخاب می‌کند. انواع مدل‌های تصمیم‌گیری بر اساس شرایط و انتخاب به‌طور کامل در مقاله روش های تصمیم گیری در مدیریت بررسی شده است که می‌تواند در تصمیم‌گیری شما به عنوان مدیر کمک کند.

مهم ترین ویژگی های مدیریت موفق

مدیر موفق در سختی‌ها ناامید نمی‌شود و آرامشی  راکه دارد، به بقیه اعضای تیم نیز منتقل می‌کند. مثال واضح این قضیه را می‌توان در دوران کرونا و برخورد متفاوت مدیران با دورکاری کارکنان مشاهده کرد.

مدیران موفق در عین حال که شنونده فعالی برای کارمندان و اعضای تیم هستند، از قاطعیت کافی نیز در زمان مناسب برخوردار هستند. به قول کیم اسکات در کتاب صراحت بیان برای مدیران، یک رئیس خوب، یک رئیس رک و راست است. برای داشتن صراحت بیان در مدیریت‌تان، خلاصه این کتاب جذاب را از دست ندهید.

خلاصه کتاب صراحت بیان برای مدیران
بهترین شیوه مدیریت برای دست‌یابی به بهترین نتایج
کیم اسکات
در ۳۱ دقیقه مطالعه کنید
مشاهده کتاب صراحت بیان برای مدیران

مدیران موفق باید از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشند تا بتوانند اعضای تیم و سازمان را درک کند. در واقع مدیری که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، به دیگر افراد نیز کمک می‌کند تا هیجانات و احساسات خود را بهتر بشناسند.

زمانی که شما به عنوان یک مدیر، احساسات و عواطف کارمندتان را بشناسید، خواهید دانست که چه زمانی به کارمندتان انگیزه داده و چطور به او تذکر دهید که موثر باشد.

هوش هیجانی چیست و چه تحولی در شیوه مدیریت ایجاد می‌کند؟ پیشنهاد مطالعه: هوش هیجانی چیست و چه تحولی در شیوه مدیریت ایجاد می‌کند؟

مدیریت قوی

مدیران قوی معمولا انگیزه قدرت قوی دارند. آن‌ها قدرت خود را با توانمندی و شور قابل توجه در یک سازمان اعمال می‌کنند. مدیران قوی معمولا افرادی هستند که زمان زیادی را برای تغییر شیوه رفتار و تفکر کارکنان خود صرف می‌کنند.

از سویی آن‌ها به جایگاه افرادی که در اطراف خود هستند، توجه می‌کنند. مدیران قوی معمولا از قدرت نفوذ بالایی بر دیگران برخوردارند.

ده مهارت مدیریت که هر رهبر قدرتمند باید بلد باشد پیشنهاد مطالعه: ده مهارت مدیریت که هر رهبر قدرتمند باید بلد باشد

در تعریف مدیریت، مدیران اثر بخش دارای ۵ ویژگی اصلی هستند:

  • مدیریت زمان
  • تمرکز بر نقاط قوت
  • تمرکز بر امور با بازدهی بالا
  • تمرکز بر منشا اثر بودن
  • گرفتن تصمیم‌های اثر بخش

یک مدیر اثربخش کارهای درست را شناسایی کرده و مسیر سازمان را به سمت کارهای درست هدایت می‌کند. درحالی‌که یک مدیر قوی و کارآمد، لزوما در تلاش است که هر کاری را به شیوه‌ای درست انجام دهد.

اگر می‌خواهید به جای مدیرانی که اعضای تیم، حرف او را جدی نمی‌گیرند یا چندان دل خوشی از او ندارند، یک مدیریت اثر بخش داشته باشید، کتاب مدیر اثربخش پیتر دراکر را از دست ندهید.

پیتر دراکر در کتاب مدیر اثربخش به ویژگی مدیران اثر بخش اشاره کرده است. برای داشتن مدیریت اثربخش خلاصه این کتاب را در بوکاپو به شما کمک خواهد کرد تا شیوهٔ مدیریت اثربخشی داشته باشید.

خلاصه کتاب مدیر اثربخش
راهکاری جامع برای مدیران برجسته
پیتر دراکر
در ۲۰ دقیقه مطالعه کنید
مشاهده کتاب مدیر اثربخش

سخن آخر

با هم تعریف مدیریت را بررسی کردیم، ویژگی مدیران موفق را خواندیم و دانستیم انواع مدیریت، سطوح و سبک‌های مدیریت چیست.

حالا شما برایمان بنویسید. به نظر شما، تعریف مدیریت چیست، یک مدیر موفق چه ویژگی‌ای باید داشته باشد تا کارکنان از کار در آن سازمان احساس رضایت‌مندی و مفید‌بودن داشته باشند؟

سوالات متداول
مدیریت چیست؟

تعریف مدیریت هنر به کارگیری منابع مالی، انسانی و فیزیکی برای رسیدن به اهداف یک سازمان است. 

اصول مدیریت چیست؟

اصول پنجگانه مدیریت شامل برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل، به کارگرفتن افراد و رهبری است. 

مدیر کیست؟

فردی که نحوه انجام کارها را در راستای رسیدن به اهداف سازمان، مدیریت و نظارت می‌کند.

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید:

One thought on “تعریف مدیریت چیست؟ طلایی‌ترین ویژگی های یک مدیر موفق

  1. اذرگون میگوید:

    مدیریت یک هنر ، هنر برقراری ارتبا ط یه مدیر خوبه بتونه کارمندان وکارگران رو عاشق کارشون بکنه ، به طوری که صبح از خواب بلند میشن بکن اخ جون داریم میریم سر کار ، هر انسانی خصوصیات خوب داره باید خصوصیات خوبشون رو برجسته کرد تشویق کرد تایید کرد تعریف کرد و خصوصیات بدشون رو با زیرکی حذف کرد. اینجوری به نفع سازمان هست هم علاقه دارند هم وجدان کاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *